
کتاب تنهایی پرهیاهو
معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو
کتاب تنهایی پرهیاهو با عنوان اصلی Příliš hlučná samota نوشتهٔ بهومیل هرابال و ترجمهٔ مهران صفوی، اثری است که نشر ثالث آن را منتشر کرده است. این کتاب در دستهٔ رمانهای معاصر اروپای شرقی قرار میگیرد و داستان زندگی مردی به نام «هانتا» را روایت میکند که سالهاست در زیرزمینی تاریک به کار پرسکردن کاغذباطله و کتابهای کهنه مشغول است. روایت کتاب، در قالب تکگویی درونی و با نگاهی فلسفی، به دغدغههای وجودی، خاطرات، عشق به کتاب و مواجهه با تنهایی میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تنهایی پرهیاهو
کتاب تنهایی پرهیاهو رمانی کوتاه است که در سال ۱۹۷۶ بهصورت غیررسمی و در قالب سامیزدات منتشر شد. سامیزدات به نشریههایی «زیرزمینی» گفته میشد که بهصورت پنهانی و بدون مجوز رسمی منتشر میشدند. این نشریات معمولاً شامل مقالههای سیاسی، اخبار، رمان، شعر و آثاری بودند که به دلایل مختلف، بهویژه سانسور، اجازهی چاپ رسمی نداشتند. با این حال، بسیاری از این نشریات صرفاً به مسائل سیاسی نمیپرداختند؛ بلکه مجموعههایی ادبی نیز در میان آنها دیده میشد. آثار ادبی، از جمله داستانهای کوتاه، از طریق همین مجرا به دست مخاطبان میرسیدند. کتاب تنهایی پرهیاهو تا سال ۱۹۸۹ بهدلیل وجود سانسور سیاسی در چکسلواکی، مجوز انتشار رسمی نداشت. پیش از انتشار رسمی، سه نسخهٔ متفاوت از این کتاب نوشته شده بود: نخست با ماشینتحریر در سال ۱۹۷۱، نسخهای دیگر با فتوکپی، و نسخهٔ نهایی در سال ۱۹۸۸ با واژهپرداز. این نسخهها از نظر محتوایی تفاوتهایی دارند.
کتاب تنهایی پرهیاهو با نثری غیرخطی نوشته شده و ساختار آن بر پایهی جریان ذهن، خاطرات و تأملات شخصیت اصلی است. در روایت، از سبک نوشتاریای استفاده شده که در زبان چکی با اصطلاح پابِنی (pábení) شناخته میشود؛ سبکی که مبتنی بر تداعی آزاد ذهنی و پرهیز از روایت مستقیم و خطی است. کتاب به جای تمرکز بر پیرنگ سنتی، بر پیوستگی افکار و جزئیات روزمره تمرکز دارد. در دستهبندی ژانری، این کتاب گاهی در قالب «رئالیسم تام» یا «رئالیسم کامل» دستهبندی میشود. در این سبک، واقعیتهای روزمره در کنار سازوکارهای اجتماعی و سیاسی قرار میگیرند. همچنین برخی عناصر موجود در کتاب از آن بهعنوان روایتی نمادین یا تمثیلی دربارهٔ سانسور و تخریب فرهنگی یاد میکنند، بدون اینکه این برداشت بهعنوان تنها تفسیر رسمی اثر محسوب شود.
در بخشهایی از کتاب تنهایی پرهیاهو، به تخریب فیزیکی کتابها در مقابل بقای اندیشهها اشاره میشود. روایتهایی در متن وجود دارد که به نابودی نسخههای چاپی آثار ادبی یا فلسفی میپردازند، اما در کنار آن، تأکید بر ماندگاری محتوای فکری و انتشار آن از طریق حافظه یا زبان مطرح شده است. این موضوع به رابطهٔ میان ماده (کتاب) و مفهوم (ایده) میپردازد.
خلاصه داستان تنهایی پرهیاهو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان تنهایی پُرهیاهو با روایت زندگی «هانتا» آغاز میشود؛ مردی که ۳۵ سال از عمرش را در زیرزمینی نمور و تاریک به پرسکردن کاغذباطله و کتابهای کهنه گذرانده است. او در این فضای بسته، با کتابهایی روبهرو میشود که بسیاریشان نایاب و ارزشمندند، اما سرنوشتشان نابودی است. هانتا، در میان عدلهای کاغذ و بوی آبجو، خاطرات کودکی، عشق نافرجامش به «مانچا»، و مواجهه با مرگ مادرش را مرور میکند.
او با نگاهی فلسفی و گاه طنزآمیز، به سرنوشت کتابها، معنای زندگی، و رابطهٔ انسان با اندیشه و خاطره میاندیشد. در طول روایت، هانتا با شخصیتهایی چون کولیها، رئیس سختگیر، و دوستانی از طبقات مختلف جامعه روبهرو میشود و هر بار، تجربهای تازه از تنهایی، عشق، و گذر زمان را لمس میکند. کتاب، با توصیفهای شاعرانه و جزئینگر، تصویری از فروپاشی ارزشها و تلاش برای حفظ معنا در جهانی بیثبات ارائه میدهد، بیآنکه پایان داستان را بهروشنی افشا کند.
چرا باید کتاب تنهایی پرهیاهو را بخوانیم؟
«کتاب تنهایی پُرهیاهو اثری است که با نگاهی متفاوت به زندگی روزمره و دغدغههای انسانی، خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای وجود، ارزش کتاب و اندیشه، و نسبت انسان با تنهایی و جامعه دعوت میکند. این کتاب، با روایت تکگویی درونی و زبان تصویری، تجربهٔ زیستن در جهانی پر از ویرانی و زیبایی را به تصویر میکشد. مواجههٔ شخصیت اصلی با کتابهای در حال نابودی، خاطرات تلخ و شیرین، و جستوجوی معنا در دل تکرار و روزمرگی، فرصتی برای بازاندیشی دربارهٔ ارزشهای انسانی و قدرت ادبیات فراهم میکند. خواندن این اثر، تجربهای است برای لمس لایههای پنهان زندگی و مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهٔ هستی و تنهایی.
خواندن کتاب تنهایی پرهیاهو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای فلسفی، دوستداران ادبیات اروپای شرقی، و کسانی که دغدغهٔ معنا، تنهایی، و ارزش کتاب را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به روایتهای درونی و تأملبرانگیز علاقهمندند، تجربهای متفاوت خواهد بود.
نظر افراد و مجلههای مشهور درباره کتاب تنهایی پرهیاهو
ترجمهٔ انگلیسی کتاب تنهایی پرهیاهو در سال ۱۹۹۰ منتشر شد و برخی منتقدان آن را با استقبال مواجه کردند. برای مثال، مجلهٔ نیویورک تایمز کتاب را بهعنوان «مثالی از تلاش برای حفظ سلامت عقل در شرایط حضور خاطرات و فشارهای تاریخی» توصیف کرد. این کتاب بهدلیل پرداختن به موضوعات پیچیده سانسور و زندگی در چکسلواکی، در محافل ادبی توجههایی را به خود جلب کرده است. نقدها بیشتر به سبک نوشتاری غیرخطی و لایههای نمادین اثر اشاره دارند.
اقتباس سینمایی و نمایشی از کتاب تنهایی پرهیاهو
کتاب تنهایی پرهیاهو چندین بار مورد اقتباس قرار گرفته است. در سال ۱۹۹۶، یک فیلم لایو اکشن در جمهوری چک ساخته شد که در آن بازیگر فرانسوی «فیلیپ نوآره» نقش اصلی را ایفا کرد. همچنین در سال ۲۰۰۷، فیلم کوتاه انیمیشنی با تکنیک استاپموشن و عروسکی بر اساس این رمان ساخته شد که «پل جایماتی» در آن به صداپیشگی شخصیت اصلی پرداخت. علاوه بر این، نسخههایی از کتاب در فرانسه با اقتباس به نمایشهای تئاتری تبدیل شدهاند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب منتشر شده است؟
تنهایی پرهیاهو در طول سالها نسخههای متعددی داشته است. نخستین نسخهٔ آن در سال ۱۹۷۱ با ماشینتحریر نوشته شد و پس از آن نسخههای دیگر با فتوکپی و واژهپرداز تولید شدند که هر کدام تفاوتهایی جزئی داشتند. این کتاب ابتدا بهصورت غیررسمی منتشر شد و بعدها در سال ۱۹۸۹ به شکل رسمی در چکسلواکی چاپ گردید. پس از آن، نسخههای مختلفی از آن به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی منتشر شدهاند. ترجمهٔ انگلیسی اثر توسط «مایکل هنری هایم» در سال ۱۹۹۰ انجام شد و ترجمه ایتالیایی توسط «سرجیو کوردوا» در سال ۱۹۸۷ منتشر شد و در سال ۲۰۰۳ بازبینی گردید.
درباره بهومیل هرابال
بهومیل هرابال، نویسندهٔ اهل جمهوری چک، یکی از چهرههای مهم ادبیات قرن بیستم این کشور به شمار میرود. او در ۲۸ مارس ۱۹۱۴ در دوران امپراتوری اتریش - مجارستان چشم به جهان گشود. هرابال پیش از ورود جدی به دنیای نویسندگی، مشاغل گوناگونی را تجربه کرد. مدتی بهعنوان کارگر راهآهن و سپس متصدی ایستگاه فعالیت میکرد؛ تجربهای که الهامبخش رمان مشهورش «قطارهای تحتنظر» شد. او در زندگی کاری خود نقشهایی چون نمایندهٔ بیمه، فروشنده دورهگرد و کارگر کارخانه فولاد در شهر کلادنو را نیز ایفا کرد. همکاری با یک هنرمند گرافیکی در همین دوران، تأثیر عمیقی بر نگاه و قلم او گذاشت و به شکلگیری نوعی واقعگرایی خاص در آثارش منجر شد؛ سبکی که در رمان «یارمیلکا» بهخوبی قابل مشاهده است.
در سال ۱۹۶۳ نخستین مجموعهداستان او با نام «مرواریدهای اعماق» منتشر شد و در همان ساعات اولیه انتشار، تمام نسخههای آن به فروش رفت. این اتفاق بهعنوان یکی از رویدادهای کمسابقه در تاریخ ادبیات معاصر چک ثبت شده است. به دلیل محدودیتهای سیاسی در کشور، بسیاری از آثار او ابتدا در خارج از مرزهای چک منتشر و با استقبال گستردهای روبهرو شدند. با این حال، مخاطبان فراوانی در داخل و خارج از کشور نوشتههایش را خوانده بودند. رمان «تنهایی پرهیاهو» از سوی منتقدان و پژوهشگران بهعنوان دومین اثر برتر ادبیات چک در نیمهی دوم قرن بیستم شناخته شده است. نوشتههای هرابال به تمام زبانهای اصلی اروپایی ترجمه شدهاند و در کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، لهستان و مجارستان حتی با تیراژی بیشتر از چک منتشر شدهاند. آثار هرابال تصویری ژرف و انسانی از روان و زندگی مردم عصر خود ارائه میدهند. او در فوریهٔ ۱۹۹۷، در حالی که گفته میشود در حال غذا دادن به کبوترها بود، از پنجرهٔ طبقهٔ پنجم بیمارستانی در پراگ سقوط کرد و جان باخت.
بخشی از کتاب تنهایی پرهیاهو
«سیوپنج سالی میشود که در کار کاغذباطلهام و این داستان عاشقانهٔ من است. سیوپنج سالی میشود که دارم کاغذباطله و کتاب پِرِس میکنم و آنقدر با کلمات انس گرفتهام که دیگر شدهام شبیه دایرةالمعارفهایم ــ در این سالها سه تُنی از آنها را پِرِس کردهام. سبویی هستم سرشار از آبی ساکن و روان؛ اگر کمی خم شوم سیلی از اندیشههای زیبا از من جاری میشود. آموزشم چنان دیمی و ناخواسته بوده که نمیدانم کدام اندیشه برای خودم هست و کدام برای کتابها؛ در این سیوپنج سال گذشته اما فقط همینطور توانستهام با خودم و جهان اطرافم هماهنگ باشم. آخر وقتی میخوانم، واقعاً نمیخوانم؛ جملهٔ زیبایی را میاندازم به دهانم و آن را مثل آبنبات میوهای میمکم، یا مثل لیکور ذرهذره مینوشمش تا اندیشهاش عین الکل در وجودم حل شود، در مغز و قلبم نفوذ کند و در رگهایم جریان یابد و برسد به منتهای دانهدانهٔ عروقم. بهطور متوسط، هر ماه دو تُن کتاب پِرِس میکنم، اما طی این سیوپنج سال گذشته، به هوای کسبِ توشوتوان لازمْ برای اجرای شغل شریفم، آنقدر آبجو نوشیدهام که میشد با آن استخر بازیهای المپیک را پُر کرد، کل یک حوضچهٔ پرورش ماهی را. همینطور دیمی و ناخواسته صاحب چنین معلوماتی شدهام و مغزم را تودهٔ پِرِسشدهای از اندیشهها میبینم و عدلی از افکار، سرم را هم چراغ علاءالدین براق و صیقلخوردهای.»
حجم
۱۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۱۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه