
کتاب شمشیر محکوم
معرفی کتاب شمشیر محکوم
کتاب الکترونیکی «شمشیر محکوم (کارآگاه برای همهٔ قرون: کاوشگریهای ساگاوارا آکیتادا)» نوشتهٔ آی. جی. پارکر و با ترجمهٔ سمیرامیس بابایی، توسط نشر قطره منتشر شده است. این رمان در ژانر ادبیات پلیسی-تاریخی قرار دارد و بخشی از مجموعهٔ «ادبیات پلیسی امروز جهان» است که به معرفی گونههای فرعی و متنوع ادبیات جنایی/معمایی میپردازد. داستان در ژاپن باستان و در بستر تاریخی و اجتماعی آن دوران روایت میشود و شخصیت اصلی آن، ساگاوارا آکیتادا، منشی ارشد وزارت دادگستری است که درگیر حل معمایی پیچیده و رازآلود میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شمشیر محکوم
«شمشیر محکوم» از آی. جی. پارکر، رمانی پلیسی-تاریخی است که در قالب داستانی معمایی و با محوریت شخصیت ساگاوارا آکیتادا، منشی ارشد وزارت دادگستری، روایت میشود. این اثر بخشی از مجموعهٔ «ادبیات پلیسی امروز جهان» و زیرمجموعهٔ «کارآگاه برای همهٔ قرون» است که به رمانهای پلیسی/تاریخی اختصاص دارد. داستان در ژاپن قرون وسطی میگذرد و فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوران را با جزئیات دقیق و ملموس به تصویر میکشد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت کلاسیک معمای جنایی استوار است؛ اما با افزودن عناصر تاریخی، لایههای تازهای به داستان افزوده شده است. شخصیتپردازیها متنوع و چندوجهیاند و علاوهبر شخصیت اصلی، مجموعهای از کارمندان دولتی، اشراف، صنعتگران، تبهکاران و مردم عادی در روند داستان نقش دارند. روایت کتاب با نگاهی موشکافانه به مناسبات قدرت، فساد اداری، روابط خانوادگی و دغدغههای فردی و اجتماعی میپردازد و در عین حال، فضای رازآلود و پرتعلیقی را حفظ میکند که از ویژگیهای ژانر پلیسی است. این رمان نهتنها یک معمای جنایی را دنبال میکند، بلکه تصویری از زندگی روزمره، باورها و چالشهای جامعهٔ ژاپن آن دوران ارائه میدهد.
خلاصه داستان شمشیر محکوم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با قتل خشونتآمیز توموئه، آوازخوان نابینای دورهگرد، آغاز میشود؛ قتلی که در همان صفحات ابتدایی با جزئیات تلخ و تکاندهنده روایت میشود و سایهای از ترس و ناامنی را بر فضای شهر میافکند. در همین حال، ساگاوارا آکیتادا، منشی ارشد وزارت دادگستری، با مشکلات اداری، رقابتهای کاری و فشارهای وزیر سوگا دستوپنجه نرم میکند. او درگیر قولی قدیمی به دوست در حال مرگش، هاسِئو، است؛ قولی که او را به جستجوی حقیقت دربارهٔ گذشتهٔ هاسِئو و پاککردن لکهٔ ننگ از نام او میکشاند. آکیتادا با کمک خدمتکارانش، تورا و جنبا، و با همکاری کارمند جوان و باهوش ناگاتوشی، در میان بایگانیهای دولتی، مدارس هنرهای رزمی و محلههای فقیرنشین شهر به دنبال سرنخهایی دربارهٔ هویت و سرنوشت هاسِئو میگردد. در این مسیر، او با شمشیرسازان، استادان هنرهای رزمی، تبهکاران و اشراف روبهرو میشود و هر بار با موانع تازهای مواجه میگردد. همزمان، قتل توموئه و تهدیدهایی که متوجه زنان آسیبپذیر شهر است، لایهای دیگر از معما و خطر را به داستان میافزاید. رمان با ترکیب روایت پلیسی و فضای تاریخی، دغدغههایی چون فساد اداری، بیعدالتی، وفاداری، فقر و قدرت را در بستر جامعهٔ ژاپن قرون وسطی به تصویر میکشد. آکیتادا در تلاش برای کشف حقیقت، ناچار میشود با ترسها و تردیدهای شخصی خود نیز روبهرو شود و میان وظیفهٔ اداری و مسئولیت اخلاقیاش انتخاب کند. داستان تا انتها با تعلیق و ابهام پیش میرود و خواننده را درگیر لایههای مختلف معما و روابط انسانی میکند، بیآنکه پایان ماجرا را بهروشنی افشا کند.
چرا باید کتاب شمشیر محکوم را بخوانیم؟
این کتاب با تلفیق فضای تاریخی ژاپن و روایت معمایی، تجربهای متفاوت از ادبیات پلیسی ارائه میدهد. پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، مناسبات قدرت، و دغدغههای اخلاقی شخصیتها، اثری چندلایه و پرکشش ساخته است. خواننده با مطالعهٔ این رمان نهتنها با یک معمای جنایی روبهرو میشود، بلکه با فرهنگ، ساختار اجتماعی و چالشهای جامعهٔ ژاپن قرون وسطی نیز آشنا میشود. روایت داستان از زاویهٔ دید شخصیتهایی با پیشینههای گوناگون، امکان همذاتپنداری و درک عمیقتری از موقعیتهای انسانی را فراهم میکند. همچنین، ترکیب عناصر تاریخی و پلیسی، اثری خلق کرده که برای علاقهمندان به هر دو ژانر جذابیت دارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان ادبیات پلیسی، دوستداران رمانهای تاریخی و کسانی که به معماهای پیچیده و شخصیتپردازیهای چندوجهی علاقه دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به فرهنگ و تاریخ ژاپن علاقهمندند یا بهدنبال تجربهای متفاوت از رمانهای معمایی هستند، این اثر انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب شمشیر محکوم
«بازار شلوغ بود. خدمتکاران زن و مرد و خانهداران خرید میکردند و چانه میزدند و سبدهاشان را از ماهی و سبزی و برنج عصرگاهی پر میکردند. جوانانِ زندوست قدمزنان راه میرفتند و روسپیهای زیبا را دید میزدند. روسپیها هم با هفتقلم آرایش در بازار پرسه میزدند و از میان بادبزنهای رنگیشان جوانکها را نگاه میکردند. روسپیگری در این محل غیرقانونی بود، اما قانون چشمهایش را دراینباره بسته نگه میداشت، مگر جایی که دعوایی سر میگرفت. آکیتادا بازار را دوست داشت. آنجا شلوغ و بودار و سرشار از هیجان بود. فروشندگان برای فروش اجناس خود گلو پاره میکردند و باربرها از میان جمعیت با سبدهای سنگینشان، که دو سرِ چوبهای بلندی آویزان کرده بودند، راه میرفتند و داد میکشیدند: «بپا، بپا!» نوازندگان مینواختند، شعبدهبازها شعبده میکردند و پرندگان در قفسها آواز سر میدادند. آشپزها مشغول سرخ کردن و پختن بودند و خوراکها را در اجاقی کوچک هم میزدند و نام غذاهای مخصوص خود را بلندبلند میگفتند و سگهای ولگرد در کنج کوچهها، لابهلای زبالهها، میگشتند. هر دو دروازهٔ بازار شهر محصور مغازهها و غرفهها بودند. دفتر بازار نگهبانهایی استخدام کرده بود تا حواسشان به مغازهدارها و فروشندهها باشد و برجی چهارطبقه هم مشرف به بازار ساخته شده بود. روی طبقهٔ آخرش گونگ بزرگی قرار داشت، که برای مواقع آتشسوزی تعبیه شده بود، و طبقههای وسط به نگهبانها اجازه میدادند حواسشان به جیببرها، شرورها و مستهای دعوایی و دزدهایی که در میان جمعیت میلولیدند باشد. سکوی پایین هم برای اجراکنندگان محبوب و خوانندگان ـ برگ برندهٔ اخیر تورا ـ در نظر گرفته شده بود.»
حجم
۳۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه
حجم
۳۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه