
کتاب حرف هایی که کاش می زدم
معرفی کتاب حرف هایی که کاش می زدم
کتاب حرف هایی که کاش میزدم نوشته کیتلین کلی و ترجمه دیبا نوروز توسط انتشارات نارنگی (آباژور) منتشر شده است. این اثر در دستهی شعر و نثرهای کوتاه قرار میگیرد و مجموعهای از احساسات، دغدغهها و حرفهای ناگفتهی نویسنده را در قالب قطعاتی شاعرانه و صمیمی روایت میکند. موضوعات کتاب حول محور عشق، تنهایی، دلشکستگی و رشد فردی میچرخد و با زبانی بیپرده به تجربههای زیستهی نویسنده میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حرف هایی که کاش می زدم
کتاب حرفهایی که کاش میزدم مجموعهای از نوشتههای کوتاه، اشعار و نثرهای شاعرانه است که در دورهی نوجوانی نویسنده، کیتلین کلی، نوشته شدهاند. این کتاب پس از موفقیت اولین اثر کیتلین کلی، سخنان یک دیوانه، شکل گرفته و بهنوعی ادامهی دغدغهها و حرفهای ناگفتهی او است. فضای کتاب سرشار از احساسات خام و بیواسطه است و نویسنده تلاش کرده تا افکار و احساساتی را که معمولاً بیان نمیشوند، روی کاغذ بیاورد.
کتاب به موضوعاتی چون خودیابی، مبارزه با افکار منفی، عشق، جدایی، دلتنگی و امیدواری میپردازد و در قالب فصلهایی با عناوین استعاری و شاعرانه خواننده را به دنیای ذهنی نویسنده دعوت میکند. این اثر در فضایی معاصر و با نگاهی به دغدغههای نسل جوان نوشته شده و به مسائل حساس و گاه بحثبرانگیز نیز اشاره دارد.
چرا باید کتاب حرف هایی که کاش می زدم را خواند؟
این کتاب با قطعات کوتاه و شاعرانهاش فرصتی برای مواجهه با احساسات عمیق و ناگفته فراهم میکند. نویسنده با صداقتی بیپرده از تجربههای شخصی، دلشکستگیها، امیدها و ترسهایش میگوید و مخاطب را به همدلی و تأمل دربارهی روابط انسانی و خودشناسی دعوت میکند. برای کسانی که بهدنبال لمس صمیمیت و واقعیت در ادبیات معاصر هستند، این مجموعه میتواند دریچهای به جهان احساسات و افکار نسل امروز باشد.
خواندن کتاب حرف هایی که کاش می زدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که با دغدغههایی مانند عشق، جدایی، تنهایی و خودیابی دستوپنجه نرم میکنند مناسب است. این کتاب همچنین به علاقهمندان به شعر معاصر و نثرهای احساسی و کسانی که بهدنبال همدلی با تجربههای زیستهی دیگران هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب حرف هایی که کاش می زدم
«این فصل درمورد وضعیتیه که وقتی هیچ کس کمکتون نمیکنه، خودتون خودتون رو نجات بدین. دیگران نمیتونن صدای خورههای ذهنی، یا شکستن بیسروصدای قلبتون رو بشنون. گاهی مواقع شاهدخت داخل قلعه نیازی به شاهزاده نداره، بعضی مواقع این ملکهی بدجنس نیست که اونرو زندانی میکنه، بلکه خودش، خودش رو داخل یک قلعهی تنگ و ترش و سر به فلک کشیده، برفراز آسمون تیره و خاکستری زندانی میکنه. و اغلب کسی صدای گریههاش رو نمیشنوه تا به دادش برسه. اینجاست که شاهدخت کوچک قصهی ما، تصمیم میگیره تا خودش رو از این وضعیت نجات بده، اون فقط یه دختر با ذهنی سرگردانه. اون میتونه با پلیدیها بجنگه و از قلعه بیرون بیاد. ممکنه زمان ببره، ولی میتونه از پس اینها بربیاد. این فصل درمورد نجات دادن خودتون، به دست خودته تا دیگه محتاج شخص دیگهای نباشید.»
حجم
۳۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۳۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه