کتاب طلسم آرزو

کتاب الکترونیکی «سرزمین قصه‌های همیشگی ۱ (طلسم آرزو)» نوشتهٔ کریس کالفر و ترجمهٔ سمیرا شوندی توسط نشر نارنگی منتشر شده است. این رمان فانتزی نوجوان، داستان دوقلوهایی به نام «الکس» و «کانر» را روایت می‌کند که به دنیای قصه‌های پریان قدم می‌گذارند و با شخصیت‌های افسانه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کتاب با ترکیب عناصر کلاسیک قصه‌های پریان و ماجراهای مدرن، مخاطب را به سفری پرماجرا و خیال‌انگیز می‌برد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب طلسم آرزو

«سرزمین قصه‌های همیشگی ۱» نخستین جلد از مجموعه‌ای است که با الهام از قصه‌های پریان کلاسیک، دنیایی تازه و پر از شگفتی خلق می‌کند. این کتاب در دوره‌ای نوشته شده که بازخوانی و بازآفرینی افسانه‌ها در ادبیات نوجوانان محبوبیت زیادی یافته است. نویسنده، «کریس کالفر»، که بیشتر با بازیگری شناخته می‌شود، در این اثر نخستین تجربهٔ رمان‌نویسی خود را ارائه داده و تلاش کرده است تا قصه‌های آشنای دوران کودکی را با زاویه‌ای تازه و شخصیت‌هایی امروزی بازگو کند. داستان در بستری معاصر آغاز می‌شود و به تدریج با ورود به دنیای جادویی قصه‌ها، مرز میان واقعیت و خیال را کم‌رنگ می‌کند. کتاب علاوه بر ماجراهای پرهیجان، به موضوعاتی مانند خانواده، فقدان، امید و رشد فردی نیز می‌پردازد. فضای کتاب سرشار از ارجاعات به افسانه‌های مشهور و شخصیت‌های کلاسیک است و همین موضوع، آن را برای نوجوانان و حتی بزرگسالانی که با این قصه‌ها بزرگ شده‌اند، جذاب می‌کند.

خلاصه کتاب طلسم آرزو

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با صحنه‌ای از ملاقات «سفیدبرفی» و نامادری‌اش در زندان آغاز می‌شود و به‌تدریج به زندگی دو کودک دوقلو به نام‌های «الکس» و «کانر بیلی» منتقل می‌شود. این دو پس از مرگ پدرشان، با مادرشان زندگی می‌کنند و شرایط مالی و روحی سختی را پشت سر می‌گذارند. علاقهٔ الکس به قصه‌های پریان و کتاب قصهٔ قدیمی مادربزرگ، نقطهٔ عطفی در زندگی آن‌هاست. در روز تولد دوازده‌سالگی‌شان، مادربزرگ کتاب قصه‌های همیشگی را به آن‌ها هدیه می‌دهد. به‌زودی متوجه می‌شوند که این کتاب جادویی است و راهی به دنیای قصه‌ها باز می‌کند. الکس و کانر ناخواسته وارد این سرزمین می‌شوند و با شخصیت‌هایی مانند سفیدبرفی، سیندرلا، شنل‌قرمزی و دیگر چهره‌های افسانه‌ای روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها برای بازگشت به خانه باید طلسمی را پیدا و آرزویی را برآورده کنند. در این مسیر، با چالش‌ها و خطرات متعددی روبه‌رو می‌شوند و هرکدام از شخصیت‌های قصه، بخشی از مسیر رشد و شناخت خودشان را برایشان روشن می‌کند. داستان با ترکیب ماجراهای پرهیجان، طنز و لحظات احساسی، دنیایی آشنا و در عین حال تازه را پیش روی مخاطب می‌گذارد.

چرا باید کتاب طلسم آرزو را خواند؟

این کتاب با بازآفرینی قصه‌های پریان و ترکیب آن با دغدغه‌های نوجوانان امروز، پلی میان دنیای خیال و واقعیت می‌سازد. مخاطب در کنار ماجراهای پرکشش، با مفاهیمی مانند فقدان، امید، خانواده و هویت روبه‌رو می‌شود. روایت داستان از زاویهٔ دید دو کودک، امکان همذات‌پنداری را برای نوجوانان فراهم می‌کند و در عین حال، ارجاعات فراوان به افسانه‌های کلاسیک، برای بزرگسالان نیز جذابیت دارد. «سرزمین قصه‌های همیشگی ۱» فرصتی است برای بازنگری در قصه‌های آشنا و کشف لایه‌های تازه‌ای از آن‌ها.

خواندن کتاب طلسم آرزو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان علاقه‌مند به فانتزی، ماجراجویی و قصه‌های پریان مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانی دربارهٔ خانواده، رشد فردی و عبور از بحران هستند، گزینهٔ خوبی به شمار می‌آید. بزرگسالانی که با قصه‌های کلاسیک خاطره دارند نیز می‌توانند از خواندن این اثر لذت ببرند.

بخشی از کتاب طلسم آرزو

«خانم پیترز به شاگردان کلاس ششم خود گفت: یکی بود یکی نبود... اینها جادویی‌ترین کلمه‌های دنیا و دروازهٔ ورود به بهترین قصه‌هایی است که تاکنون گفته شده است. دعوتی فوری برای هرکه آن را می‌شنود. دعوت به جایی که در آنجا ممکن است با هرکسی روبه‌رو شویم و ممکن است هر اتفاقی بیفتد. موش‌ها می‌توانند به آدم تبدیل و خدمتکارها شاهزاده شوند. از این قصه‌ها می‌توان درس‌های ارزشمندی گرفت. الکس بیلی مشتاقانه، صاف روی صندلی‌اش نشسته بود. همیشه از درس‌های معلمش، لذت می‌برد؛ اما درس امروز را از صمیم قلب دوست داشت. معلم ادامه داد: قصه‌های پریان، تنها داستان‌های احمقانهٔ پیش از خواب نیستند. هر مشکلی که فکرش را بکنید، راه‌حلش در قصه‌های پریان پیدا می‌شود. قصه‌های پریان درس‌های زندگی هستند که در قالب شخصیت‌ها و موقعیت‌های رنگارنگ، بیان می‌شوند. چوپان دروغگو، ارزش نام نیک و قدرت صداقت. سیندرلا پاداش خوش‌قلب‌بودن و جوجه‌اردک زشت، معنای زیبایی درونی را به ما نشان می‌دهند. الکس با چشمان گرد، سرش را به نشانهٔ تأیید حرف‌های معلمش تکان داد. او دختری زیبا؛ با چشمان آبی روشن و موهای کوتاه طلایی که همیشه با هدبند آن‌ها را از روی صورتش کنار می‌زد.»