
کتاب تاریخچه ای از آینده
معرفی کتاب تاریخچه ای از آینده
کتاب تاریخچه ای از آینده نوشتهٔ پائول آمادوس دیناخ و ترجمهٔ هاجر اسدالهی توسط انتشارات اندیشه احسان منتشر شده است. این کتاب دربردارندهٔ خاطرات و تجربیات منحصربهفرد نویسنده است که ادعا میکند در پی یک بیماری و کمای طولانی، هوشیاری او به بدن فردی به نام «آندرئاس نورتم» در سال ۳۹۰۶ میلادی منتقل شده و وقایع آن دوران را زیسته است. این کتاب در واقع دفترچه خاطرات دیناخ است که در آن مشاهدات و آموختههای خود از آینده را ثبت کرده است. متن اصلی کتاب به زبان آلمانی بوده و ترجمه فارسی آن بر اساس نسخهٔ انگلیسی انجام شده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تاریخچه ای از آینده
کتاب تاریخچه ای از آینده صرفاً یک رمان تخیلی نیست، بلکه شرح وقایع و اطلاعاتی است که دیناخ مدعی است در آیندهٔ دور، یعنی سال ۳۹۰۶ میلادی، تجربه کرده است. او پس از بازگشت از کما در قرن بیستم، شروع به نوشتن جزئیات آنچه دیده و شنیده کرد. محتوای کتاب به دلیل ماهیت خارقالعاده آن، در ابتدا توسط اطرافیان دیناخ جدی گرفته نشد و او نیز به دلیل ترس از تمسخر، آن را پنهان میکرد. پس از مرگ دیناخ، خاطرات او به دست شاگردش، جورج پاپاچاتیس، افتاد که با ترجمه و انتشار آنها، این اثر شگفتانگیز را به دست خوانندگان رساند. کتاب تاریخچه ای از آینده به روایت پائول آمادوس دیناخ، تصویری جامع و البته از دیدگاه یک فرد قرن بیستمی، از جهان در سال ۳۹۰۶ میلادی ارائه میدهد. این خاطرات شامل جزئیاتی درباره تغییرات اجتماعی، تکنولوژیکی، فرهنگی و حتی تحولات معنوی بشر در طول قرون آینده است. دیناخ از مسائلی مانند کنترل جمعیت، جنگهای بزرگ، تلاش برای جهانیسازی، پیشرفتهای علمی، و تغییر در سبک زندگی انسانها سخن میگوید. او همچنین به دیدگاه مردم آن زمان نسبت به تاریخ گذشته (قرون بیستم و بیستویکم) و درک آنها از مفاهیم فلسفی و معنوی میپردازد. بخشهایی از کتاب به روابط انسانی، عشق و مفاهیم متافیزیکی اختصاص دارد که نشاندهنده تکامل یا تغییر در نگرش بشر نسبت به این مسائل در آینده است.
چرا باید کتاب تاریخچه ای از آینده را بخوانیم؟
خواندن کتاب تاریخچه ای از آینده فرصتی بینظیر برای نگاهی اجمالی به آینده دوردست بشر از زاویهای متفاوت و غیرمعمول است. اگرچه محتوای کتاب بر اساس ادعای نویسنده شکل گرفته، اما دیدگاهها و توصیفات او میتواند ذهن خواننده را به چالش کشیده و او را به تفکر درباره مسیر کنونی بشریت و آینده احتمالی آن سوق دهد. این کتاب ما را با مفاهیم جدیدی در زمینه جامعه، تکنولوژی، معنویت و آگاهی آشنا میکند و میتواند درک ما را از زمان، واقعیت و پتانسیلهای ناشناخته وجود انسان گسترش دهد. به گفته ویراستار، این کتاب حاوی اطلاعاتی انقلابی است که پتانسیل تغییر دیدگاه ما را نسبت به جهان و بشریت دارد.
خواندن کتاب تاریخچه ای از آینده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به موضوعات علمیتخیلی، آیندهپژوهی، فلسفه، معنویت و آگاهی پیشنهاد میشود. افرادی که کنجکاو هستند تا درباره دیدگاههای متفاوت نسبت به آینده بشر اطلاعات کسب کنند و از خواندن آثاری با ساختار خاطرهگونه لذت میبرند، مخاطبان اصلی این کتاب خواهند بود. همچنین، کسانی که به دنبال آثاری هستند که به چالش کشیدن تصورات رایج و تحریک تفکر عمیق میپردازند، از مطالعه این کتاب بهره خواهند برد.
درباره پائول آمادوس دیناخ
بخشی از کتاب تاریخچه ای از آینده
«قلبم آرام است و دارم به همه چیزهایی که در اطرافم در حال رخ دادن است عادت میکنم. آسان نبوده است. روزهای اول حتی طرز لباس پوشیدن افراد برایم عجیب به نظر میرسید و حالا به طرز روز افزونی زندگی برایم لذت بخش میشود. کوچکترین چیزها مرا اغوا میکند. در مورد چیزهای بسیاری از استفان سؤال کردم که نوشتن همه آنها سالها زمان میبرد. اما چرا قدرت بیان همه آنها را با دقت تمام ندارم؟ آیا رقم خوردن چنین سرنوشت منحصر به فردی برای یک نویسنده مناسبتر نبود تا یکی مثل من؟ یک معلم بیمار و بیچاره؟ این همه تجربیات و چیزهای گوناگون نو و متفاوت! یک نویسنده به طرز شگفت آورتری میتوانست آنها را به رشته تحریر درآورد...
هر روز به مادرم فکر میکنم، تنها منبع مهر و محبت در زندگی من و فکر میکنم چه میشد اگر میتوانست کنار من باشد و همه اینها را با من ببیند. آنا هنوز گهگداری از ذهنم میگذرد اما احساس میکنم که زخمهای قدیمی در قلبم شروع به التیام یافتن کردهاند و دیگر به اندازه قبل آزارم نمیدهند. سپس ذهنم مرا به جای دیگر میبرد. خدای من، چقدر وزن بیست و هشت سالگیام سبک است! چقدر سبک! از این منظر انگار در زمان به عقب بازگشتهام! خودم را در آینه نگاه میکنم، چیزی که در آغاز مرا وحشتزده میکرد و تقریباً مرا به جنون میکشاند حالا مرا غرق لذت میکند!
همه با من جوری رفتار میکنند که انگار من آندریاس نورتم هستم و من مطمئنم که هیچکدام از آنها به استثنای استفان حقیقت را نمیداند. آنچه من فهمیدهام این است که نورتم در میان باقی دوستانش کمی بالاتر از بقیه است و اگر بخواهم طرز رفتار آنها با آریا را قضاوت کنم او نیز وضعیتی مشابه نورتم در میان گروه دارد. آریا بیست و پنج ساله است، اما زمانیکه او صحبت میکند بقیه سکوت میکنند. چیز دیگری که متوجه شدم: آخرین شبیکه او وارد اتاق نقاشی ویلا که ما در آنجا بودیم شد، خانمهای گروه ایستادند، کاری که در زمان ما و در محافل اجتماعی ما مردان انجام میدادند، اما خانمها نمیتوانستند این کار را انجام دهند.»
حجم
۴۰۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه
حجم
۴۰۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۸ صفحه