کتاب روژدا مرتضی اتابکی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روژدا

کتاب روژدا

معرفی کتاب روژدا

کتاب الکترونیکی «رورا» نوشتهٔ مرتضی اتابکی را نشر ترجمان نگار منتشر کرده است. این اثر در دستهٔ داستان‌های فارسی معاصر قرار می‌گیرد و روایتگر فرازونشیب‌های زندگی یک دختر نوجوان در بستر حوادث تلخ و شیرین است. «رورا» با نگاهی به روابط خانوادگی، فقدان، مهاجرت و امید، داستانی احساسی و اجتماعی را پیش روی خواننده می‌گذارد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روژدا

«رورا» اثر مرتضی اتابکی، داستانی بلند و واقع‌گراست که در قالب روایی اول‌شخص، زندگی دختری به نام «مارال» را از نوجوانی تا جوانی دنبال می‌کند. این کتاب در فضای معاصر ایران و با محوریت رخدادهای طبیعی و اجتماعی، به‌ویژه زلزله و پیامدهای آن، شکل گرفته است. روایت کتاب با زبانی ساده و صمیمانه، دغدغه‌های عاطفی، بحران‌های خانوادگی و تلاش برای بازسازی زندگی پس از فقدان را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب خطی و روایی است و با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، احساسات و روابط شخصیت‌ها را به‌گونه‌ای ملموس و نزدیک به واقعیت ارائه می‌دهد. «رورا» نه‌تنها داستانی دربارهٔ سوگ و مهاجرت اجباری است، بلکه به امید، دوستی و قدرت زنان در مواجهه با دشواری‌ها نیز می‌پردازد. این کتاب با تمرکز بر روابط خانوادگی، دوستی‌های عمیق و چالش‌های اجتماعی، تصویری از زندگی در ایران امروز را به نمایش می‌گذارد.

خلاصه داستان روژدا

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «رورا» با زندگی «مارال»، دختر نوجوانی از خانواده‌ای صمیمی در کرمانشاه آغاز می‌شود. صبحی زمستانی، مارال با دلشوره‌ای عجیب از خواب بیدار می‌شود و در کنار پدر و مادرش صبحانه می‌خورد. اما زلزله‌ای ناگهانی همه چیز را دگرگون می‌کند؛ خانهٔ کاهگلی‌شان ویران می‌شود و مادر مارال زیر آوار جان می‌بازد. این حادثه، نقطهٔ عطف زندگی مارال و پدرش است و آن‌ها را وادار به مهاجرت به شهری در شمال کشور می‌کند. در شهر جدید، مارال و پدرش با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند: سازگاری با محیط جدید، یافتن خانه و شغل، و تلاش برای بازسازی زندگی از دست‌رفته. مارال در مدرسه دوست جدیدی به نام «نغمه» پیدا می‌کند که به‌تدریج جای خالی مادر و خواهر را برایش پر می‌کند. پدر مارال با ماهیگیری روزگار می‌گذراند و مارال نیز آرام‌آرام به زندگی جدید عادت می‌کند. با گذر زمان، احمد، دوست و همکار پدر مارال، به خواستگاری او می‌آید. پس از کش‌وقوس‌هایی، مارال با احمد ازدواج می‌کند و زندگی مشترکشان را آغاز می‌کنند. اما مشکلات تازه‌ای سر راهشان قرار می‌گیرد: بیماری و ناتوانی پدر، دوری از دوستان، و تغییر رفتار احمد که به‌تدریج رابطهٔ عاشقانه‌شان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. مارال میان مراقبت از پدر، تحمل رفتارهای احمد و دلتنگی برای مادر و گذشته، با احساس تنهایی و ناامیدی دست‌وپنجه نرم می‌کند. داستان با فرازونشیب‌های عاطفی و اجتماعی مارال ادامه می‌یابد و تصویری از مقاومت و امید در دل بحران‌ها ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب روژدا را بخوانیم؟

«رورا» با روایت صادقانه و ملموس از زندگی یک دختر جوان در بستر حوادث طبیعی و اجتماعی، تجربه‌هایی را بازگو می‌کند که بسیاری از خوانندگان می‌توانند با آن همذات‌پنداری کنند. این کتاب به موضوعاتی چون فقدان، مهاجرت، بازسازی زندگی پس از بحران، دوستی و روابط خانوادگی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه امید و پیوندهای انسانی می‌توانند در سخت‌ترین شرایط، راهی برای ادامهٔ زندگی باشند. پرداختن به جزئیات روزمره و احساسات شخصیت‌ها، فضایی واقعی و باورپذیر خلق کرده است که خواننده را به دل داستان می‌برد و او را با دغدغه‌های شخصیت اصلی همراه می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی و خانوادگی، به‌ویژه کسانی که با موضوعاتی مانند فقدان عزیزان، مهاجرت، یا بازسازی زندگی پس از بحران روبه‌رو بوده‌اند، مناسب است. همچنین نوجوانان و جوانانی که به روایت‌های واقع‌گرایانه و احساسی علاقه دارند، می‌توانند از خواندن «رورا» بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب روژدا

«اواسط دی ماه بود. صبح مادرم بیدارم کرد تا به مدرسه برم. بلند شدم ولی حس عجیبی داشتم. به دلشورة خاصی بود. دست و صورتم رو شستم روپوش و مقنعة مدرسه پوشیدم و رفتم پیش مامان و بابا صبحانه بخورم هر دو رو بوسیدم و سر میز نشستم. پدرم هر روز صبح می‌رفت پیاده‌روی و نون تازه برامون می‌خرید. آون روز برامون سنگک گرفته بود. با بی‌میلی کمی چای شیرین و پنیر و گردو خوردم تا با بابا بریم سمت مدرسه و بابا هم بره سرکار هر روز با اینکه ماشین نداشتیم باهم می‌رفتیم و من رو می‌رسوند سر کوچة مدرسه و خودشم راهی محل کارش می‌شد. البته کل یه ربع راه بود ولی بااین‌حال، هر روز با من میومد و تو راه کلی باهم حرف می‌زدیم. من بهترین بابای دنیا رو دارم و با تموم وجودم دوستش دارم. سر میز مشغول خوردن صبحانه بودیم که مامان گفت: «برای ناهار چی دوست داری درست کنم؟» یکم فکر کردم و گفتم: «دلم ماهی می‌خواد.» مامانم با تعجب گفت: «ماهی..! آخه ماهی نداریم.» بابا گفت: «قبل از اينکه برم سرکار می‌خرم میارم تا برای دختر قشنگم ماهی درست کنی.» مامانم آشپز فوق العاده‌ایه. هم غذاها رو خیلی خوب درست می‌کنه. به قول بابا چون چاشنی عشق برامون می‌ریزه ولی سبزی پلو ماهی مامان یه چیز دیگه‌ست. انگشت‌های دستتم باهاش می‌خوری.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

حجم

۶۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

قیمت:
۱۵۹,۳۶۰
تومان