
کتاب شیفت شبانه قبرستان
معرفی کتاب شیفت شبانه قبرستان
کتاب شیفت شبانه قبرستان نوشته ام. ال. ریو و ترجمه نیلوفر حجازیزاده که توسط نشر نارنگی منتشر شده، اثری در ژانر معمایی، وحشت و علمیتخیلی است که در فضای دانشگاهی و شهری معاصر میگذرد. داستان حول محور گروهی از دانشجویان و کارکنان دانشگاه میچرخد که درگیر اتفاقات عجیب و رازآلودی در قبرستان متروکهی کنار دانشکده میشوند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شیفت شبانه قبرستان
کتاب شیفت شبانهی قبرستان در بستری از شبهای بیخوابی و فضای وهمآلود دانشگاهی روایت میشود. ام. ال. ریو با الهام از تجربههای شخصی خود در مواجهه با بیخوابی و علاقه به تلاقی علم و هنر، داستان را در محیطی شکل میدهد که مرز واقعیت و توهم در آن کمرنگ است. کتاب در دورهی معاصر میگذرد و شخصیتها اغلب دانشجویان یا کارکنان دانشگاهی هستند که هرکدام با دغدغهها و مشکلات شخصی خود دستوپنجه نرم میکنند. فضای داستان با عناصر علمیتخیلی، وحشت و معما آمیخته شده و به موضوعاتی چون تأثیر کمخوابی بر ذهن، رازهای مدفونشده در تاریخ و ارتباط انسان با مرگ و ناخودآگاه میپردازد.
نویسنده، ام. ال. ریو، در یادداشت ابتدایی کتاب اشاره میکند که داستان از سنتهای ادبی و تجربههای زیستهی خودش الهام گرفته و درعینحال به پرسشهای عمیق دربارهی ریشههای مسائل انسانی و علمی دعوت میکند. روایت کتاب با نگاهی به تأثیرات فناوری، پژوهشهای پزشکی و دغدغههای زیستشناسی، فضایی چندلایه و پر از ابهام خلق میکند که خواننده را به کندوکاو در لایههای پنهان داستان وادار میسازد.
خلاصه داستان شیفت شبانه قبرستان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان شیفت شبانهی قبرستان با گروهی از دانشجویان و کارکنان دانشگاه آغاز میشود که هر شب، نیمهشب در قبرستان متروکهای کنار دانشکدهی پزشکی گرد هم میآیند. این جمع، بیآنکه قرار قبلی داشته باشند، بهواسطهی ممنوعیت سیگارکشیدن در محوطهی دانشگاه، قبرستان را به پاتوق شبانهی خود تبدیل کردهاند. شخصیتهایی مانند ادی، تاک، هانا، تامار و تئو هرکدام با مشکلات و رازهای شخصی خود درگیرند؛ از بیماری و اضطراب گرفته تا شکستهای شغلی و مالی. یک شب، گودالی عجیب در قبرستان پیدا میشود که منشأ آن مشخص نیست و گمانهزنیها دربارهی دلیل حفر آن بالا میگیرد. همزمان، موشهای مرده با نشانههایی غیرعادی و آثار قارچی در اطراف گودال دیده میشوند.
این اتفاقات، جمع را به پیگیری معمایی میکشاند که بهتدریج پای پژوهشهای پزشکی، آزمایشهای حیوانی و رازهای تاریخی کلیسا و دانشگاه را به میان میکشد. شخصیتها در جستوجوی پاسخ، با گورکن مرموزی روبهرو میشوند که شبانه در قبرستان رفتوآمد دارد و به نظر میرسد در ماجراهای اخیر نقش دارد. روایت با رفتوآمد میان مکانهایی چون کافه، کتابخانه، هتل و آزمایشگاه، لایههای بیشتری از معما را آشکار میکند و هرچه پیش میرود، مرز میان واقعیت، توهم و کابوس برای شخصیتها کمرنگتر میشود. در این میان، گذشتهی برخی شخصیتها و ارتباطشان با وقایع مرموز قبرستان و پژوهشهای علمی دانشگاه، بهتدریج روشنتر میشود، اما راز اصلی تا پایان داستان همچنان در هالهای از ابهام باقی میماند.
چرا باید کتاب شیفت شبانه قبرستان را خواند؟
کتاب شیفت شبانهی قبرستان با ترکیب فضای معمایی، وحشت و علمیتخیلی، تجربهای متفاوت از روایت داستانی ارائه میدهد. پرداختن به موضوعاتی مانند بیخوابی، تأثیرات روانی و جسمی آن و ارتباط میان علم و زندگی روزمره، اثری چندلایه و تأملبرانگیز خلق کرده است. روایت چندصدایی و شخصیتپردازیهای متنوع، امکان همذاتپنداری با دغدغههای مختلف را فراهم میکند؛ همچنین فضای رازآلود و تعلیقآمیز داستان، خواننده را تا انتها درگیر نگه میدارد و او را به پرسش دربارهی مرز واقعیت و خیال وامیدارد.
خواندن کتاب شیفت شبانه قبرستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای معمایی، وحشت و علمیتخیلی مناسب است. کسانی که به روایتهای چندلایه، شخصیتپردازیهای پیچیده و فضاهای رازآلود علاقه دارند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد؛ همچنین مخاطبانی که دغدغههایی مانند بیخوابی، اضطراب یا علاقه به تلاقی علم و ادبیات دارند، میتوانند با موضوعات کتاب ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب شیفت شبانه قبرستان
«آنها هر نیمهشب یکدیگر را در قبرستان ملاقات میکردند. قرار قبلی نداشتند، اما تصادفی هم نبود. قوانین دانشگاه سیگارکشیدن را تا صدمتری محوطهی دانشکده و در قسمت غربی آنجا که مرزهای بین دانشکدهی پزشکی و مرزهای جامعه، مشخصاً از هم جدا میشدند، ممنوع کرده بود. تنها جایی که فرد برای راحت سیگارکشیدن میتوانست پیدا کند، قبرستان بههمریخته در پشت کلیسای سنت آنتونی آنکریت بود. بیشتر اسمهای روی سنگ قبرها بر اثر زمان یا خرابکاری نوجوانان کمرنگ شده بودند. خود کلیسا بسته و آنقدر پر از انگور و خزه و کپک شده بود که تابلوی خطر، دور شوید، که روی درها نصب شده بود، اضافی به نظر میآمدند. از زمانی که نقطهی عطف تاریخی محلی تعیین شد، از آسیب هر نوع بولدوزر و توپهای تخریبکنندهای که در جنوب خیابان آزالیا به چشم میخورد، در امان بود و راه را برای بیماران، پارکینگها، فروشگاههای کادویی و سالنهای غذاخوری، بیشتر باز کرده بود. درحالیکه دانشکدهی پزشکی ساخته میشد، سنت آنتونی آنکریت کمابیش در حال تخریب بود. نهتنها هیچ فرد عاقلی نیمهشب در این سایه پرسه نمیزد، بلکه این روزها آنجا سیگار هم نمیکشند.»
حجم
۳۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
حجم
۳۷۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
