
کتاب زیر گنبد (جلد دوم)
معرفی کتاب زیر گنبد (جلد دوم)
کتاب زیر گنبد (جلد دوم) نوشتهی استیون کینگ با ترجمهی محمد جوادی، ادامهی داستان پرهیجان و رازآلود شهری کوچک است که ناگهان با یک گنبد نامرئی و نفوذناپذیر از جهان بیرون جدا میشود. این رمان در ژانر علمیتخیلی و دلهرهآور قرار میگیرد و با تمرکز بر شخصیتهای متنوع و روابط پیچیدهی آنها، به بررسی واکنشهای انسانی در شرایط بحرانی میپردازد. جلد دوم، روایت را از جایی پی میگیرد که بحرانها شدت گرفته و شخصیتها با چالشهای تازهای روبهرو میشوند؛ از جمله آشوبهای اجتماعی، درگیریهای قدرت و تلاش برای بقا. نشر کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زیر گنبد (جلد دوم)
زیر گنبد (جلد دوم) نوشتهی استیون کینگ، داستانی است که در ادامهی جلد نخست، فضای پرتنش و اضطرابآور شهر چسترز میل را دنبال میکند؛ شهری که بهطور ناگهانی زیر یک گنبد شفاف و غیرقابل عبور گرفتار شده است. در این جلد، بحرانهای اجتماعی و روانی ساکنان شهر عمیقتر میشود و شخصیتها درگیر نبردی برای بقا، حقیقت و عدالت هستند. روایت کتاب میان چندین شخصیت کلیدی جابهجا میشود؛ از نوجوانانی که بهدنبال کشف راز گنبد هستند تا بزرگسالانی که درگیر بازیهای قدرت و توطئهاند. ساختار کتاب بهگونهای است که همزمان چند خط داستانی را پیش میبرد و با نمایش جزئیات زندگی روزمره، آشوبهای اجتماعی و فساد قدرت، تصویری چندلایه از جامعهای محصور ارائه میدهد. استیون کینگ در این اثر، با نگاهی موشکافانه به روان انسانها در شرایط بحرانی، مرز میان خیر و شر را به چالش میکشد و نشان میدهد که چگونه فشارهای بیرونی میتواند چهرهی واقعی افراد را آشکار کند.
خلاصه داستان زیر گنبد (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در جلد دوم زیر گنبد، داستان با تمرکز بر پیامدهای محاصرهی شهر ادامه مییابد. جیم رنی، یکی از شخصیتهای محوری و چهرهی قدرتطلب شهر، نقشههای خود را برای کنترل اوضاع و حذف مخالفان پیش میبرد. قتل برندا و تلاش برای سرپوشگذاشتن بر آن، بخشی از این نقشههاست. در سوی دیگر، نوجوانانی مانند جو، بنی و نوری با کنجکاوی و جسارت، بهدنبال کشف راز گنبد و منبع احتمالی آن هستند؛ آنها با استفاده از تابشسنج گایگر، نشانههایی از وجود یک ژنراتور یا منبع انرژی را جستوجو میکنند و در این مسیر با خطرات و ناامیدیهایی روبهرو میشوند. در بیمارستان، باربی (دیل باربارا) که پیشتر بهعنوان ناجی و فردی قابلاعتماد شناخته میشد، حالا قربانی توطئهی جیم رنی و همدستانش شده و به اتهام قتل و شورش بازداشت میشود. فضای شهر بهشدت متشنج است؛ مردم برای غذا و منابع اولیه با هم درگیر میشوند و پلیس تحت نفوذ رنی، با خشونت و بیرحمی با مخالفان برخورد میکند. در این میان، روابط انسانی دچار بحران میشود؛ اعتمادها از بین میرود و حتی نزدیکترین افراد به یکدیگر شک میکنند. نوجوانان با مشاهدهی نشانههایی از تشعشع و مرگ حیوانات، به این نتیجه میرسند که راز گنبد ممکن است در نقطهای مرتفع و دورافتاده پنهان باشد. همزمان، باربی در زندان با خشونت و تحقیر روبهرو میشود و تلاش میکند بیگناهی خود را اثبات کند. روایت کتاب با جابهجایی میان شخصیتها، تصویر کاملی از جامعهای در آستانهی فروپاشی ارائه میدهد.
چرا باید کتاب زیر گنبد (جلد دوم) را بخوانیم؟
زیر گنبد (جلد دوم) با روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، تجربهای متفاوت از داستانهای بقا و بحران را ارائه میدهد. این کتاب نهتنها به جنبههای هیجانانگیز و رازآلود ماجرا میپردازد، بلکه واکنشهای روانی و اجتماعی افراد را در شرایط استثنایی به تصویر میکشد. خواننده با طیف وسیعی از شخصیتها و دیدگاهها روبهرو میشود و میتواند پیچیدگیهای اخلاقی، قدرت، ترس و امید را در بستر یک جامعهی محصور لمس کند. همچنین، روایت پرکشش و جزئیات دقیق، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و مخاطب را تا پایان درگیر نگه میدارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای دلهرهآور، علمیتخیلی و روایتهای چندشخصیتی پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به بررسی رفتار انسانها در شرایط بحرانی و داستانهای پرکشش با محوریت راز و توطئه علاقه دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب زیر گنبد (جلد دوم)
«جو، بنی و نوری با دوچرخه در جادهٔ ۱۱۹ و در جهت شمال بهراه افتادند. هوای بعدازظهر مثل روزهای تابستان گرم، مهآلود و مرطوب بود. نسیمی نمیوزید. جیرجیرکها با صدایی گرفته در چمنزارهای بلند کنار جاده جیرجیر میکردند. آسمان افق زردرنگ بود و جو ابتدا فکر کرد ابر است، اما بعد فهمید که چیزی جز آلودگی و غبار سطح گنبد نیست. در آن نقطه، رودخانهٔ پرستایل از کنار بزرگراه میگذشت و آنها باید صدای غرش و حرکت آن به سمت کسل راک و اشتیاقش برای رسیدن به رودخانهٔ اندروسکاگین را میشنیدند، اما آنها جز صدای جیرجیرکها و صدای نحیف چند کلاغ که روی درختها نشسته بودند چیز دیگری نشنیدند. از جادهٔ دیپ کات گذشتند و پس از طی یکیدو کیلومتر به جادهٔ بِلَک ریج رسیدند. جاده، خاکی و پر از چالهچوله بود و دو تابلوی کج و سرمازده کنار آن بود. روی تابلوی سمت چپ نوشته شده بود: از وسایل نقلیهٔ چهارچرخ استفاده کنید. روی تابلوی سمت راست نوشته شده بود: حداکثر وزن مجاز کامیونهای بزرگ برای عبور از روی پل، ۴ تن. هر دو تابلو با گلوله سوراخسوراخ شده بود. بنی گفت: «از شهری که مردمانش با هر چیزی تمرین تیراندازی میکنن خوشم مییاد. اینجوری از اِل کلیدر نمیترسم.» جو گفت: «القائده، کودن!» بنی با آرامش خندید و سری تکان داد و گفت: «ال کلیدر یه راهزن مکزیکی وحشتناکه که به مین غربی اومده تا...» نوری از دوچرخه پیاده شد و گفت: «بهتره تابشسنج گایگر رو امتحان کنیم.»
حجم
۷۰۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه
حجم
۷۰۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۲۸ صفحه