
کتاب انتقام کوتوله های باغچه
معرفی کتاب انتقام کوتوله های باغچه
کتاب انتقام کوتولههای باغچه نوشته آر. ال. استاین با ترجمه مهرانگیز نکوروح، اثری است که توسط نشر گل آذین منتشر شده است. این کتاب در ژانر داستانهای ترسناک و معمایی برای نوجوانان و جوانان قرار میگیرد و با روایتی پرهیجان، ماجرای خانوادهای را روایت میکند که با ورود دو مجسمه کوتوله باغچه به خانهشان، اتفاقات عجیبی را تجربه میکنند. نویسنده با بهرهگیری از طنز و تعلیق، فضای داستان را به گونهای پیش میبرد که هم سرگرمکننده باشد و هم حس کنجکاوی و هیجان را در خواننده زنده نگه دارد. شخصیتپردازیها، روابط خانوادگی و رقابتهای همسایگی، در کنار عناصر ماورایی و رازآلود، ساختار داستان را شکل دادهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب انتقام کوتوله های باغچه
کتاب انتقام کوتولههای باغچه اثر آر. ال. استاین، داستانی معمایی و هیجانانگیز را در بستر زندگی روزمره یک خانواده روایت میکند. محوریت داستان حول جو، پسری دوازده ساله و خواهرش میندی میچرخد که درگیر رقابتهای کودکانه، شوخیها و ماجراهای خانوادگی هستند. ورود دو مجسمه کوتوله باغچه به خانه، آغازگر سلسلهای از اتفاقات عجیب و ترسناک میشود که نهتنها آرامش خانواده را برهم میزند، بلکه رقابت دیرینه میان پدر خانواده و همسایهشان، آقای مککال، را نیز به سطح تازهای میبرد. فضای داستان با طنز، شوخیهای کودکانه و روابط پیچیده میان اعضای خانواده و همسایگان آمیخته شده است. استاین با خلق موقعیتهایی که مرز واقعیت و خیال را در هم میآمیزد، خواننده را به دنیایی میبرد که هر لحظه امکان دارد اتفاقی غیرمنتظره رخ دهد. این کتاب با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، رقابتهای باغبانی، و حضور عناصر عجیب و مرموز، تجربهای متفاوت از داستانهای نوجوانانه ارائه میدهد.
خلاصه کتاب انتقام کوتوله های باغچه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی جو، پسری شوخطبع و خواهرش میندی آغاز میشود که در تعطیلات تابستانی با هم درگیر بازی و رقابت هستند. پدر خانواده علاقه زیادی به باغبانی و جمعآوری وسایل تزئینی باغچه دارد و همین موضوع باعث رقابت و گاهی اختلاف با همسایهشان، آقای مککال، میشود. ورود دو مجسمه کوتوله باغچه به خانه، نقطه عطف داستان است؛ مجسمههایی که ظاهری ترسناک و عجیب دارند و بهتدریج نشانههایی از زنده بودن و دخالت در اتفاقات عجیب باغچه و خانه بروز میدهند. خرابکاریهایی در باغچه همسایه و خانه رخ میدهد که همه تقصیرها به گردن جو و سگ خانواده میافتد، اما شواهدی مثل تخمه خربزه در دهان کوتولهها و لکههای رنگ روی دستهایشان، جو را به این فکر میاندازد که شاید این مجسمهها عامل اصلی ماجرا باشند. با این حال، هیچکس حرف او را باور نمیکند و جو در تلاش است تا حقیقت را کشف کند و بیگناهی خود را ثابت کند. داستان با تعلیق و شوخیهای کودکانه پیش میرود و فضای رازآلود و ترسناک، خواننده را تا انتها با خود همراه میکند.
چرا باید کتاب انتقام کوتوله های باغچه را بخوانیم؟
انتقام کوتولههای باغچه با ترکیب طنز، تعلیق و عناصر ترسناک، تجربهای متفاوت از داستانهای نوجوانانه ارائه میدهد. روایت داستان از زاویه دید یک نوجوان، فضای صمیمی و قابل لمس ایجاد کرده است و روابط خانوادگی، رقابتهای همسایگی و شوخیهای کودکانه را بهخوبی به تصویر کشیده است. حضور عناصر عجیب و مرموز، حس کنجکاوی را تقویت میکند و خواننده را به دنبال کشف حقیقت و رمزگشایی از اتفاقات داستان میکشاند. این کتاب نهتنها سرگرمکننده است، بلکه به موضوعاتی مانند اعتماد، مسئولیتپذیری و اهمیت گفتوگو در خانواده نیز میپردازد. برای کسانی که به داستانهای معمایی و هیجانانگیز علاقه دارند، این اثر میتواند انتخابی جذاب باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان و جوانانی پیشنهاد میشود که به داستانهای معمایی، هیجانانگیز و پر از شوخیهای کودکانه علاقه دارند. همچنین به کسانی که دوست دارند در کنار سرگرمی، با موضوعاتی مثل رقابت، مسئولیتپذیری و روابط خانوادگی روبهرو شوند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب انتقام کوتوله های باغچه
«به کوتولهها خیره نگریستم. شبیه پیرمردها بودند. حدود ۳ فوت قد داشتند و خیلی چاقالو بودند. با چشمهای قرمز فرو رفته و گوشها دراز بزرگ. دهان گشادشان به نظر میآمد خنده احمقانهای میکردند، و موهای زبرشان مانند جوانههایی قهوهای از سرشان بیرون زده بود. هر کوتوله شلوارک و بلوز سبز آستینداری پوشیده بود با پوتین قهوهای و کلاه نارنجی نوکتیز. هر دوی آنها دور شکم بزرگشان کمربندهای مشکی بسته بودند. پدر با خوشحالی گفت: «آنها فوقالعاده ترسناکند. مگر نه؟» گفتم: «بله پدر. خیلی خوبند.» میندی با فریاد گفت: «خوبند؟ آنها وحشتناک هستند. خیلی زشت و شرور به نظر میرسند. من از آنها متنفرم!» گفتم: «حق با توست. درست میگویی خیلی زشت هستند. درست شکل تو....!» میندی شروع کرد: «جو تو بزرگترین....» اما پدر حرفش را قطع کرد. پدر گفت: «آنها را میخریم.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه