
کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
معرفی کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
معرفی کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
کتاب الکترونیکی «بالا، بالا، بالاتر» (همسایهی فضایی ۶) نوشتهٔ «ای. آی. نیوتن» با تصویرگری «آنجان سارکار» و ترجمهٔ «حمیراء واقف» توسط نشر برکه آبی منتشر شده است. این کتاب در ژانر داستانهای علمیتخیلی برای نوجوانان نوشته شده و ماجرای دوستی و ماجراجویی میان یک نوجوان زمینی و دوست فرازمینیاش را روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
این کتاب بخشی از مجموعهٔ «همسایهی فضایی» است که ماجراهای پسری به نام «هریس» و دوست فرازمینیاش «زیک» را دنبال میکند. داستان در فضایی نوجوانانه و با محوریت دوستی، تفاوتهای فرهنگی و چالشهای جدایی روایت میشود. «بالا، بالا، بالاتر» در ادامهٔ جلدهای قبلی، به نقطهای میرسد که خانوادهٔ زیک باید زمین را ترک کنند و به سیارهٔ خود، تراگاس، بازگردند. این تصمیم، احساسات و واکنشهای هریس و زیک را نسبت به جدایی و تغییرات بزرگ زندگی به تصویر میکشد. کتاب با زبانی ساده و تصاویری جذاب، برای گروه سنی نوجوان طراحی شده و دغدغههایی مانند دوستی، پذیرش تفاوتها و کنار آمدن با تغییر را در بستری علمیتخیلی و ماجراجویانه مطرح میکند. فضای داستان، ترکیبی از زندگی روزمره و عناصر فانتزی است که نوجوانان را با دنیایی تازه و متفاوت روبهرو میسازد.
خلاصه کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با آغاز تعطیلات بهاری شروع میشود؛ هریس و زیک، دو دوست صمیمی، از فرصت تعطیلی مدرسه برای وقتگذرانی و تجربههای تازه هیجانزدهاند. اما ناگهان زیک با خبری غیرمنتظره روبهرو میشود: پدر و مادرش مأموریت تحقیقاتیشان روی زمین را به پایان رساندهاند و باید به سیارهٔ تراگاس بازگردند. این خبر زیک را غمگین و سردرگم میکند، چون برای اولین بار در زندگیاش، جایی را واقعاً خانه میداند و دوستانی پیدا کرده که نمیخواهد از آنها جدا شود.هریس و زیک تلاش میکنند راهی برای به تعویق انداختن سفر خانوادهٔ زیک پیدا کنند. آنها با استفاده از فناوریهای تراگاسی و نقشهکشیهای کودکانه، سعی میکنند موانعی سر راه بازگشت ایجاد کنند؛ از شبیهسازی طوفان فضایی تا پنهانکردن قطعهای از سفینه. اما هر بار، پدر و مادر زیک با راهحلهای علمی و پیشبینیشده، نقشههای آنها را خنثی میکنند. در نهایت، زیک درمییابد که جدایی اجتنابناپذیر است و باید با واقعیت روبهرو شود. روزهای آخر را با دوستانش سپری میکند و سعی میکند خاطرات خوبی بسازد. در پایان، هریس و راکسی نیز با حقیقت وجود زیک به عنوان یک موجود فضایی روبهرو میشوند و دوستیشان معنای تازهای پیدا میکند.
چرا باید کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر) را خواند؟
این کتاب با ترکیب عناصر علمیتخیلی و دغدغههای نوجوانانه، به موضوعاتی مانند دوستی، پذیرش تفاوتها و کنار آمدن با تغییرات بزرگ زندگی میپردازد. روایت داستان از زاویهٔ دید نوجوانان و با ماجراهایی پرهیجان، مخاطب را با احساسات پیچیدهٔ جدایی و رشد شخصی همراه میکند. همچنین، حضور فناوریهای خیالی و فرهنگهای متفاوت، فضای داستان را برای نوجوانان جذاب و آموزنده میسازد.
خواندن کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانانی که به داستانهای علمیتخیلی، ماجراجویی و موضوعات مربوط به دوستی و پذیرش تفاوتها علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با تغییرات بزرگ یا جدایی از دوستان روبهرو هستند، میتواند همذاتپنداری و آرامش ایجاد کند.
فهرست کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
- خبرهای خوب... یا بد؟: آغاز داستان با خبر بازگشت خانوادهٔ زیک به سیارهشان و واکنش او به این تغییر بزرگ.- هریس خبردار میشود: هریس از تصمیم خانوادهٔ زیک مطلع میشود و دوستی آنها در معرض جدایی قرار میگیرد.- نقشهها و برنامهها: تلاش هریس و زیک برای جلوگیری از رفتن خانوادهٔ زیک با نقشههای خلاقانه و کودکانه.- تفریح: دوستی و خاطرهسازی در روزهای آخر حضور زیک روی زمین.- سفینه و رازها: کشف راز سفینهٔ تراگاسی و فناوریهای عجیب آن توسط هریس و راکسی.- دقیقترین برنامهریزی: برنامهریزی برای به تأخیر انداختن سفر و روبهرو شدن با واقعیت جدایی.- روز آخر: خداحافظی و ساختن آخرین خاطرات مشترک.- راکسی حقیقت را میفهمد: راکسی با حقیقت وجود زیک به عنوان یک موجود فضایی روبهرو میشود و دوستی آنها معنای تازهای پیدا میکند.- مسافرین عزیز. لطفاً سوار شوید!: آمادهشدن برای سفر و پایان ماجرا.
بخشی از کتاب همسایه فضایی (جلد ششم؛ بالا، بالا، بالاتر)
«هریس واکر و دوستش، زیک، از مدرسه به خانه برمیگشتند. حال هر دوی آنها خیلی خوب بود. هریس با خوشحالی فریاد زد: «تعطیلات بهاری! یک هفته تعطیلی کامل مدرسه! میتوانیم با هم بیرون برویم یا هرکاری دوست داریم انجام بدهیم!» زیک پرسید: «این تعطیلات هر سال همین موقع اتفاق میافتد؟» هریس جواب داد: «بیشتر وقتها بله.» کارهایی را که به ما یاد دادهاند، خیلی خوب یاد گرفته باشیم. بعد هریس لبخند زد. زیک خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین دوستهای او شده بود. برای او، این که زیک از سیارهی دیگری بود، هنوز هم هیجانانگیز بود. چطور اشیا را با قدرت ذهنت حرکت بدهی. اما آیا به اندازهی اردویی که با هم رفتیم هیجان دارد و خوش میگذرد؟» زیک گفت: «راستش باید اعتراف کنم. من اولش متوجه نشدم چرا کسی باید بخواهد در فضای باز بخوابد. اما وقتی انجامش دادیم واقعاً به من خوش گذشت.» هریس گفت: «و من هم هیچوقت قیافهات را وقتی برای اولین بار در کرهی زمین یک آبشار دیدی، فراموش نمیکنم.» زیک لبخند زد. او گفت: «باورم نمیشد که آب از بالا به پایین جریان پیدا میکند.»
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه