
کتاب سولیتو
معرفی کتاب سولیتو
کتاب سولیتو نوشته خاویر زامورا، ترجمه علی مجتهدزاده و ویراسته زینب کاظمخواه، روایتی است از خاطرات و تجربههای یک نوجوان اهل السالوادور که در آرزوی پیوستن به خانوادهاش در آمریکا، سفری پرماجرا و پرخطر را آغاز میکند. این اثر که توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده، در دستهی خاطرات و داستانهای نوجوانان قرار میگیرد و به موضوع مهاجرت، خانواده و هویت میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سولیتو
کتاب سولیتو (دفتر خاطرات) روایتی است از زندگی یک پسر نوجوان به نام خاویر که در السالوادور بزرگ میشود و والدینش سالها پیش برای یافتن زندگی بهتر به آمریکا مهاجرت کردهاند. کتاب در قالب خاطرات روزانه و با نگاهی کودکانه، فضای اجتماعی و خانوادگی السالوادور را در دههی ۱۹۹۰ به تصویر میکشد؛ زمانی که جنگ داخلی و فقر، بسیاری از خانوادهها را به مهاجرت واداشته بود. خاویر زامورا با جزئیات فراوان، دنیای کودکی، روابط خانوادگی، دلتنگیها و امیدهایش را روایت میکند. این کتاب نهتنها داستان یک سفر فیزیکی، بلکه سفری احساسی و ذهنی است که در آن دغدغههای هویت، تعلق و آرزوی پیوستن به خانواده، محور اصلی روایت را شکل میدهد. سولیتو با زبان و نگاه یک کودک، تجربههای تلخ و شیرین مهاجرت و جدایی را بازگو میکند و تصویری ملموس از زندگی مهاجران آمریکای مرکزی ارائه میدهد.
خلاصه داستان سولیتو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان سولیتو با زندگی خاویر در شهر کوچکی از السالوادور آغاز میشود؛ جایی که او با مادربزرگ، پدربزرگ و خالههایش زندگی میکند و والدینش سالها است به آمریکا رفتهاند. خاویر هر روز با دلتنگی و امید، منتظر روزی است که بتواند به والدینش بپیوندد. روایت، جزئیات زندگی روزمره، روابط صمیمی با اعضای خانواده و دغدغههای کودکانهی او را به تصویر میکشد. در پسزمینهی این زندگی، سایهی جنگ داخلی، فقر و مهاجرت گسترده بر سر خانوادهها سنگینی میکند. خاویر با آرزوی دیدار دوبارهی والدین، خاطرات و رؤیاهایش را در دفترچهای ثبت میکند و بهتدریج برای سفری بزرگ آماده میشود؛ سفری که قرار است او را از السالوادور، از طریق گواتمالا و مکزیک، به آمریکا برساند. در این مسیر، او با چالشهای بسیاری روبهرو میشود و باید با ترسها، دلتنگیها و امیدهایش کنار بیاید. روایت کتاب، همزمان با پیشرفت سفر، به بلوغ فکری و احساسی خاویر نیز میپردازد و نشان میدهد که مهاجرت برای یک کودک، تنها عبور از مرزها نیست، بلکه عبور از دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی است.
چرا باید کتاب سولیتو را خواند؟
کتاب سولیتو با روایت صمیمی و موشکافانه، تجربهی مهاجرت را از زاویه دید یک کودک بازگو میکند و تصویری ملموس از دلتنگی، امید و چالشهای مهاجران ارائه میدهد. خواننده با مطالعهی این خاطرات، با واقعیتهای اجتماعی و خانوادگی آمریکای مرکزی، تأثیرات جنگ و فقر بر زندگی کودکان و نقش خانواده در شکلگیری هویت آشنا میشود. سولیتو فرصتی است برای همدلی با کودکانی که در جستوجوی آیندهای بهتر، ناگزیر به ترک خانه و وطن میشوند.
خواندن کتاب سولیتو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به خاطرات مهاجرت، داستانهای نوجوانان، مطالعات اجتماعی و کسانی که دغدغهی هویت، خانواده و مهاجرت دارند، مناسب است؛ همچنین برای نوجوانان و بزرگسالانی که میخواهند با تجربههای زیستهی کودکان مهاجر آشنا شوند، اثری ارزشمند به شمار میآید.
بخشی از کتاب سولیتو
«مامان و بابایم یک سالی میشد که این حرف را تو دهنم انداخته بودند که: «قراره یه روز سفر کنی بیای پیش ما. مثل یه ماجراجویی. مثل همون که سیمبا رفت.» قبل اینکه بره خونه شون. و این مال همان وقتی بود که به خاطر تولد هشت سالگیام برایم یک دانه ویدئوی پاناسونیک فرستاده بودند با نوارهای «علاءالدین»، «پارک ژوراسیک» و «شیرشاه».الان هم که من و مامانبزرگ نلی و بابابزرگ آمدهایم از نانوایی محل بهشان زنگ میزنیم هم از سفر میگویند. توی خانهمان تلفن نداریم ولی هم یک تلویزیون رنگی داریم و هم یک یخچال نوی نو با یک آکواریوم.مامانبزرگ تیور برایم دست تکان میدهد و میگوید: «خاویرسیتو!» همیشه به این اسم صدایم میزند چون به نظرم اسمی که دیگران رویم گذاشتهاند و میگویند «شپیتو» او را یاد اسمی میاندازد که مردم شهر روی بابابزرگم گذاشتهاند. همه بهش میگویند: «دون شپه».مامان بزرگ میگوید: «مامان و بابات میگن که به همین زودیا میری پیششون.» و دو دندان طلای بالایی را بیرون میاندازد. چالهای گونههایش هم عمیقتر میشوند. خالهجان مالی که او هم همین صورت گرد را دارد الان اینجا نیست. چون توی کلینیک کار میکند. در این روزهای گذشته حرف سفر از دهن او و مامانبزرگ نیفتاده. راست میروند. چپ میآیند. سفر. سفر سفر. سفر اینجور, سفر آنجور. از همین الان حس میکنم پا به راه سفر شدهام. خوابش را میبینم.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۷۹ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۷۹ صفحه