
کتاب سرطان مرگ
معرفی کتاب سرطان مرگ
کتاب سرطان مرگ نوشتهی مهسا احمدپور، رمانی است که توسط انتشارات آئی سا بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این اثر در ژانر داستانی قرار میگیرد و با روایتی چندلایه، به زندگی شخصیتهایی میپردازد که هرکدام با زخمها، رازها و گذشتهای پر از ابهام و درد دستوپنجه نرم میکنند. محوریت داستان حول شخصیت هامون آریامهر و ارتباطات پیچیدهاش با خانواده دادگر و دیگر افراد حاضر در داستان شکل میگیرد. فضای رمان، آمیخته با حسرت، تنهایی، تلاش برای بقا و جستوجوی هویت است و نویسنده با نگاهی موشکافانه، روابط انسانی، تضادهای درونی و کشمکشهای روانی شخصیتها را به تصویر کشیده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سرطان مرگ
سرطان مرگ، رمانی از مهسا احمدپور، داستانی اجتماعی و روانشناختی است که در بستر زندگی چند شخصیت اصلی روایت میشود. فضای داستان، سرد و گاه تیره است و نویسنده با تمرکز بر زخمهای روحی و گذشتهی پر از ابهام شخصیتها، به بررسی تأثیرات گذشته بر حال و آیندهی آنها میپردازد. هامون آریامهر، شخصیت محوری داستان، با گذشتهای تلخ و رازآلود، در خانوادهای که بهنوعی او را پذیرفتهاند اما همچنان بیگانگی و فاصله در روابطشان موج میزند، زندگی میکند. آیهان دادگر، دوست و برادرخواندهی هامون، درگیر دغدغههای خانوادگی، عشق و مسئولیتهای شغلی است و تلاش میکند میان وفاداری به هامون و انتظارات پدرش تعادل برقرار کند. ورود خزان جاوید به شرکت دادگر، لایهی جدیدی از تنش و رقابت را به داستان اضافه میکند. ساختار رمان مبتنی بر روایتهای متناوب از زاویه دید شخصیتهای مختلف است و هر فصل، بخشی از ذهنیات و احساسات آنها را آشکار میکند. سرطان مرگ، با پرداختن به موضوعاتی چون هویت، تعلق، مرگ، انتقام و امید، تصویری از نبرد انسان با سرنوشت و تلاش برای یافتن معنای زندگی ارائه داده است.
خلاصه داستان سرطان مرگ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان سرطان مرگ با روایتی از هامون آریامهر آغاز میشود؛ پسری که از کودکی وارد خانواده دادگر شده و با وجود سالها زندگی در کنار آنها، همچنان احساس بیگانگی و طردشدگی دارد. هامون، شخصیتی درونگرا و رازآلود است که گذشتهای پر از درد و حادثه، او را به انسانی سرد و گاه بیاحساس تبدیل کرده است. رابطهی او با آیهان دادگر، پسر خانواده، ترکیبی از دوستی، برادری و وابستگی است؛ اما این رابطه تحت فشار پدر خانواده، فرهاد دادگر، و نگاههای قضاوتگرانهی دیگران، همواره در معرض تهدید و تزلزل قرار دارد. با ورود هامون به شرکت دادگر و اشتغال در بخش انبار، نگاهها و شایعات دربارهی جایگاه او شدت میگیرد. آیهان، که خود درگیر رابطهای عاشقانه با ترانه است و با چالشهای خانوادگی و شغلی دستوپنجه نرم میکند، تلاش دارد از هامون حمایت کند، اما فشارهای پدر و دغدغههای آینده، او را در موقعیتهای دشواری قرار میدهد. همزمان، خزان جاوید، دختری جوان و بیتجربه، بهعنوان حسابدار جدید وارد شرکت میشود و با رفتارهای خاص و مرموز هامون مواجه میگردد. این برخوردها، لایههای جدیدی از شخصیت هامون و زخمهای پنهان او را آشکار میکند. در طول داستان، کشمکشهای درونی هامون با گذشته، احساس گناه، و تلاش برای یافتن جایگاه و هویت، محور اصلی روایت است. روابط میان شخصیتها، پر از سوءتفاهم، قضاوت و تلاش برای درک یکدیگر است. فضای سرد و گاه تلخ داستان، با لحظاتی از امید، عشق و تلاش برای رهایی از گذشته، تلطیف میشود. در نهایت، سرطان مرگ، تصویری از نبرد انسان با زخمهای کهنه و جستوجوی معنای زندگی در دل تاریکیها ارائه داده است.
چرا باید کتاب سرطان مرگ را بخوانیم؟
سرطان مرگ با روایتی چندصدایی و پرداختی روانشناختی، به لایههای پنهان شخصیتها و تأثیر گذشته بر حال آنها میپردازد. این رمان، با ترسیم فضای سرد و پرتنش روابط خانوادگی و اجتماعی، مخاطب را به تأمل درباره هویت، تعلق و معنای زندگی دعوت میکند. شخصیتپردازی دقیق و روایتهای متناوب از زاویه دید افراد مختلف، امکان همذاتپنداری با دغدغهها و رنجهای شخصیتها را فراهم کرده است. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون مرگ، انتقام، امید و تلاش برای رهایی از گذشته، این اثر را به انتخابی مناسب برای علاقهمندان به داستانهای عمیق و تأثیرگذار تبدیل کرده است. سرطان مرگ، نهتنها داستانی درباره زخمها و رنجهاست، بلکه روایتی از امید و جستوجوی معنای زندگی در دل تاریکیها ارائه داده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهای اجتماعی و روانشناختی، کسانی که دغدغه هویت، تعلق و روابط خانوادگی دارند، و افرادی که به داستانهایی با محوریت کشمکشهای درونی و گذشتههای پررمزوراز علاقهمندند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی چندلایه و شخصیتپردازی عمیق هستند، این اثر مناسب است.
بخشی از کتاب سرطان مرگ
«قاتل همیشه به صحنهی جرمش برمیگرده. پرمعناترین كلیشهی زندگیم؛ کلیشهای مکرر که تمام صفحاتِ زندگیم ازش پر شده بود. هربار که اینجا میومدم، حس دریایی رو داشتم که چندین ساله خشک شده و الان مدام خاکش رو برای دستیابی به گذشتهش و چیزهایی میشکافن که درونش وجود داشته، اما هر لایه سرشار از هیچیای عمیقتر. من با من، وجدان با بیوجدانی، عاطفه با خشم، درگیر نزاعی طویل شده بودن و روحِ گوشهگیرم، خودش رو درون مغزم حبس کرده بود تا شاهد جنگ روانیای نباشه که با من متولد شده بود. سرمایی که برای زخمهای روی تنم حکم دمای متعادل رو داشت، لای تکتک سلولهام جولان میداد و بیشتر بهم میفهموند که با هربار اومدنِ منی که حامل برف زمستان بودم، سرمای بیشتری به این قبرستون و انسانهای خفتهش تحمیل میشه. نگاهی به حروف فرورفته بر سنگ روبهروم انداختم. اسم کوچیک حکشده روی سنگ قبرش صدا داشت و هزاران حرف که قبل از نوشته شدن، بالاجبار درون خاک دفن شده بودن. هنوز باوجود گذشت هفده سال، ناقوس خندهش رو کنار گوشم حس میکردم. هنوز نگاههاش رو یادم بود. هزاران «هنوز» تو مغزم وجود داشت که دیگه بخشی از «من» رو تشکیل میدادن.»
حجم
۱۰۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۰۷ صفحه
حجم
۱۰۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۰۷ صفحه
