تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ساحره کوه کهربا
معرفی کتاب ساحره کوه کهربا
کتاب ساحره کوه کهربا با عنوان اصلی Maria SchweidlerCCDie Bernsteinhexe نوشتهٔ ویلیهم ماین هولد و ترجمهٔ جواد سید اشرف توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این کتاب دربردارندهٔ روایتی داستانی از یکی از محاکمات ساحرهها در اروپای قرون وسطی است. این کتاب یکی از کتابهای مجموعهٔ «ادبیات جهان» ااست که با نگاهی مستند و روایی، زندگی و رنجهای مردمان یک روستا را در دل جنگ، قحطی و اتهام جادوگری به تصویر میکشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ساحره کوه کهربا
کتاب ساحرهٔ کوه کهربا اثری است که در بستر تاریخی قرون وسطی و همزمان با جنگ ۳۰ساله، به روایت یکی از محاکمات مشهور ساحرهها در اروپای شمالی میپردازد. نویسنده با الهام از یک دستنویس قدیمی و ناقص، داستان را از زبان کشیشی روایت میکند که در روستایی کوچک در جزیرهٔ اوزهدُم زندگی میکند. این کشیش، در میان قحطی، حمله سربازان، بیماری و فقر، شاهد اتهام جادوگری به زنان روستا و بهویژه دختر خودش است. روایت کتاب ساحرهٔ کوه کهربا، همزمان با بازسازی فضای اجتماعی، مذهبی و روانی آن دوران، به بررسی باورهای خرافی، نقش کلیسا و قدرتهای محلی و همچنین تأثیر جنگ و فقر بر روابط انسانی میپردازد. کتاب ساحرهٔ کوه کهربا با نثری نزدیک به اسناد تاریخی و با جزئیات فراوان، تصویری از زندگی روزمره، ترسها و امیدهای مردم عادی ارائه میدهد و در عین حال، به نقد روند محاکمات ساحرهها و پیامدهای آن بر جامعه میپردازد.
رمان ساحره کوه کهربا برای اولین بار در سال ۱۸۴۳ منتشر شد، اگرچه طرح اولیه آن در سال ۱۸۲۶ با عنوان «دختر کشیش کوزهرو» آماده شده بود. ماینهولد در مقدمه کتاب ادعا کرد که نوشته او بازنویسی یک دستنوشته از اوایل قرن هفدهم است. این کتاب با استقبال بینظیری روبهرو بارها تجدید چاپ شد،. اما زمانی که ماینهولد قصد کرد حق نشر انحصاری اثر را به خود اختصاص دهد، مجبور به اعتراف شد که این نوشته، اثر خودش است و نه کشیش شوایدلر. این «تقلب»، انتقادات زیادی را به همراه داشت. با این حال، فریدریش ویلهلم دوم، امپراتور پروس، که از انتشار این اثر آگاه و به آن علاقهمند شده بود و ماینهولد را از جوانی میشناخت، اجازه داد کتاب با همان مقدمه ادعایی (که به غلط اثر را متعلق به قرن هفدهم معرفی میکرد) چاپ و منتشر شود.
تحقیقات بعدی نشان داد که داستان کتاب از «واقعهنگار کلیسای کوزهرو» الهام گرفته شده است. در واقع، دختری از کشیشهای پیشین این کلیسا ــ که بعدها سالها محل خدمت ماینهولد بود ــ به اتهام جادوگری محاکمه و برخلاف سرنوشت خوش ماریا شوایدلر، در آتش سوزانده شده بود. ماینهولد علاوه بر بهرهبرداری از این رویداد تاریخی، تحقیقات گستردهای درباره پیامدهای اجتماعی جنگهای ۳۰ساله در شمال آلمان، محاکمات ساحرهها و دادگاههای تفتیش عقاید انجام داد. او حتی برخی از صورتجلسات واقعی این محاکمات و پرسشهای انکیزیتورها را عیناً در کتاب خود منعکس کرد. به همین دلیل، تمامی منتقدین بر این نکته اتفاق نظر دارند که نوشتهٔ ماینهولد «آینهای تمامنما از اوضاع اجتماعی حاکم بر شمال آلمان در دوره جنگهای سیساله» است.
خلاصه کتاب ساحره کوه کهربا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کتاب ساحرهٔ کوه کهربا با کشف یک دستنویس قدیمی در کلیسای روستای کوزهرو آغاز میشود؛ کشیشی که راوی ماجراست، در بحبوحهٔ جنگ و قحطی، همراه دخترش «ماریا» و خدمتکار پیرش «ایلزن»، برای نجات از حمله سربازان و گرسنگی به کوه اشترکلبرگ پناه میبرد. آنها با فقر، بیماری و مرگ دستوپنجه نرم میکنند و در عین حال، شاهد معجزههایی کوچک و امیدبخش در دل فلاکتاند. با پیدا شدن کهربا در کوه، زندگیشان اندکی بهبود مییابد اما حسادت، تهمت و خرافهپرستی اهالی روستا، بهویژه نسبت به دختر کشیش، اوج میگیرد. ماریا که به پاکدامنی و مهربانی شهره است، به واسطهٔ اتفاقاتی چون درمان حیوانات بیمار و حضورش در کوه، هدف شایعات و اتهام جادوگری قرار میگیرد. همزمان، فرماندار محلی که چشم طمع به ماریا دارد، با رد شدن خواستگاریاش، به دشمنی با خانواده کشیش دامن میزند. در ادامه، با ورود شاه سوئد و تحولات سیاسی، امیدی کوتاه در دل مردم زنده میشود اما موج جدیدی از تهمت و محاکمه، سرنوشت تلخی را برای ماریا و خانوادهاش رقم میزند. روایت، با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، باورهای مذهبی و اجتماعی و فضای پرتنش آن دوران، خواننده را به دل یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ اروپا میبرد.
چرا باید کتاب ساحره کوه کهربا را خواند؟
کتاب ساحرهٔ کوه کهربا با ترکیب روایت داستانی و اسناد تاریخی، تصویری ملموس از زندگی مردم عادی در دوران جنگ، قحطی و وحشت از جادوگری ارائه میدهد. خواننده با لایههای پیچیدهای از ترس، ایمان، خرافه و قدرت روبهرو میشود و میتواند تاثیر ساختارهای اجتماعی و مذهبی بر سرنوشت افراد را از نزدیک لمس کند. همچنین، کتاب فرصتی است برای بازاندیشی دربارهٔ ریشههای خشونت جمعی و نقش شایعه و اتهام در فروپاشی روابط انسانی.
خواندن کتاب ساحره کوه کهربا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ کتاب ساحرهٔ کوه کهربا برای علاقهمندان به تاریخ اروپا، ادبیات داستانی با زمینههای اجتماعی و روانشناختی، و کسانی که به موضوعات مربوط به محاکمات ساحرهها، خرافهپرستی و تأثیر جنگ بر زندگی مردم علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ تاریخ اجتماعی و مطالعات فرهنگی مفید خواهد بود.
کتاب ساحره کوه کهربا چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب ساحرهٔ کوه کهربا در تمام طول قرن نوزدهم بسیار موفق بود و هنوز هم گهگاه بازنشر میشود. البته در ویرایشهای جدید، بخشهایی از زبان قرن هفدهم که برای آلمانیهای امروزی دشوار است، به زبان رایج برگردانده شدهاند. این کتاب در سایر کشورهای اروپایی نیز موفقیتآمیز بود و به زبانهای مختلف ترجمه شد. بهویژه در انگلستان، ترجمهٔ آن با عنوان «The Amber Witch» بسیار پرفروش بود و حتی «اسکار وایلد« نیز علاقه زیادی به آن داشت.
اقتباس از کتاب ساحره کوه کهربا
در سال ۱۸۴۴، نمایشنامهای بر اساس کتاب ساحره کوه کهربا تهیه و برای اولینبار در هامبورگ به روی صحنه رفت. در سال ۱۸۶۱ نیز اپرایی برگرفته از این داستان به همین نام ساخته شد و در لندن اجرا گردید. حتی در قرن بیستم، با الهام از کتاب ساحره کوه کهربا، آهنگ معروفی در «آلمان شرقی» تصنیف شد. ماجرای ماریا شوایدلر هنوز هم در جزیره اوزهدُم زنده است و هرساله در فستیوال سالانه، نمایشی برگرفته از این داستان در فضای باز اجرا میگردد.
درباره ویلهلم ماین هولد
ویلهلم ماین هولد متولد ۱۷۹۵، شاعر، نویسنده، مدرس و پژوهشگر آلمانی، خالق آثار متعددی در زمینههای گوناگون است که مشهورترین آنها رمان «ساحرهٔ کوه کهربا» است. حتی گوته، شاعر شهیر آلمانی، نیز او را در مقام شاعری ستوده است. ماینهولد سالها به عنوان کشیش در کلیسای روستای کوزهرو خدمت میکرد. او در ۱۸۵۱ میلادی از دنیا رفت.
بخشی از کتاب ساحره کوه کهربا
«پس از آنکه با هزار زحمت شرّ آن روباه مکار را از سرم باز کردم، سعی کردم کمی غذا بخورم اما جز چند جرعه آبجو چیزی از گلویم پایین نرفت. بنابراین همانجا نشستم و به فکر افتادم که در مهمانخانه کنراد زِپ اتاقی اجاره کنم تا در همه ساعات شبانهروز در نزدیکی دخترم باشم. و اینکه شاید بهتر باشد تا زمانی که تلاش و وسوسه شیطان و امتحان الهی من هنوز به پایان نرسیده، وظیفه شبانی و سرپرستی امّت بیچاره و از راه به در رفتهام را به پدر ویجلیو کشیش روستای بِنتس بسپارم. یک ساعت بعد از پشت پنجره متوجه شدم گاری خالی و بدون سرنشینی جلوِ قصر آمد و اندکی بعد فرماندار، کنسول و دخترم سوار آن شدند و داروغه نیز در منتهاالیه آن نشست. همهچیز را رها کردم و خود را به گاری رساندم و خاضعانه پرسیدم میخواهند دخترم را به کجا ببرند. و چون شنیدم مقصد آنان اشترکلبرگ است و میخواهند آنجا درباره کهرباها تحقیق کنند درخواست نمودم لطف کنند و مرا نیز همراه ببرند و اجازه دهند در گاری کنار دخترم بنشینم چون کسی چه میداند که من تا کی هنوز میتوانم در کنار او باشم.
این اجازه به من داده شد. فرماندار در بین راه به من پیشنهاد کرد اگر مایل باشم میتوانم تا هر زمان که بخواهم در قصر اقامت کنم و بر سر سفره او مهمان باشم. این را هم اضافه کرد که هر روز از آشپزخانه و طعام شخصی خود برای دخترم غذا خواهد فرستاد زیرا که قلبی مهربان و مسیحی دارد و خوب میداند که ما باید دشمن خود را عفو کنیم. من و دخترم بابت این پیشنهادِ سخاوتمندانه خاضعانه تشکر کردیم اما گفتیم ما هنوز در آن حد فقیر و بیچاره نشدهایم که نتوانیم زندگی خود را اداره کنیم. وقتی از کنار آسیاب گذشتیم همان جوانک ازخدابیخبر دوباره سرش را از سوراخی بیرون آورد و بار دیگر به دخترم توهین و دهنکجی نمود. اما بدبخت خبر نداشت که این بار دهانِ خودش از شدت درد کج و معوج خواهد شد! چون فرماندار با اشاره دست به داروغه فرمان داد جوانک را از آسیاب بیرون بکشد و پس از آنکه او را توجیه نمود که دو بار مرتکب جرم شده و به دخترم علناً توهین نموده است، به داروغه امر کرد شلاق نو و چرمین گاریچی را از او بگیرد و جوانک را با ۵۰ ضربه شلاق تعزیر کند، آن هم با ضرباتی که خدا میداند اصلاً نرم و خوشگوار نبود. جوانک نهایتاً مثل گاو نعره میکشید اما به خاطر سروصدای چرخدندههای آسیاب هیچکس فریادش را نمیشنید. پس از آنکه معلوم شد دیگر نمیتواند سرپا بایستد و راه برود، او را روی زمین رها کردیم و به راهمان ادامه دادیم»
حجم
۲۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
حجم
۲۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه