
کتاب بازگشت ناممکن
معرفی کتاب بازگشت ناممکن
کتاب بازگشت ناممکن با عنوان اصلی L’Impossible Retour نوشتهٔ آملی نوتومب و ترجمهٔ محمدجواد کمالی، توسط نشر قطره منتشر شده است. این رمان، روایتی از سفر، خاطره و هویت است که نویسنده با نگاهی شخصی و تجربهمحور به بازگشت به ژاپن، سرزمین کودکی و جوانیاش، میپردازد. داستان، در قالب سفرنامهای مدرن، به دغدغههای مهاجرت، دلبستگی به مکانها و جستوجوی خانهٔ واقعی میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازگشت ناممکن
آملی نوتومب، نویسندهٔ بلژیکی، در جدیدترین اثر خود با عنوان بازگشت غیرممکن که در سال ۲۰۲۴ منتشر شده، بار دیگر به ژاپن بازمیگردد؛ سرزمینی که بخشی از کودکی و تجربهٔ زیستهاش در آن گذشته و در بسیاری از رمانهای پیشین او، بهویژه «ترس و لرز» و «خرابکاری عاشقانه»، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم بازتاب یافته است. این کتاب سیوسومین رمان نوتومب است و دنبالهای است بر روایتهای خودزندگینامهای نویسنده، با تمرکز بر سفر به ژاپن، کشوری که زمانی خانهاش بوده، اما حالا غریبهای آشنا بهنظر میرسد. این سفر، همزمان یک مواجهه با خاطرات، فرهنگ، زبان و حس تعلق است.
نوتومب در کتاب بازگشت ناممکن، سفری را روایت میکند که از ابتدا با تردید همراه است. او دعوت دوستی به نام «پپ بنی» را برای سفر به ژاپن میپذیرد، اما نسبت به بازگشت به سرزمینی که سالها پیش آن را ترک کرده، مردد است. بازگشت، نه فقط یک حرکت جغرافیایی، بلکه سفری ذهنی و درونی است؛ بازگشتی به خاطرات کودکی، نخستین مواجههها با عشق، کار، هویت، و همچنین رابطهای پیچیده با پدرش که در کتاب «اولین خون» به او پرداخته بود. نوتومب بهوضوح نشان میدهد که حافظه، آنطور که هست، عمل نمیکند؛ بلکه آنچه در ذهن باقی میماند، نسخهای بازسازیشده و ناخالص از واقعیت است.
کتاب بازگشت ناممکن، در قالب روایت اولشخص، خواننده را همراه خود در کوچهپسکوچههای کیوتو، گینزا، نارا و معابد ژاپنی میگرداند؛ مکانهایی که برای نویسنده زمانی آشنا بودند اما اکنون بیگانه به نظر میرسند. او با زبان طنز، جزئیات روزمرهای چون غذاهای محلی (بادمجان با میسو، ماهی خشک، سوپ جلبک دریایی)، نمادهای فرهنگی (خرگوش، کیمونوی بلوطی)، و تجربههای بصری (شاتل هلوکیتی، غرفه طلایی کیوتو) را توصیف میکند و درعینحال، ناتوانی انسان در بازسازی گذشته را یادآور میشود. تضاد میان تصویر ذهنی و واقعیت کنونی، نویسنده را به پرسشهایی درباره زمان، دگرگونی و مفهوم بازگشت سوق میدهد.
رمان بازگشت غیرممکن نه فقط روایت یک سفر است، بلکه بازتابی از کشمکشهای هویتی، پرسش از ریشهها، و مالیخولیای ناشی از دوری و دلبستگی به مکانی خاص است. نوتومب با لحنی انتقادی نسبت به خود، بار دیگر با مسئلهی تعلق فرهنگی مواجه میشود: آیا هنوز به ژاپن تعلق دارد؟ آیا میتوان به خانهای بازگشت که اکنون دیگر همان خانه نیست؟ در متن، نشانههایی از مفهوم بازگشت ابدی نیچه نیز دیده میشود؛ اینکه بازگشت ممکن نیست، زیرا هر چیز در زمان تغییر میکند: مکانها، آدمها، ذهنیتها، و حتی خود فرد.
کتاب بازگشت غیرممکن کتابی است که میان خاطره و اکنون، میان سفر و درنگ، میان طنز و تأمل حرکت میکند. روایتی است از زیستن در مرز میان دو فرهنگ، دو زمان و دو نگاه. همانطور که نوتومب در آغاز کتاب مینویسد، «ژاپن، کشور محبوب من است. سرزمین مقدس من.» اما همین سرزمین، دیگر همان چیزی نیست که در خاطر مانده است. با این حال، از دل همین تناقضهاست که رمان شکل میگیرد؛ بدون ادعای پاسخدادن به پرسشها، بلکه صرفاً در مقام ثبت تجربهی زیستهای که بازگشت به گذشته را میسنجد و ناتمامی آن را میپذیرد.
خلاصه داستان بازگشت ناممکن
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان بازگشت ناممکن با روایت اولشخص آملی آغاز میشود؛ زنی که در کودکی بهدلیل شغل دیپلماتیک والدینش، مدام از کشوری به کشور دیگر نقلمکان کرده و هیچگاه احساس تعلق به جایی نداشته است. او پس از سالها زندگی در اروپا، تصمیم میگیرد همراه با دوست عکاسش، پپ بنی، به ژاپن بازگردد؛ سرزمینی که خاطرات کودکی و جوانیاش را در خود جای داده است. سفر به ژاپن برای آملی، نهتنها بازگشت به مکان فیزیکی، بلکه مواجهه با گذشته، زبان فراموششده و هویت گمشده است. در طول سفر، او با چالشهای فرهنگی، تفاوتهای نسلی و احساسات متناقضی چون نوستالژی، غم دوری و شوق کشف دوبارهٔ مکانها روبهرو میشود.
چرا باید کتاب بازگشت ناممکن را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صمیمانه و جزئینگر، تجربهٔ بازگشت به سرزمین کودکی و مواجهه با گذشته را از زاویهای متفاوت به تصویر میکشد. کتاب بازگشت ناممکن نهتنها یک سفرنامهٔ صرف نیست، بلکه تلاقی خاطره، هویت و جستوجوی معنای خانه را در دل روایت سفر بازگو میکند. خواندن این اثر، فرصتی برای تأمل دربارهٔ مهاجرت، دلبستگی به مکانها و چالشهای بازگشت به گذشته فراهم میآورد. همچنین، کتاب با پرداختن به تفاوتهای فرهنگی و تجربهٔ زیستن میان دو جهان، مخاطب را به درک عمیقتری از مفهوم غربت و تعلق دعوت میکند.
خواندن کتاب بازگشت ناممکن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب بازگشت ناممکن برای علاقهمندان به رمانهای سفرمحور، دوستداران ادبیات خاطرهنویسی و کسانی که دغدغهٔ هویت، مهاجرت یا بازگشت به گذشته را دارند، مناسب است. همچنین، برای افرادی که به تجربههای زیسته در فرهنگهای مختلف یا روایتهای شخصی از سفر علاقهمندند، کتاب بازگشت ناممکن انتخابی خواندنی خواهد بود.
نظر مجلههای مشهور درباره کتاب بازگشت ناممکن
روزنامهٔ «لا لیبر بلژیک» (La Libre Belgique) رمان بازگشت ناممکن را اثری فوقالعاده و سرشار از نوستالژی و حس تعلق به ژاپن توصیف کرده است؛ همچنین روزنامهٔ «لا اونیویر» (L'Avenir) خواندن این رمان را همانند سفری هوایی از ارتفاع بسیار بالا میداند که از فراز ژاپن عبور میکند و تجربهای بینظیر برای خواننده خلق میکند.
درباره آملی نوتومب
آملی نوتومب (Amélie Nothomb) در ۹ ژوئیهٔ ۱۹۶۶ در بروکسل، پایتخت بلژیک، متولد شد. او پنج سال از دوران کودکی خود را در ژاپن گذراند. پس از آن، همراه خانوادهاش به شهرهایی مانند پکن، نیویورک، بنگلادش و برمه سفر کرد. در سال ۱۹۸۰، خانوادهاش به بلژیک بازگشتند و او تحصیلات خود را در رشتهٔ متنشناسی زبان لاتین عامیانه در دانشگاه آزاد بروکسل آغاز کرد. نوشتن را از ۱۷سالگی شروع کرد و در ۳۰سالگی اعلام کرد که هر سال چهار رمان مینویسد، اما تنها یکی از آنها را منتشر میکند و باقی را نگه میدارد. در سال ۱۹۹۲، در ۲۵سالگی نخستین رمانش منتشر شد. او به طور منظم هر سال در ماه سپتامبر یک رمان جدید منتشر میکند. موضوع آثارش معمولاً برگرفته از مسائل روانی و تجربیات شخصی است. کتابهایش به ۳۸ زبان ترجمه شدهاند. از جمله آثار او میتوان به «آرایش دشمن»، «نامهای بیجنسیت»، «قلبت را به تپش وادار»، «پدرکشی» و «خواهران» اشاره کرد.
درباره محمدجواد کمالی
محمدجواد کمالی متولد ۱۳۴۴ در مشهد است. او دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان فرانسه (۱۳۶۹) و کارشناسی ارشد ادبیات فرانسه (۱۳۷۱) از دانشگاه فردوسی مشهد، و دکترای زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران (۱۳۸۱) است. دورهٔ پسادکتری خود را در دانشگاه سوربن پاریس گذرانده است. او از سال ۱۳۸۰ بهعنوان دانشیار گروه زبان فرانسه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد مشغول به کار است و از سال ۱۳۹۳ نیز همکاری آموزشی با دانشگاه فردوسی مشهد بهعنوان استاد مدعو دارد. او بنیانگذار گروه زبان فرانسه در واحد مشهد دانشگاه آزاد اسلامی است، سابقهٔ تدریس در دانشگاه شهید چمران (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵) دارد و مؤلف و مترجم در حوزهٔ زبان و ادبیات فرانسه است. آثار تألیفی او شامل کتابهای «اصول فن ترجمه» (فرانسه به فارسی) و «اصول فن ترجمه» (فارسی به فرانسه) از مرکز نشر دانشگاهی است. ترجمههای او از زبان فرانسه به فارسی شامل «آنتیگون: شاهدخت بیپروا» اثر فرانسواز راشمول، «افسونگران» نوشتهٔ ژنوویو بریزاک، «اولین خون»، «بالونها»، «کتاب خواهران» و «نامهای بیجنسیت» از آملی نوتومب، «ایوت و سه داستان کوتاه» اثر گی دو موپاسان، «برادر روحی: شبها همه خونها سیاه است» نوشتهٔ داوید دیوپ، و «ردهبندی ۴۰۰: عشق یکطرفه» از سوفی دیوری است.
بخشی از کتاب بازگشت ناممکن
«هیچ قارهای به دلخواهِ خود از قارهای دیگر جدا نمیشود. پیش از شکافهای ناشی از دگرگونیهای پوستهٔ زمین، فقط یک دریا و یک خشکی بود؛ جزیرهای واحد به نام پانژه. تبعیدی وجود نداشت، فقط کافی بود مدت مدیدی راه بروی، بهطور حتم به بستگان و آشنایانت میپیوستی. هر عزیمتی نوعی جدایی و سرگشتگی است. بهنظرم در جایگاهی قرار گرفتهام که میدانم چه میگویم، از وقتی یادم میآید دائم جابهجا میشدیم. پدر و مادرم که دیپلمات بودند پیوسته از کشوری به کشور دیگر نقلمکان میکردند و هر بار بیشازپیش به فرزندانشان لطمهٔ روحی میزدند. من نهتنها به این وضع خو نگرفتم، بلکه هر عزیمتی در من حساسیتی برمیانگیخت. در نوجوانی قسم خورده بودم که هروقت بالغ شدم مکان مطلق زندگیام را پیدا کنم و بعد از آنجا تکان نخورم. در بیستویکسالگی تصمیم گرفتم این مکان برگزیده توکیو باشد. تصمیم فاجعهباری بود. به بروکسل بازگشتم، ولی شک کردم که آنجا هم بتواند خانهٔ من باشد. خدایان این تصمیم بدیهی را نپذیرفتند و مرا روانهٔ پاریس کردند و من مانند پرندهای در سرزمین گربهها فرود آمدم. در اوج ناباوری، عمیقاً دلباختهٔ این شهر پرخطر شدم. بروکسل را بهعنوان راهحلی جایگزین برای خودم نگه داشتم و اجازه دادم آشفتگی پاریس بر من فائق آید. بیستوپنج سال گذشت و عشق من به پاریس بر این آشفتگی غلبه کرد. این شهر تنها جایی در جهان است که بهطور باورنکردنی مدت مدیدی در آن ماندهام. اگر در بچگی به من گفته میشد که پاریس محل اقامت ثابت من در آینده خواهد بود، چهبسا اصلاً باور نمیکردم. عاشق شدن یعنی همین؛ سرنوشتی پیشبینینشده در برابرتان قرار میگیرد و شما بیآنکه درکی از آن داشته باشید، با سرمستیِ کسی که بیاعتنا به برنامههای شغلیاش عمل میکند، خودتان را یکباره به آن میسپارید.»
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه