کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی اختر نراقی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

نویسنده:اختر نراقی
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

کتاب خانه بزرگ سبز و پرده‌های آبی نوشته اختر نراقی با ترجمه نیره توکلی، اثری است که توسط نشر گل آذین منتشر شده است. این کتاب شامل دو رمان در یک مجلد است که هر دو روایت‌هایی از زندگی راوی را در قالب داستان‌هایی کوتاه و به‌هم‌پیوسته ارائه می‌دهند. اختر نراقی، نویسنده و پژوهشگر کانادایی ایرانی‌تبار، در این اثر با نگاهی صمیمی و جزئی‌نگر به خاطرات و تجربه‌های زیسته شخصیت اصلی می‌پردازد؛ از کودکی در ایران تا نوجوانی و بزرگسالی در محیط‌های متفاوت. روایت‌ها با زبانی ساده و صادقانه، دغدغه‌های هویت، خانواده، مهاجرت و رشد فردی را در بستر فرهنگ ایرانی و تجربه مهاجرت بازتاب می‌دهند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

کتاب خانه بزرگ سبز و پرده‌های آبی اثر اختر نراقی، مجموعه‌ای از دو رمان است که در قالب داستان‌های کوتاه به هم پیوسته، زندگی راوی را از کودکی تا نوجوانی و فراتر از آن دنبال می‌کند. ساختار کتاب به گونه‌ای است که هر داستان، بخشی از پازل زندگی شخصیت اصلی را روشن می‌کند و در مجموع تصویری چندوجهی از رشد، دگرگونی و مواجهه با چالش‌های خانوادگی و اجتماعی ارائه می‌دهد. روایت‌ها از دل تجربه‌های روزمره، جدایی‌ها، فقدان‌ها، شادی‌ها و دغدغه‌های کودکانه و نوجوانانه شکل گرفته‌اند و با نگاهی جزئی‌نگر به روابط خانوادگی، نقش سنت‌ها و تأثیر محیط بر شکل‌گیری هویت فردی می‌پردازند. در هر دو رمان، راوی با صداقت و گاه با طنزی تلخ، احساسات و واکنش‌های خود را نسبت به اتفاقات زندگی بیان می‌کند. این کتاب نه‌تنها داستانی از رشد و بلوغ است، بلکه بازتابی از فرهنگ، سنت و تغییرات اجتماعی در بستر زندگی یک خانواده ایرانی را نیز به تصویر می‌کشد.

خلاصه داستان خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در خانه بزرگ سبز و پرده‌های آبی، روایت از زبان دختربچه‌ای آغاز می‌شود که ناگهان با تصمیم پدر، باید خانه و خانواده‌اش را ترک کند و به خانه عمه در شهری دیگر برود. تجربه جدایی از والدین و خواهر، ورود به خانه‌ای بزرگ و ناشناخته، و تلاش برای سازگاری با محیط جدید، بخش مهمی از داستان را شکل می‌دهد. راوی با نگاه کودکانه‌اش، احساسات متناقضی از دلتنگی، کنجکاوی و شادی را تجربه می‌کند؛ از بازی با حیوانات و کشف باغ گرفته تا مواجهه با فقدان و جدایی دوباره. در داستان‌های دیگر، مرگ ناگهانی خواهر کوچک‌تر، تجربه غم و سوگواری، و تلاش کودک برای درک مفهوم مرگ و بهشت، لایه‌های عمیق‌تری از احساسات انسانی را آشکار می‌کند. روایت‌هایی از عروسک‌بازی، عروسی‌های کودکانه، و جدایی‌های ناخواسته، به‌تدریج به دغدغه‌های بزرگ‌تر مانند ازدواج، طلاق، نقش‌های جنسیتی و محدودیت‌های اجتماعی پیوند می‌خورند. شخصیت اصلی با هر تجربه، بخشی از دنیای بزرگ‌تر را می‌شناسد و با پرسش‌های بی‌پاسخ درباره عشق، تعلق، آزادی و عدالت روبه‌رو می‌شود. داستان‌ها با جزئیات دقیق و فضاسازی ملموس، تصویری زنده از زندگی خانوادگی، روابط میان‌نسلی و تأثیر سنت‌ها بر سرنوشت افراد ارائه می‌دهند.

چرا باید کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی را بخوانیم؟

خانه بزرگ سبز و پرده‌های آبی با روایت‌هایی صمیمی و جزئی‌نگر، تجربه‌های زیسته یک دختر ایرانی را در بستر خانواده و جامعه به تصویر می‌کشد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند جدایی، فقدان، مهاجرت، نقش‌های جنسیتی و چالش‌های بلوغ، فرصتی برای همدلی با دغدغه‌های نسل‌های مختلف فراهم می‌کند. روایت‌های کوتاه و به‌هم‌پیوسته، امکان دنبال‌کردن سیر رشد شخصیت اصلی را در موقعیت‌های گوناگون فراهم ساخته‌اند و خواننده را با لایه‌های پنهان احساسات و روابط انسانی روبه‌رو می‌کنند. این اثر برای کسانی که به داستان‌های خانوادگی، روایت‌های زنانه و بازتاب فرهنگ ایرانی علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و تأمل‌برانگیز خواهد بود.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان روایت‌های خانوادگی، کسانی که دغدغه هویت، مهاجرت، روابط میان‌نسلی و تجربه‌های زیسته زنان را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین به دانشجویان و پژوهشگران حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی که به دنبال نمونه‌هایی از روایت‌های زندگی در بستر جامعه ایرانی هستند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

«خانه بزرگ سبز خوب به خاطر دارم که یک روز سرد و بارانی بود. توی اتاقم نشسته بودم و داشتم با عروسکم بازی می‌کردم که پدرم وارد اتاق شد، دستم را گرفت و صاف توی چشمم نگاه کرد و گفت: «خبر خوبی برات دارم.» از جا پریدم و گفتم: «چه خبری، بابا؟ زود باش بگو.» دوباره دستم را گرفت و گفت: «عمه‌ات به فرزندی قبولت کرده، حالا دیگر دختر او هستی. فردا عصر ساعت پنج باهاش از تهران می‌روی شاهرود.» باورم نمی‌شد. پنج سالم بیشتر نبود و از حرف‌هایی که می‌زد سردرنمی‌آوردم. نمی‌دانستم چرا باید از تهران بروم شاهرود و با عمه‌ام زندگی کنم. عمه را خیلی دوست داشتم. هر وقت برای تعطیلات به تهران می‌آمد، دلم می‌خواست تمام مدت با او باشم. ولی رفتن به شاهرود و زندگی با او چیز دیگری بود. دویدم پیش مادرم و ازش پرسیدم: «راست است که من باید از تهران بروم با عمه زندگی کنم؟» نگاهم کرد و گفت: «آره عزیزم. این تصمیم پدرت است و ما باید ازش اطاعت کنیم.» ساعت چهار بعدازظهر توی ایستگاه راه‌آهن بودیم. خانواده‌ام آمده بودند که بدرقه‌ام کنند. جدا شدن از خواهر کوچکترم که خیلی دوستش داشتم برایم بسیار سخت بود. بازی کردن هر روزه با او عادتم شده بود. حالا چه جوری می‌توانستم دیگر با او بازی نکنم؟ جدایی از پدرم هم، که برایم بسیار عزیز بود و به شدت به او علاقه داشتم، و همین طور مادرم که همه جا مثل سایه دنبالم می‌دوید، سخت بود. چاره دیگری نداشتم. باید با عمه‌ام به شاهرود می‌رفتم. چون پدرم این طور خواسته بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان