
کتاب سرخ نشستن
معرفی کتاب سرخ نشستن
کتاب سرخ نشستن نوشتهی ابوالفضل مروجی توسط نشر چشمه منتشر شده است. این اثر در مجموعهی کتابهای قفسهی آبی جای میگیرد و با نگاهی موشکافانه به برههای حساس از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران میپردازد. روایت کتاب در دل تهرانِ دوران مشروطه شکل میگیرد و با زبانی تصویری و جزئینگر، زندگی روزمره، دغدغهها، امیدها و ناامیدیهای مردم عادی، روشنفکران، فعالان سیاسی و زنان را در بستر تحولات اجتماعی آن زمان به تصویر میکشد. سرخ نشستن با بهرهگیری از چندین زاویه دید و شخصیتهای متنوع، فضایی پرتنش و پر از فرازونشیب را خلق میکند که در آن، هر فرد بهنوعی با مسائل قدرت، آزادی، عدالت و هویت دستوپنجه نرم میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سرخ نشستن
کتاب سرخ نشستن اثری از ابوالفضل مروجی است که با روایتی چندلایه و شخصیتمحور، فضای تهرانِ دوران مشروطه را بازآفرینی کرده است. این کتاب با تمرکز بر زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف جامعه، از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران تا زنان خانهدار و کارگران، تصویری زنده و ملموس از جامعهای در حال گذار ارائه میدهد. روایت کتاب در بستر رویدادهای تاریخی و اجتماعی شکل گرفته و با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، روابط انسانی، دغدغههای فردی و جمعی، و کشمکشهای قدرت، خواننده را به دل ماجراهای آن دوران میبرد. سرخ نشستن با استفاده از نامهنگاری، گفتوگوهای صمیمی، و توصیفهای دقیق از فضاها و آدمها، نهتنها تاریخ را روایت میکند، بلکه احساسات و ذهنیتهای شخصیتها را نیز بهخوبی منعکس کرده است. این کتاب، علاوهبر بازنمایی فضای سیاسی و اجتماعی، به مسائل زنان، نقش رسانهها، و چالشهای روشنفکران نیز توجه ویژهای دارد و تصویری چندوجهی از جامعهی ایران در آستانهی تحولات بزرگ ارائه میدهد.
خلاصه داستان سرخ نشستن
سرخ نشستن با روایت نامهای آغاز میشود که مونس، زنی دلتنگ و نگران، برای میرزا مینویسد و در آن از دلتنگی، نگرانیهای سیاسی و اجتماعی، و امید به دیدار سخن میگوید. این نامه، فضای عاطفی و اجتماعی کتاب را ترسیم میکند و به دغدغههای زنان و نقش آنها در تحولات اجتماعی اشاره دارد. در ادامه، روایت به زندگی خلیل، مردی از طبقهی متوسط شهری، میپردازد که در دل بازار و کوچههای تهران با مسائل روزمره، فشارهای اقتصادی، و حضور نیروهای بیگانه روبهروست. توصیفهای دقیق از بازار، مغازهها، و روابط میان مردم، فضای زنده و پویایی را خلق کرده است. در بخشهایی دیگر، شخصیتهایی چون صمصام، نایب و فراش حکومتی، و یدالله، نوکر خانهی اعیانی، وارد داستان میشوند و هرکدام با زاویهی دید خود، لایههایی از جامعهی آن دوران را آشکار میکنند. صمصام با دغدغههای شغلی و ترسهایش از تغییرات سیاسی، و یدالله با زندگی سخت و امیدهای کوچک روزانه، نمایندهی طبقات فرودست و کارگزاران نظام اجتماعیاند. روایت کتاب با نامهها، گفتوگوها، و توصیفهای جزئی از زندگی روزمره، بهتدریج شبکهای از روابط انسانی و اجتماعی را شکل میدهد که در آن، هر فرد بهنوعی با قدرت، ظلم، امید و ناامیدی روبهروست. کتاب به موضوعاتی چون نقش زنان در جامعه، مقاومت در برابر ظلم، اهمیت آموزش و آگاهی، و کشمکش میان سنت و تجدد میپردازد. همچنین، با اشاره به وقایع تاریخی مانند تشکیل مجلس، جنبش مشروطه، و نقش مطبوعات، تصویری از جامعهای در حال تغییر و تلاش برای دستیابی به آزادی و عدالت ارائه میدهد. سرخ نشستن با روایتهای درهمتنیده و شخصیتهای باورپذیر، تجربهی زیستهی مردم ایران در یکی از حساسترین دورههای تاریخ معاصر را بازتاب داده است.
چرا باید کتاب سرخ نشستن را بخوانیم؟
سرخ نشستن با روایتی جزئینگر و چندصدایی، تصویری زنده و ملموس از جامعهی ایران در دوران مشروطه ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف، نهتنها تاریخ سیاسی، بلکه لایههای پنهان روابط انسانی، دغدغههای فردی و جمعی، و نقش زنان و روشنفکران را بهخوبی به تصویر کشیده است. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران، درک چالشهای مردم عادی و فعالان اجتماعی، و لمس امیدها و ناامیدیهایی که جامعه را بهسوی تغییر سوق داد. سرخ نشستن با زبان تصویری و روایتهای درهمتنیده، تجربهای متفاوت از خواندن رمان تاریخی ایرانی را رقم میزند و مخاطب را به تأمل دربارهی گذشته و اکنون دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن سرخ نشستن به علاقهمندان تاریخ معاصر ایران، دوستداران رمانهای اجتماعی و تاریخی، پژوهشگران حوزهی مطالعات زنان و فعالان اجتماعی پیشنهاد میشود. همچنین، این کتاب برای کسانی که دغدغهی شناخت تحولات فکری و اجتماعی ایران و نقش مردم عادی در جنبشهای اجتماعی را دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب سرخ نشستن
«قربان آن صورت مقبولتان بروم. اینجا به قدری دل من برایتان تنگ شده که حساب ندارد. عنقریب است از شدت دلتنگی قالب تهی کنم. پس کی دیدار میسر میشود؟ بارها آرزو کردهام کاش داخل سیاست نبودید و به جای کشمکش با امواج بلا روی این تختهپارهٔ سرگردان و همنشینی با این نارفیقان و گرگانِ در لباس میش یک فرد عادی بودید و مثل سایر مردم دست مرا میگرفتید و به خانهٔ خود میبردید. خدا شاهد است از فراق جانم به لب رسیده. آخر من چه معصیتی به درگاه خدا کردهام که اینطور باید در آتش فراق بسوزم و دم برنیاورم؟ میرزاجان، قربان حجب چشمهایت بروم. من دلم به این غائله روشن نیست. این رفقای شما غیر از چند تن معدود همگی یاران ناموافقاند. وقتش که برسد شما را در گرداب بلا تنها میگذارند. همهٔ صفحات تاریخ پر است از تنهایی آزادگانی چون شما. میرزاجان، قربانت بروم، در این ملک همیشه خون پاک آنها که دست به ظلم نیالودهاند بر زمین ریخته و سر آنها که سربلند زیستهاند بر سر دار رفته. مگر خودت برای من نگفتی همهٔ دعواها بر سر منفعت دو دولت اجنبی است، حال ما سادهدلان میخواهیم از این آب گلآلود به نفع مردم بیچاره ماهی بگیریم. قربان خندهات بروم. میرزاجان، پشت آن خندههای تلخت من چیزها دیدهام. تو پارهٔ تن منی. از نگاهت میخوانم ناگفتهها را. من هیچوقت لب به شکایت نگشودهام اما… اما این روزها خیلی سخت میگذرند میرزاجان. خبرهای بدی از اطراف میرسد. تمام جانم نگران توست.»
حجم
۳۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
حجم
۳۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
