
کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه
معرفی کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه
کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه نوشته صدیقه حسن زاده و توسط نشر چکانه منتشر شده است. این اثر در قالب فیلمنامه، داستانی معاصر را روایت میکند که در بستر روستایی شمال ایران و با محوریت شخصیتهایی چون مسعود، ماهرخ، حمید و باقرخان شکل میگیرد. مضمون اصلی کتاب حول سوگ، بازگشت به ریشهها و مواجهه با گذشته میچرخد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه
کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه اثری است که در قالب فیلمنامه بلند سینمایی نوشته شده و فضای روستایی و شهری ایران را در دهههای اخیر به تصویر میکشد. داستان در روستای سنگده و مناطق اطراف آن میگذرد و شخصیت اصلی، مسعود، پس از سالها دوری و تجربهی یک حادثهی تلخ، به زادگاهش بازمیگردد. این بازگشت با مرگ پدر و مادر و طردشدگی از سوی خانواده و اهالی روستا همراه است. روایت، لایههایی از سوگ، جدالهای خانوادگی، خاطرات گذشته و تلاش برای بازسازی هویت فردی را در خود جای داده است.
در کنار مسعود، شخصیتهایی چون ماهرخ (پزشک روستا)، حمید (دوست و شریک)، باقرخان (عموی مسعود) و ماجان (درمانگر محلی) هرکدام نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند. فیلمنامه با نگاهی به مناسبات سنتی، روابط خانوادگی و تاثیر فقدان بر روان انسان، تصویری از جامعهای کوچک و درعینحال پرتنش ارائه میدهد. اثر در سال ۱۴۰۲ نوشته و ثبت شده و باتوجهبه ساختار سینماییاش، دیالوگمحور و مبتنیبر موقعیتهای بصری و حسی است.
خلاصه داستان ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با تصادف شدید مسعود، مهندس میانسال و تنها بازمانده خانوادهاش، آغاز میشود. او پس از این حادثه، تجربهای نزدیک به مرگ را از سر میگذراند و روحش برای لحظاتی از بدن جدا میشود. مسعود که همسر و دخترش را در حادثهای غمانگیز از دست داده، پس از بهبودی نسبی، به زادگاهش سنگده بازمیگردد تا با مرگ پدرش روبهرو شود. بازگشت او با طردشدگی از سوی عمویش باقرخان و اهالی روستا همراه است؛ آنها مسعود را مسئول مرگ پدر و مادرش میدانند و اجازه نمیدهند در مراسم سوگواری شرکت کند.
مسعود که از نظر جسمی و روحی آسیبدیده، به کمک ماهرخ (پزشک روستا) و ماجان (درمانگر محلی) تا حدی بهبود مییابد. او در تلاش است با گذشته و احساس گناهش کنار بیاید، اما درگیریهای خانوادگی، خاطرات تلخ و فشارهای اجتماعی، او را به چالش میکشد. روایت با رفتوآمد میان گذشته و حال، لایههای مختلف شخصیت مسعود و روابطش با دیگران را آشکار میکند. در این میان، حضور شخصیتهایی چون حمید (دوست و شریک)، کمال (شوهر سوسن و رفیق قدیمی) و بنده (شخصیتی مرموز) به پیچیدگی داستان میافزاید. فیلمنامه تا جایی پیش میرود که مسعود باید تصمیم بگیرد با گذشتهاش چه کند و آیا میتواند جایگاه خود را در میان خانواده و روستا باز یابد یا نه.
چرا باید کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه را خواند؟
این فیلمنامه با پرداختن به موضوعاتی چون سوگ، بازگشت به ریشهها، جدالهای خانوادگی و تلاش برای بازسازی هویت فردی، تصویری ملموس از بحرانهای انسانی در بستر جامعهای سنتی ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و خواننده را با چالشهای عاطفی و اجتماعی مسعود همراه میسازد؛ همچنین ساختار سینمایی و دیالوگمحور اثر، تجربهای متفاوت از خواندن یک داستان معاصر ایرانی را رقم میزند.
خواندن کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به فیلمنامهنویسی، سینماگران، دانشجویان رشتههای هنر و ادبیات نمایشی و کسانی که به روایتهای اجتماعی و خانوادگی در بستر ایران معاصر علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین برای افرادی که دغدغهی سوگ، هویت و بازگشت به گذشته را دارند، میتواند خواندنی باشد.
بخشی از کتاب ملاقات در ساعت سیزده و سیزده دقیقه
«مسعود با دیدن اجساد خودش را از دست پرستارها بیرون میکشد. رنگورویش زرد شده است و لبهایش خشکیده است. افسر به پرستارها اشاره میکند که مانع مسعود نشوند. با کمک ماموران تا نزدیک اجساد میرود. هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد. کاملاً در خود فرو رفته است. ماموران اجساد را به داخل آمبولانس منتقل میکنند. پلیس و آتشنشانها مشغول بررسی محل حادثه هستند. فیلمهای دوربین مدار بسته را روی تبلتها مشاهده میکنند. مسعود همچنان مات و حیران ایستاده است. اجساد به آمبولانسها منتقل میشود. افسر پلیس با فرماندهی آتشنشانی مشغول صحبت است. ناگهان افسر پلیس متوجهی غیبت مسعود میشود. حواستون بهش باشه. مامور: کی قربان؟ افسر پلیس: نیست... بگردید... چطور حواستون بهش نبود... بگردید دنبالش... دورتادور دریاچه رو بگردید... مامور متوجهی نبود مسعود میشود. پتو روی زمین افتاده است و مسعود نیست... مامورها به دنبال مسعود میگردند.»
حجم
۷۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۷۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه