
کتاب از هم جدا نمی شویم
معرفی کتاب از هم جدا نمی شویم
کتاب از هم جدا نمی شویم نوشته هان کانگ، ترجمه محمد کرام الدینی، ویراسته عطاالله دانشگر و اثری است که نشر سنجاق آن را در سال ۱۴۰۴ بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. این رمان معاصر بر بستری از وقایع تلخ و کمترشناختهشدهی تاریخ معاصر کرهی جنوبی شکل گرفته و با نثری شاعرانه و چندلایه به کاوش در زخمهای پنهان تاریخی و تأثیر آنها بر نسلهای مختلف پرداخته است. هان کانگ، نویسندهی شناختهشدهی کرهای در این رمان با بهرهگیری از عناصر طبیعی و نمادین، مرز میان رؤیا و واقعیت را محو میکند و صدای قربانیان خاموش را به گوش امروز میرساند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب از هم جدا نمی شویم اثر هان کانگ
کتاب از هم جدا نمیشویم به قلم هان کانگ، رمانی معاصر است در باب مواجههی فردی و جمعی با حافظهی زخمی یک ملت. این رمان با الهام از رخدادهای واقعی و سرکوبهای خونین در جزیرهی ججو و حلقهی بودو در کرهی جنوبی، به بازخوانی تاریخ فراموششده و زخمهای ماندگار آن پرداخته است. نویسنده با نثری شاعرانه و استفاده از نمادهایی همچون برف، پرندگان و سایه، گذشتهی پنهان را به سطح میآورد و تأثیر آن را بر زندگی شخصیتها و نسلهای بعدی بررسی میکند. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای درونی، خاطرات، رؤیاها و تلاقی آنها با واقعیت استوار است. هان کانگ در این اثر نهتنها به بازگویی تراژدیهای تاریخی میپردازد، بلکه دعوتی به تأمل اخلاقی دربارهی گذشته و نقش ادبیات در مقاومت در برابر فراموشی ارائه داده است. این رمان همزمان با روایت رنج و خشونت، به دوستیهای عمیق و پیوندهای انسانی میپردازد و نشان میدهد که هنر چگونه میتواند حافظهی جمعی را زنده نگه دارد. عنوان اصلی این کتاب عبارت است از Chakpyŏl haji annŭnda. رمان حاضر اما از متن انگلیسی با عنوان We do not part: a novel به پارسی برگردانده شده است.
خلاصه داستان از هم جدا نمی شویم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با توصیف برف و جنگلی از تنههای سیاه درختان آغاز میشود؛ صحنهای که راوی در رؤیایی تکرارشونده با آن مواجه است و آن را به گورستانی از قربانیان سرکوبهای تاریخی تشبیه میکند. داستان با بازگشت به زندگی شخصی راوی ادامه مییابد؛ زنی که پس از جداییهای ناخواسته و انزوای عمیقْ درگیر کابوسها و خاطرات تلخ گذشته است. او در تلاش برای نوشتن وصیتنامهای بیمخاطب، با حس مسئولیت نسبت به دیگران و فقدان ارتباط انسانی دستوپنجه نرم میکند. در میانهی این بحران، دوستی قدیمی به نام اینسون با او تماس میگیرد و درخواست کمک میکند. اینسون زنی است که پس از سالها فعالیت در فیلمسازی مستند به نجاری روی آورده و اکنون بر اثر حادثهای در بیمارستان بستری است. دیدار این دو دوست در بیمارستان، فرصتی برای بازنگری در روابط انسانی، آسیبپذیری و معنای پیوندهای عمیق فراهم میآورد. در خلال رمان، خاطرات و رؤیاها و واقعیتهای تلخ تاریخی در هم میآمیزد و راوی با مواجهه با گذشتهی جمعی و شخصی به جستوجوی معنای بقا و امید ادامه میدهد. رمان باتکیهبر جزئیات زندگی روزمره، نمادپردازیهای شاعرانه و تأملات فلسفیْ تصویری از تلاش انسان برای حفظ خاطره و پیوند با دیگران ارائه میدهد.
چرا باید کتاب از هم جدا نمی شویم را بخوانیم؟
کتاب از هم جدا نمیشویم با نثری شاعرانه و داستانی چندلایه، تجربهی مواجهه با تاریخ فراموششده و زخمهای پنهان را به تصویر میکشد. این رمان نهتنها به بازخوانی تراژدیهای جمعی میپردازد، بلکه آسیبپذیری و پیوندهای انسانی را در بستر رنج و جدایی، با ظرافت، بررسی میکند. خواندن این اثر فرصتی است برای تأمل دربارهی نقش حافظه، هنر و دوستی در مواجهه با دردهای فردی و جمعی. روایتهای درونی، نمادپردازیهای دقیق و پرداختن به مرز میان رؤیا و واقعیت، تجربهای دیگر از ادبیات معاصر شرق آسیا را رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۱ کره، رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات معاصر شرق آسیا، کسانی که دغدغهی حافظهی جمعی، زخمهای تاریخی و روابط انسانی را دارند و همچنین افرادی که به روایتهای شاعرانه و چندلایه علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
درباره هان کانگ
هان کانگ (Han Kang) زادهی سال ۱۹۷۰ میلادی در گوانگجو در کرهی جنوبی و نویسندهای برجسته است که بهخاطر نثر شاعرانه و پرداختن به زخمهای تاریخی در سطح جهانی شناخته میشود. نام او از رودخانهی هان گرفته شده و خانوادهاش پیشینهای عمیق در ادبیات دارد. پدرش، هان سئونگوون، نویسندهای نامدار بود و برادرانش در نویسندگی و کارتون فعالیت داشتند. هان کانگ در ۹سالگی به سئول مهاجرت کرد. او درست پیش از قیام خونین گوانگجو در سال ۱۹۸۰ و در ۱۲سالگی با عکسهای این فاجعه روبهرو شد؛ تجربهای که تأثیری عمیق بر نگاه و مسیر نویسندگی او گذاشت و حضور مفهوم رنج، خشونت و حافظهی جمعی را در آثارش پررنگ کرد. هان کانگ در سال ۱۹۹۳ تحصیلاتش را در رشتهی زبان و ادبیات کرهای در دانشگاه یانسه به پایان رساند و از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ در مؤسسهی هنر سئول به تدریس نوشتن خلاق پرداخت. او در سال ۱۹۹۸ میلادی با حمایت شورای هنر کره، سه ماه در برنامهی بینالمللی نویسندگی دانشگاه آیووا شرکت کرد؛ تجربهای مهم برای گسترش ارتباط او با نویسندگان جهانی. شهرت بینالمللی این نویسنده با رمانی به نام گیاهخوار آغاز شد. گیاهخوار در سال ۲۰۱۶ نخستین رمان کرهای بود که جایزهی بوکر بینالمللی را کسب کرد و هان کانگ در سال ۲۰۲۴ با دریافت جایزهی نوبل ادبیات، نخستین زن آسیایی و نخستین نویسندهی کرهی جنوبی شد که این افتخار را از آن خود کرد. آکادمی نوبل نثر او را شدیداً شاعرانه و پرقدرت توصیف کرد. هان کانگ پس از کسب این افتخار همچنان زندگی ساده و روزمرهی خود را حفظ کرده و بر نوشتن تمرکز داشته است. او بیش از یک میلیون نسخه از آثارش، بهویژه رمان گیاهخوار فروخته و فروش کتابهایش در کرهی جنوبی بیسابقه بوده است. هان کانگ تأکید کرده است که نوشتن راه اصلی ارتباط او با جهان است و همواره ایدههای جدید برای کتابهای بعدی به ذهنش میآید؛ بهگونهای که حتی فکرکردن به آیندهی ادبیاش را هیچگاه متوقف نمیکند.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
هان کانگ در طول دوران حرفهای نویسندگی خود جوایز متعددی کسب کرده، اما ۱۰ جایزهی برجستهی او شامل برندهشدن بیستوپنجمین جایزهی رمان کرهای برای «بچه بودا» در سال ۱۹۹۹، جایزهی هنرمند جوان امروز از وزارت فرهنگ و گردشگری در بخش ادبیات در سال ۲۰۰۰، جایزهی ادبی یی سانگ برای کتاب «مارک مغولی» در سال ۲۰۰۵، جایزهی ادبی دونگری برای کتاب «باد در حال وزیدن است» در سال ۲۰۱۰، جایزهی ادبی منها برای «اعمال انسانی» در سال ۲۰۱۴، جایزهی بینالمللی بوکر برای رمان «گیاهخوار» در سال ۲۰۱۶، جایزهی مالاپارت برای کتاب «اعمال انسانی» در سال ۲۰۱۷، جایزهی ادبی کیم یو - جئونگ برای کتاب «خداحافظی» در سال ۲۰۱۸، جایزهی مدیسی برای کتاب از هم جدا نمیشویم در سال ۲۰۲۳ و جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۴ میشود.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
tonysreadinglist.wordpress.com: رمان از هم جدا نمیشویم ما را با شخصیتی به نام کیونگا آشنا میکند که بهتنهایی در سئول زندگی میکند. صفحات ابتدایی این رمان نشان میدهد که کیونگا تازه از دورهای دشوار عبور کرده؛ دورهای پر از کابوس و سردردهای شدید که او را بهشدت رنج داده و خسته کرده است. این شخصیت علاوهبر نوشتن رمان، برنامههایی برای پروژهای با دوستش (اینسون) دارد. محور اصلی رمان حاضر، تاریخ کره و فجایع آن است. هان کانگ بر دورهای هولناک، یعنی کشتار جزیرهی ججو در سال ۱۹۴۸ میلادی تمرکز کرده است.
motherbookerblog.com: این رمان واقعاً فوقالعاده است. نثر هان کانگ کاملاً مسحورکننده و پیام او ساده و مؤثر است؛ این که بدون توجه به شرایطْ باید به آنچه در اطرافمان میگذرد دقت کنیم و به جهان پیرامون خود علاقه نشان دهیم؛ نه اینکه بیش از حد در دنیای شخصی خود غرق شویم. این کتاب از آن نوع آثاری است که پس از خواندنْ در ذهن شما میماند. دوباره این رمان را میخوانم اما ابتدا به زمان نیاز دارم تا اولین خوانش را هضم کنم.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر نخستینبار با عنوان وداع نمیکنم (مجموعه ادبیات کره) با ترجمهی سارا مقدمثابت توسط انتشارات نگاه در سال ۱۴۰۳ فیپا گرفت. این رمان بهوسیلهی نشرهای گوناگونی منتشر شده؛ فهرست زیر این چاپها را نشان میدهد:
- از هم جدا نمیشویم ترجمهی فریده گوینده، نشر لگا، ۱۴۰۴.
- از هم جدا نمیشویم ترجمهی نیما درویش، انتشارات ایهام، ۱۴۰۴.
بخشی از کتاب از هم جدا نمی شویم
«بقایای یکی از اجساد که در کنار دیوار گودال بود، توجهام را جلب کرد. بیشتر استخوانها مربوط به بدنهایی بودند که به صورت درازکش با پاهای باز با صورت در خاک افتاده بودند، اما این فرد به پهلو و رو به دیوار بود. زانوهایش به سمت سینهاش خم شده بودند، همان طور که ما بدنمان را جمع میکنیم، وقتی بیماریم یا خوابمان نمیبرد، یا نمیتوانیم ذهنمان را آرام کنیم.
در نوشتههای زیر عکس گمانهزنیهایی بود مبنی بر اینکه احتمالاً قربانیان را مجبور میکردهاند در گروههای ده نفری در اطراف گودال بایستند. بعد از پشت به آنها شلیک میکردند؛ وقتی به زمین میافتادند و گروه بعدی را فرامیخواندند و دوباره همین روند تکرار میشده است.
این فکر به ذهنم رسید که اگر آن جسد نسبت به دیگران موقعیتی متفاوت دارد، احتمالاً به این دلیل بوده که وقتی رویش خاک میریختهاند، هنوز نفس میکشیده. همین مسئله احتمالاً توضیح میدهد که چرا هنوز کفش به پا داشته. با توجه به اندازهٔ کفشهای لاستیکی و فرم کلی اسکلت، تصور میکنم که بدن متعلق به یک زن یا یک پسربچهٔ نوجوان بوده.
روزنامه را تا کردم و در کولهپشتیام گذاشتم.»
حجم
۲۳۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه
حجم
۲۳۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه