
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم
معرفی کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم، با عنوان انگلیسی State, power, socialism، نوشته نیکوس پولانزاس و با ترجمه حمیدرضا یوسفی، اثری مهم در حوزهی نظریهی سیاسی و جامعهشناسی سیاسی است که نشر چرخ در سال ۱۴۰۴ آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی بنیادهای نظری و تاریخی دولت سرمایهداری، رابطهی آن با قدرت و طبقات اجتماعی و همچنین امکانها و چالشهای گذار به سوسیالیسم دموکراتیک میپردازد. نیکوس پولانزاس، یکی از چهرههای برجستهی مارکسیسم ساختارگرا، در این اثر تلاش کرده است با نگاهی انتقادی و تحلیلی، مفاهیم کلاسیک مارکسیستی دربارهی دولت را بازخوانی و بازتعریف کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم اثر نیکوس پولانزاس
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم اثری از نیکوس پولانزاس است که بهعنوان یکی از متون تأثیرگذار در نظریهی دولت و قدرت در سنت مارکسیستی شناخته میشود. این کتاب با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به بررسی ساختار و کارکرد دولت سرمایهداری و نسبت آن با طبقات اجتماعی و مبارزهی طبقاتی میپردازد. پولانزاس در این کتاب، دولت را نه بهعنوان یک ابزار صرف در دست طبقهی مسلط، بلکه بهمثابه یک رابطهی اجتماعی پیچیده و متراکم از نیروها و منافع طبقاتی تحلیل کرده است. ساختار کتاب بهگونهای است که ابتدا به مفاهیم بنیادین دولت و قدرت میپردازد، سپس ویژگیهای دولت سرمایهداری را در بستر تاریخی و اجتماعی بررسی میکند و در نهایت به چالشهای گذار به سوسیالیسم و شکلهای جدید دولت در شرایط معاصر میپردازد.
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم، علاوهبر نقد دیدگاههای سنتی دربارهی دولت، به بررسی بحرانهای سیاسی، شکلگیری دولتهای اقتدارگرا و نقش ایدئولوژی و سرکوب در بازتولید نظم سرمایهداری نیز توجه ویژهای دارد. نیکوس پولانزاس با تکیه بر تحلیلهای تاریخی و مفهومی، تلاش کرده است تصویری چندلایه و پویا از دولت ارائه دهد که هم به شرایط خاص سرمایهداری و هم به امکانهای تغییر و گذار اجتماعی حساس باشد.
خلاصه کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم با تمرکز بر تحلیل دولت سرمایهداری، به نقد و بازاندیشی نظریههای رایج دربارهی دولت و قدرت میپردازد. نیکوس پولانزاس در این اثر، دولت را نه یک موجودیت مستقل یا ابزاری در دست طبقهی حاکم، بلکه رابطهای اجتماعی و محصول تراکم نیروها و منافع طبقاتی میداند. او با رد نظریههای ابزارگرایانه و فرمالیستی، تأکید میکند که دولت سرمایهداری دارای چهارچوب مادی و نهادی خاصی است که از جدایی نسبی آن از روابط تولید ناشی میشود و همین ویژگی امکان بازتولید سلطهی طبقاتی را فراهم میکند.
نیکوس پولانزاس در بخشهای مختلف کتاب، به نقد دوگانهی سرکوب و ایدئولوژی در تحلیل دولت میپردازد و نشان میدهد که نقش دولت فراتر از این دو مقوله است. او بر اهمیت نقش ایجابی دولت در شکلدهی به روابط تولید، سازماندهی طبقات اجتماعی و مدیریت تضادهای طبقاتی تأکید میکند. همچنین با بررسی شکلهای مختلف دولت سرمایهداری، از دولت لیبرال تا دولت اقتدارگرا، به تحلیل بحرانهای سیاسی و ظهور دولتهای در وضعیت استثنایی میپردازد و نشان میدهد که چگونه دولتهای اقتدارگرا با تمرکز قدرت و تضعیف نهادهای دموکراتیک، بهعنوان واکنشی به بحرانهای هژمونی و مشروعیت در سرمایهداری معاصر ظاهر میشوند. در نهایت، کتاب به امکانها و محدودیتهای گذار به سوسیالیسم دموکراتیک میپردازد و با نقد جزمیتهای نظری و فاصلهی میان نظریه و واقعیت، بر ضرورت تحلیل تاریخی و انضمامی دولت و قدرت تأکید میکند. پولانزاس با رویکردی انتقادی، تلاش کرده است راههایی برای فهم بهتر دولت و امکانهای تغییر اجتماعی پیش روی خواننده بگذارد.
چرا باید کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم را بخوانیم؟
کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم اثری است که با رویکردی تحلیلی و انتقادی، مفاهیم بنیادین دولت، قدرت و سوسیالیسم را بازخوانی و بازتعریف کرده است. این کتاب با عبور از تفسیرهای سادهانگارانه و ابزارگرایانه، دولت را بهعنوان رابطهای اجتماعی و محصول مبارزات و توازن نیروهای طبقاتی بررسی میکند. از ویژگیهای شاخص این اثر میتوان به نقد نظریههای رایج دربارهی دولت، تحلیل چندلایهی ساختار و کارکرد دولت سرمایهداری، بررسی بحرانهای سیاسی و شکلگیری دولتهای اقتدارگرا و همچنین توجه به امکانهای گذار به سوسیالیسم دموکراتیک اشاره کرد. خواندن این کتاب به درک عمیقتر سازوکارهای قدرت، نقش دولت در جامعهی مدرن و چالشهای تغییر اجتماعی کمک میکند و زمینهای برای گفتوگو و اندیشیدن انتقادی دربارهی سیاست و جامعه فراهم میآورد.
خواندن کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که دغدغهی فهم عمیقتر دولت، قدرت و ساختارهای اجتماعی را دارند. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، جامعهشناسی، فلسفه و مطالعات انتقادی و همچنین افرادی که به نقد سرمایهداری، بررسی بحرانهای سیاسی و امکانهای گذار به سوسیالیسم علاقهمندند، مناسب است.
درباره نیکوس پولانزاس
نیکوس پولانزاس (۲۱ سپتامبر ۱۹۳۶ ـ ۳ اکتبر ۱۹۷۹)، فیلسوف و جامعهشناس سیاسی یونانیـفرانسوی و از اثرگذارترین اندیشمندان مارکسیست پس از جنگ جهانی دوم بود. او در دههی ۱۹۷۰ به چهرهای برجسته در مارکسیسم ساختارگرا بدل شد و نظریههایی مهم دربارهی دولت، طبقههای اجتماعی، فاشیسم و گونههای اقتدارگرایی ارائه کرد. آثار او نقطهی عطفی در نقد دیدگاههای کمونیستی سنتی و شکلگیری فهمی پیچیدهتر از دولت سرمایهداری به شمار میآید.
پولانزاس در آتن و در خانوادهای فرهیخته به دنیا آمد. پدرش استاد نامدار گرافولوژی بود. او از کودکی در یادگیری زبانها و علوم اجتماعی استعداد داشت و در مدرسهی تجربی دانشگاه آتن درس خواند. دلبستگیاش به فرهنگ فرانسه باعث شد در انستیتوی فرانسه آموزش ببیند و به زبان فرانسه تسلط یابد.
در سال ۱۹۵۳ وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه آتن شد. انتخاب حقوق برای او بیش از آنکه ناشی از علاقهی حرفهای باشد، راهی برای نزدیکشدن به فلسفه و علوم اجتماعی بود. در همین دوران به مارکسیسم گرایش یافت و در فعالیتهای سیاسی، از جمله اعتراضها دربارهی مسئلهی قبرس، حضور یافت. پس از پایان تحصیل با درجهی ممتاز، دورهی خدمت وظیفهاش را در نیروی دریایی گذراند.
بعد از خدمت، مدتی برای ادامهی تحصیل به آلمان غربی رفت، اما محیط فکری آنجا را مناسب نمیدید. در سال ۱۹۶۰ به پاریس مهاجرت کرد؛ شهری که تا پایان عمر در آن ماند. در سوربن موقعیتی آموزشی به دست آورد و نخست دربارهی حقوق طبیعی در آلمان تدریس کرد. در سال ۱۹۶۴ رسالهی دکتری خود را با عنوان ماهیت اشیا و حقوق نوشت. در همین دوره به حلقهی روشنفکران مجلهی زمانهای نو به سردبیری سارتر و دوبووار پیوست و از آن پس نویسندهی ثابت آن نشریه شد. در سال ۱۹۶۶ با رماننویس فرانسوی، آنی لولکلرک، ازدواج کرد.
در آغاز اقامت در فرانسه تحتتأثیر مارکسیسم اگزیستانسیالیستی بود، اما کمکم به مارکسیسم ساختارگرا نزدیک شد و از اندیشههای آلتوسر و گرامشی تأثیر گرفت. کودتای نظامی یونان در سال ۱۹۶۷ نقطهی عطفی در زندگی سیاسی او بود. پولانزاس از بنیانگذاران کمیتهی مبارزه با دیکتاتوری یونان در پاریس شد و پس از انشعاب در حزب کمونیست یونان، به شاخهی ضداستالینی آن، یعنی حزب کمونیست یونان (داخلی)، پیوست.
کتاب قدرت سیاسی و طبقههای اجتماعی، او را بهعنوان متفکری اثرگذار مطرح کرد. پولانزاس در این اثر با نفی نگاه ابزارگرایانه به دولت، آن را نهادی با خودمختاری نسبی دانست که وظیفهاش سازماندهی منافع طبقهی حاکم و ایجاد انسجام اجتماعی در مقیاسی فراتر از بنگاههاست. به نظر او دولت سرمایهداری محصول تلاقی نیروهای طبقاتی است و نباید آن را کنشگری کاملاً مستقل دانست. او در آثار بعدی به تحلیل شکلهای استثنایی دولت پرداخت: در فاشیسم و دیکتاتوری، فاشیسم را گونهای از دولت سرمایهداری انحصاری دانست و نقش خردهبورژوازی در تولید ایدئولوژی فاشیستی را توضیح داد. در طبقهها در سرمایهداری معاصر، مفهوم خردهبورژوازی جدید را طرح کرد و در بحران دیکتاتوریها، فروپاشی دیکتاتوریهای جنوب اروپا را تحلیل کرد.
مهمترین تحول فکری او در کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم شکل گرفت. او در این اثر دولت را تراکم مادی رابطهی نیروهای طبقاتی توصیف کرد؛ دولتی که همچون میدان مبارزهای متناقض، محل برخورد نیروهای اجتماعی است. پولانزاس به راه دموکراتیک به سوسیالیسم باور داشت؛ راهی مبتنیبر اصلاحات ساختاری، گسترش دموکراسی مشارکتی و فشار همزمان از درون و بیرون دستگاه دولت، نه مبتنیبر انقلاب قهرآمیز.
پولانزاس در دههی ۱۹۷۰ در فرانسه و یونان فعال بود و در مباحث چپ نو حضور داشت. فشارهای سیاسی، مسئولیتهای فکری و مشکلات شخصی بر او سنگینی میکرد. او سرانجام در سال ۱۹۷۹ در پاریس، در ۴۳سالگی، به زندگی خود پایان داد.
پولانزاس در زمرهی مهمترین نظریهپردازان مارکسیست دولت قرار دارد. از مهمترین آثار او میتوان به این موارد اشاره کرد: طبقهها در سرمایهداری معاصر، قدرت سیاسی و طبقههای اجتماعی و فاشیسم و دیکتاتوری.
بخشی از کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم
«کتاب دولت، قدرت، سوسیالیسم این موارد را در این ادعا ترکیب کرد که اکنون گونهٔ دولت سرمایهداری، به جای بروز نشانههایی از یک جور بحران دورهای کوتاهمدت، «به طور مداوم و ساختاری با نوع خاصی از شدت گرفتن عناصر عمومی بحران سیاسی و بحران دولت مشخص میشود.» اساس این ادعا را پولانزاس در مقالهای با عنوان «بحران دولت» (۱۹۷۶) شرح میدهد. او استدلال میکند که گرچه عناصر عمومی بحران به طور مداوم در جوامع سرمایهداری بازتولید میشوند، بحرانها فقط زمانی بروز میکنند که این عناصر در بزنگاهی مشخص تراکم یابند و مطابق با ضرباهنگهای خاصی توسعه پیدا کنند. این عناصر بنابراین باید با میدان روابط سیاسی طبقاتی مرتبط شوند و فقط به طور ثانویه با نهادهای سیاسی خاص در پیوند قرار گیرند.»
حجم
۳۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
حجم
۳۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
