
کتاب ابله
معرفی کتاب ابله
کتاب ابله نوشته فئودور داستایوفسکی با ترجمه آرزو خلجی مقیم، یکی از آثار برجستهی ادبیات روسیه است که توسط انتشارات نیک فرجام منتشر شده است. این رمان، داستان پرنس میشکین را روایت میکند؛ مردی که پس از سالها درمان بیماری عصبی در سوییس، به روسیه بازمیگردد و درگیر روابط پیچیده و پرتنش اجتماعی و خانوادگی میشود. ابله با پرداختن به موضوعاتی چون معصومیت، صداقت، فقر، عشق و تضادهای اخلاقی، تصویری از جامعهی روسیهی قرن نوزدهم ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ابله
ابله از جمله رمانهای مهم فئودور داستایوفسکی است که در بستر جامعهی روسیهی قرن نوزدهم شکل گرفته. کتاب ابله با محوریت شخصیت پرنس میشکین، مردی سادهدل و صادق که بهدلیل بیماری عصبی سالها در سوییس زندگی کرده، به روسیه بازمیگردد و وارد دنیایی میشود که در آن صداقت و پاکی او با سوءظن و تمسخر روبهرو میشود. داستایوفسکی در این رمان، تضاد میان معصومیت و فساد، فقر و ثروت، و عشق و قدرت را بهتصویر کشیده است.
کتاب ابله بر پایهی گفتوگوهای طولانی و توصیفهای دقیق از شخصیتها و روابط اجتماعی استوار است. ابله نهتنها داستانی دربارهی سرنوشت یک فرد، بلکه تلاشی برای واکاوی روان انسان و جامعهای است که در آن ارزشها و باورها به چالش کشیده میشوند. نویسنده با خلق شخصیتهایی چندلایه و موقعیتهایی پرتنش، خواننده را به تامل دربارهی اخلاق، هویت و معنای زندگی دعوت کرده است.
کتاب ابله تا به حال بارها به زبان فارسی ترجمه شده است. از ترجمههای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: سروش حبیبی، نشر چشمه؛ مهری آهی، نشر خوارزمی؛ رضا ستوده، نشر نگاه و پرویز شهدی، نشر مجید (به سخن).
خلاصه داستان ابله
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با ورود پرنس میشکین، مردی جوان و نجیب اما سادهدل و مبتلا به بیماری عصبی، به روسیه آغاز میشود. او پس از سالها درمان در سوییس، با یک بقچهی کوچک و بدون دارایی قابل توجه، وارد سنپترزبورگ میشود. در قطار، با دو مرد دیگر به نامهای روگوژین و یک کارمند جزء آشنا میشود. روگوژین مردی است که بهتازگی پدرش را از دست داده و درگیر ماجرای ارثیه و عشق پرشور به زنی به نام ناستازیا فلیپونا است. گفتوگوهای میان این سه نفر، زمینهی ورود میشکین به جامعهی روسیه و آشنایی با شخصیتهای کلیدی داستان را فراهم میکند. میشکین پس از ورود به شهر، به خانهی ژنرال اپانچین میرود تا خود را بهعنوان یکی از بستگان دور معرفی کند. ژنرال و خانوادهاش، بهویژه سه دخترش، هرکدام دغدغهها و آرزوهای خاص خود را دارند. در این میان، ناستازیا فلیپونا، زنی زیبا و مرموز، محور بسیاری از کشمکشها و رقابتهای عشقی و مالی است. روگوژین و گانیا (یکی از کارمندان ژنرال) هر دو به او علاقهمند هستند و رقابت میان آنها، به شکلگیری موقعیتهای پیچیده و گاه تراژیک منجر میشود. میشکین با صداقت و بیریایی خود، در برابر دسیسهها و سوءظنهای اطرافیان قرار میگیرد. او که بهدلیل بیماری و سادگیاش گاه «ابله» خوانده میشود، در واقع نماد پاکی و انسانیت است؛ اما همین ویژگیها او را در جامعهای که بر پایهی رقابت، منفعتطلبی و ظواهر بنا شده، آسیبپذیر میکند. داستان با پیشروی روابط میان شخصیتها، آشکارشدن رازها و کشمکشهای اخلاقی، به تدریج ابعاد عمیقتری از روان انسان و جامعه را نمایان میسازد. ابله، با تمرکز بر تضاد میان معصومیت و فساد، عشق و قدرت، و سرنوشت انسان در برابر جامعه، روایتی چندلایه و تاملبرانگیز ارائه میدهد.
چرا باید کتاب ابله را بخوانیم؟
ابله اثری است که با پرداختن به مفاهیم بنیادین اخلاقی و انسانی، خواننده را به تامل دربارهی ماهیت معصومیت، صداقت و جایگاه فرد در جامعه دعوت میکند. شخصیتپردازی عمیق و گفتوگوهای پرکشش، امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را فراهم میکند که هرکدام نمایندهی بخشی از جامعه و روان انسان هستند. این کتاب، در کنار ارائهی تصویری از روسیهی قرن نوزدهم، دغدغههایی را مطرح میکند که همچنان در زندگی امروز نیز قابل لمساند؛ از جمله تنهایی، جستوجوی معنا، و چالشهای اخلاقی در برابر فشارهای اجتماعی. خواندن ابله فرصتی است برای مواجهه با پرسشهایی دربارهی ارزشهای انسانی و تاثیر آنها بر سرنوشت فرد و جامعه.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان ادبیات کلاسیک، دوستداران رمانهای روانشناختی و کسانی که به موضوعاتی چون اخلاق، هویت، معصومیت و روابط انسانی توجه دارند پیشنهاد میشود. همچنین به دانشجویان و پژوهشگران حوزهی ادبیات و فلسفه که به تحلیل شخصیت و ساختار اجتماعی علاقهمندند، توصیه میشود.
درباره فئودور داستایوفسکی
فئودور میخایلوویچ داستایوسکی (Fyodor Mikhailovich Dostoevsky) یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان است؛ نویسندهای که نامش با شناخت عمیق از روان انسان و جستوجوی بیپایان در مرز میان نیکی و شر گره خورده است. او در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در مسکو زاده شد و در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سنپترزبورگ چشم از جهان فروبست. داستایفسکی در آغاز کار خود برای گذران زندگی به ترجمه پرداخت و آثاری از نویسندگانی چون بالزاک، شیلر و پوشکین را به روسی برگرداند. اما خیلی زود، نبوغ داستاننویسی او شکوفا شد و با انتشار رمان «بیچارگان» در سال ۱۸۴۶، جایگاهش در ادبیات روسیه تثبیت گردید. شخصیتهای او انسانهایی درگیر تلاطمهای روحی، اخلاقی و فلسفیاند؛ مردمانی در جستوجوی معنا، گرفتار گناه، ایمان، شک، عشق و رستگاری.
در آثار داستایوسکی، روان انسان همانقدر میدان نبرد است که جهان بیرون. او در آثار ماندگاری چون «جنایت و مکافات» (۱۸۶۶)، «ابله» (۱۸۶۹)، «جنزدگان» (۱۸۷۲) و «برادران کارامازوف» (۱۸۸۰)، ژرفترین زوایای روح بشر را کاوید و تضادهای اخلاقی، اجتماعی و فلسفی انسان مدرن را به تصویر کشید. از دیگر آثار برجستهی او میتوان به «یادداشتهای زیرزمینی»، «قمارباز»، «خاطرات خانهی اموات» و مجموعهای از داستانهای کوتاه چون «رؤیای آدم مضحک» و «قلب ضعیف» اشاره کرد. سبک روایی او آمیزهای از رئالیسم، فلسفه و روانشناسی است؛ نثری پرتنش و پرگفتوگو که بعدها الهامبخش فیلسوفان، روانکاوان و نویسندگان بزرگی چون نیچه، فروید، کامو، کافکا و سارتر شد.
میراث داستایوسکی فراتر از ادبیات است. از آثارش اقتباسهای بسیاری در تئاتر، سینما و تلویزیون ساخته شده و اندیشههایش همچنان در مباحث فلسفی و روانشناختی حضوری زنده دارد. در سال ۱۹۷۱، موزهی داستایوسکی در آپارتمان محل زندگی و کار او افتتاح شد و در سالهای بعد، نامش بر دهانهای در سیارهی عطارد و سیارکی در منظومهی شمسی نهاده شد.
امروز، بیش از یک قرن پس از مرگش، داستایفسکی همچنان صدای وجدان انسان مدرن است؛ نویسندهای که نشان داد ادبیات میتواند به ژرفای روح بشر نفوذ کند و تاریکیهای درون او را با نوری از آگاهی و همدلی روشن سازد.
قسمتی از کتاب ابله
«راس ساعت ۹ صبح یکى از واپسین روزهاى نوامبر، ترن ورشو با آخرین سرعت به ایستگاه پترزبورگ رسید. برفها در حال ذوب شدن بودند و مه و رطوبت به اندازهاى بود که به سختى مىشد تا ده قدمى چپ و راست ریل را از داخل کوپه تشخیص داد. برخى از مسافران از خارج برگشته بودند اما کوپهى درجه سه لبریز بود از جمعیت، خصوصا مردم عادى جامعه، که از فواصل نزدیک در جستوجوى کار راهى سنت پترزبورگ شده بودند. تمام مسیر فرسوده و لغزنده بود. چشمان مسافران بعد از پشت سر گذاشتن یک شب سرد ژانویه در قطار، خوابآلود بود و صورتهایشان از دیدن آن همه مه و غبار زرد و رنگشان پریده بود.»
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه