
کتاب آنچه بر دوش می کشیدند
معرفی کتاب آنچه بر دوش می کشیدند
کتاب آنچه بر دوش میکشیدند (داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعهای از داستانهای کوتاه است که توسط گروهی از نویسندگان برجسته جهان نوشته و با گردآوری و ترجمه یاشین آزادبیگی منتشر شده است. نشر گل آذین آن را منتشر کرده است. این کتاب با هدف معرفی نویسندگان کمتر شناختهشده اما صاحبسبک در عرصه داستان کوتاه، مجموعهای متنوع از روایتها را گرد هم آورده است. در کنار نامهایی آشنا مانند ری بردبری و لیام اُفلاهرتی، داستانهایی از نویسندگان کمتر مطرح نیز در این مجموعه جای گرفتهاند. هر داستان با رویکردی متفاوت به زندگی، جامعه، جنگ، اخلاق و سرنوشت انسان میپردازد و تلاش دارد تصویری چندوجهی از دنیای داستان کوتاه ارائه دهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آنچه بر دوش می کشیدند
کتاب آنچه بر دوش میکشیدند با گردآوری و ترجمه یاشین آزادبیگی، مجموعهای از داستانهای کوتاه نویسندگان مختلف را در خود جای داده است. این کتاب با کنار هم قرار دادن آثار نویسندگانی از فرهنگها و دورههای گوناگون، به خواننده امکان میدهد با سبکها، دغدغهها و جهانبینیهای متنوع آشنا شود. در مقدمه، مترجم به تأثیر شگرف نویسندگان بزرگی چون همینگوی، جویس و مارکز بر ادبیات داستانی اشاره کرده و توضیح داده است که هدف این مجموعه، معرفی نویسندگانی است که شاید در سایه نامهای بزرگتر قرار گرفتهاند اما آثارشان ارزش خواندن دارد. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان با معرفی کوتاهی از نویسنده آغاز میشود و سپس متن داستان ارائه میگردد. این روند باعث میشود خواننده نهتنها با داستان، بلکه با پیشینه و فضای ذهنی نویسنده نیز آشنا شود. تنوع موضوعی و سبکی داستانها، از روایتهای واقعگرایانه تا فانتزی و جنایی، باعث شده است کتاب آنچه بر دوش میکشیدند برای طیف وسیعی از علاقهمندان به ادبیات داستانی جذاب باشد.
خلاصه داستان آنچه بر دوش می کشیدند
کتاب آنچه بر دوش میکشیدند مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هر یک به موضوعی متفاوت میپردازد و دغدغههای انسانی، اجتماعی و اخلاقی را از زاویهای تازه بررسی میکند. داستانها از نویسندگانی با پیشینههای گوناگون انتخاب شدهاند و هرکدام تصویری خاص از جهان ارائه میدهند. برای نمونه، در داستان فاتح اسپانیایی، زندگی خانوادهای مهاجر و چالشهای هویت و شغل در جامعهای جدید روایت میشود. داستان مرگ در استادیوم با نگاهی طنزآمیز و انتقادی به فرهنگ نمایش و مرگ میپردازد و مرز میان واقعیت و نمایش را به چالش میکشد. کوک، داستانی با محوریت جنگ و جاسوسی، به ظرافت نقش زمان و سرنوشت را در زندگی انسانها نشان میدهد. تکتیرانداز، با تمرکز بر جنگ داخلی ایرلند، پیچیدگیهای روانی و اخلاقی یک سرباز را در لحظات بحرانی به تصویر میکشد. دستکش، روایتی جنایی از سقوط اخلاقی و هراس از گذشته است و ماشین پرنده، با فضایی فانتزی، به آرزوها و محدودیتهای انسان میپردازد. دغدغه مشترک بیشتر داستانها، مواجهه انسان با انتخابهای دشوار، هویت، اخلاق و سرنوشت است. هر داستان با زبانی موجز و روایتی پرکشش، خواننده را به دنیایی تازه میبرد و او را با پرسشهایی درباره زندگی، جامعه و خود روبهرو میکند.
چرا باید کتاب آنچه بر دوش می کشیدند را بخوانیم؟
کتاب آنچه بر دوش میکشیدند با گردآوری داستانهایی از نویسندگان متنوع، فرصتی کمنظیر برای آشنایی با سبکها و جهانبینیهای مختلف در قالب داستان کوتاه فراهم کرده است. این مجموعه نهتنها به معرفی نویسندگان کمتر شناختهشده میپردازد، بلکه با انتخاب داستانهایی با درونمایههای گوناگون، امکان تجربه طیفی از احساسات و اندیشهها را به خواننده میدهد. هر داستان، پنجرهای به دنیایی تازه است و میتواند الهامبخش تأمل درباره مسائل انسانی، اجتماعی و اخلاقی باشد. همچنین، ساختار کتاب که با معرفی کوتاه نویسندگان همراه است، به درک بهتر فضای ذهنی و تاریخی هر داستان کمک میکند. این کتاب برای کسانی که به دنبال کشف روایتهای تازه و متفاوت هستند، انتخابی ارزشمند به شمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب آنچه بر دوش میکشیدند به علاقهمندان داستان کوتاه، دوستداران ادبیات جهان، کسانی که به دنبال آشنایی با نویسندگان کمتر شناختهشده هستند و افرادی که به موضوعات انسانی، اجتماعی و اخلاقی علاقه دارند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب آنچه بر دوش می کشیدند
«آن وقتها که پسربچهای بیش نبودم، خیال میکردم آدمها شغلشان را بر اساس ملیتی که دارند انتخاب میکنند. اسپانیایی بودیم و پدرم، پدربزرگم و عموهایم همه، در کار خرید و فروش سیگار بودند. همیشه بر این باور بودم که قاعدهٔ خاصی در این کار وجود دارد؛ نوعی قانون. هر وقت به سخنان پدرم و دیگر اعضای خانواده در اینباره گوش میدادم در افکار خود غوطهور میشدم و میشنیدم که آنها به شدت از تجارت سیگار شاکی هستند. این که چه شغل شرمآوری است و زمانی که این حرفه را برگزیدند چه قدر توهین و ناسزا بارشان شد. این ماجرا شگفتزدهام میکرد بخصوص در مورد پدرم زیرا با وجود رفت و آمدهای بسیار کمی که به فروشگاهش داشتم آنجا همیشه مکانی شگفتانگیز در نظرم میآمد. این فروشگاه پیشخوان بزرگ و با شکوهی داشت که رویش را با روکشی از نیکل پوشانده بودند و آن را با تودهای از جعبههای سیگار که با رنگی روشن به زیبایی در یک ردیف ایستاده بودند یا قلیانها و فندکهایی که برق میزدند، تزیین کرده بودند. مشتریانی که من دیده بودم مردانی خوشقامت با صداهایی زوزهمانند بودند. زنجیرهایی از طلا را از شکمهای بزرگشان آویزان کرده و عصا و دستکش به دست داشتند. آن طور که به خاطر میآورم همیشه رایحهای از ثروت و شکوه در این فروشگاه به مشامم میخورد.»
حجم
۱۲۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۲۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
