دانلود و خرید کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری مینا سعیدی شهروز

معرفی کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری

کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری مجموعه‌مقالاتی از نویسندگان مختلف با موضوع بازخوانی شهر تهران و نحوهٔ حکمرانی شهری است که پوریا جهانشاد گردآوری کرده و نشر روزبهان منتشر کرده است. نویسندگان این مقالات عبارت‌اند از: مینا سعیدی شهروز، امیر طهرانی، مسرت امیرابراهیمی، اعظم خاتم، محمد بحیرایی، کاوه احسانی، مجید ابراهیم‌پور، بهزاد خسروی نوری، محمدحسین میربابا و حسام سلامت.

درباره کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری

وقتی تهرانِ صفوی مسیر تغییر روستا را به شهر طی می‌کرد و ناصر الدین‌شاه برای خیابان‌کشی خندق شرقی ارگ شاهی را پر کرد و رضا شاه، محلهٔ سنگلج را تخریب و قانون تعریض خیابان‌ها را تصویب کرد و پسرش، الگوهای انسان زدودهٔ تجددگرایان را به‌عنوان طرح جامع تهران ملاک عمل قرار داد و امروز، وقتی متولیان شهر، بی‌توجه به افزایش نابرابری، شهر را ساماندهی می‌کنند، یک اصل هم‌چنان تغییرناپذیر باقی مانده‌است: شهر را باید حاکمان مدیریت کنند؛ چندجانبه و یکپارچه. اما همواره حول‌وحوش سازوکارهای مدیریت شهری پرسشی شکل می‌گیرد که نظام مدیریتش و حاکمان شهر، دقیقاً قصد دارند چه‌چیزی را مدیریت کنند و این مدیریت قرار است تأمین‌کنندهٔ کدام هدف‌ها، خواست‌ها و برنامه‌ها باشد؟

تهران همواره از پذیرش نظام یکپارچهٔ کنترل تن زده‌است یا به‌عبارتی، چهرهٔ یک شهر مدیریت‌گریز را از خود نشان داده‌است. اگر تهران مدیریت‌ناپذیر است، بخش اعظم مدیریت‌ناپذیری آن از مقاومت ساکنان نشئت می‌گیرد و اگر تضاد منافعی بین متولیان شهر وجود دارد، این گروه‌های مردمی‌اند که در اغلب موقعیت‌ها بیشترین بهره را از آن می‌برند.

کتاب بازخوانی شهر: حکمرانی شهری جلد اول از مجموعه‌ای چهارجلدی و متشکل از یازده مقاله از بعضی پژوهشگران صاحب‌نام و متفکران ایرانی عرصهٔ شهر است که ضمن اولویت‌بخشی به تجربهٔ زیستهٔ ما در مقام یک ایرانی، به بررسی انضمامی نیروهای حاکم بر شهر می‌پردازد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که همواره، کمبود منابع تألیفی متکی به پژوهش‌های میدانی پاشنه‌آشیل مطالعات شهری در ایران بوده‌است که با این کتاب و سه کتاب دیگرِ در دست انتشار، این کمبود تا حدی برطرف می‌شود.

علاوه بر انضمامی‌بودن مقاله‌ها، ویژگی دیگر این کتاب به گردآوری و تنظیم مقاله‌ها بازمی‌گردد که ضمن توجه به گستردگی نیروهای حاکم بر شهر، با یکدیگر همپوشانی محتوایی دارند و تأثیرهای متقابل نیروها بر یکدیگر را آشکار می‌کنند. هم‌چنین کوشش شده‌است که مقاله‌ها با نگاهی امروزی چشم‌اندازی از وضعیت ارائه دهند.

اولین مقالهٔ کتاب «تجدد شهری و تنظیمات آن» نام دارد که حسام سلامت نوشته‌ است. سلامت در این مقاله خاستگاه حکومتمندی شهر تهران را از خلال حکومتمندی دولت یا به بیانی شکل‌گیری دولت مدرن در ایران بررسی کرده و کوشیده‌ است مفهوم حکومتمندی تهران را در مقیاسی وسیع‌تر از آنچه به نظر می‌رسد تحلیل کند. او بحث خود را از تاریخ پایتخت‌شدن تهران آغاز می‌کند و قدم‌به‌قدم پیش می‌برد تا کدهای ارتباطی بین تشکیل دولت حکمران و سیستم مدیریت تازه شهری را تشریح کند و به این پرسش کلیدی پاسخ دهد که دولت حکمران در ایران چطور شکل گرفت و شکل‌گیری آن چطور نوع نگاه به شهر و مدیریت شهری را دگرگون کرد.

مقالهٔ دوم کتاب را دکتر مینا سعیدی‌شهروز نوشته‌است و عنوان آن «تحول‌های مسکن در محلهٔ سیروس تهران: اقدام‌های درون‌زا در مقابل طرح‌های آمرانه» است. نویسنده در این مقالهٔ پژوهشی، ضمن بررسی تاریخی تحول‌های مسکن و ریخت‌شناسی خانه‌های محلهٔ سیروس، با نگاهی انتقادی به نیروهای درگیر سیاست‌های نوسازی می‌پردازد و سازوکارهایی را به چالش می‌کشد که در آن یک محله به‌عنوان «بافت فرسوده» برچسب می‌خورد. خانم سعیدی در این مقاله از نقش دوگانه و شاید مزورانه بعضی از نیروهای مؤثر، مانند مهندس مشاور طرح پرده برمی‌دارد که در عمل، وظیفه تسهیلگری را برای دولت و سازمان‌های ذی‌نفع برعهده دارد. نویسنده، هم‌چنین در تحلیل خود به تشریح اقدام‌های درون‌زای ساکنان می‌پردازد که تاکنون به شکل‌های مختلف در برابر دخل‌وتصرف نیروهای بیرونی مقاومت کرده‌اند و مانع از موفقیت کامل طرح‌های آمرانه شده‌اند.

مقالهٔ بعدی کتاب «مسئلهٔ زیرگذرها و پلازاهای شهری در تهران: مروری بر حاکمیت تردد در شهر» است که امیر طهرانی آن را نوشته‌است. نویسنده در این مقاله مسئلهٔ زیرگذرها و پلازاهای شهری تهران را با تمرکز بر دلیل‌های تولید خیابان تشریح می‌کند؛ دلیل‌هایی که دو سویهٔ متفاوت اما مرتبط دارد: تسهیل رفت‌وآمد و مقتصدانه‌کردن حرکت در شهر، در کنار سویهٔ سیاسی تولید خیابان که همان نظم‌بخشی و منضبط‌کردن جمعیت شهری است. نویسنده در این مقاله با تحلیل این سویهٔ سیاسی که بخش پنهان برنامه‌ریزی‌های شهری را در بر دارد، به چرایی تغییر عملکرد برخی مکان‌های شهری پرداخته‌است؛ مانند زیرگذر چهارراه ولیعصر پس از اعتراض‌های سال ۸۸.

عنوان چهارمین مقالهٔ کتاب «از فرهنگسرا تا مگامال؛ تأثیر فضاهای عمومی جدید در زندگی روزمرهٔ مردم تهران» و نوشتهٔ دکتر مسرت امیرابراهیمی است. نویسنده در این مقاله به دلیل‌های شکل‌گیری و تأثیر برخی از فضاهای عمومی، بالأخص فضاهای جدید فرهنگی و تجاری بر مردم و علت‌های استقبال مردم از آن‌ها پرداخته‌است. خانم امیرابراهیمی با مرور فضاهای عمومی «باز» از پیش از انقلاب تا فضاهای عمومی دورگه امروزی، رابطهٔ بین این فضاها و بازیگران اجتماعی را و تأثیر این فضاهای تازه بر هویت‌سازی جوانان و تغییر بافت اجتماعی بررسی کرده‌است. تمرکز اصلی مقالهٔ «از فرهنگسرا تا مگامال» بر دوره‌های تصدی غلامحسین کرباسچی و محمدباقر قالیباف بر شهرداری تهران و برقراری نوعی قیاس بین آن‌ها در ساخت و مدیریت فضاهای تجاری_فرهنگی استوار است.

عنوان مقالهٔ پنجم «نزاع بر سر شهر اخلاقی» است که دکتر اعظم خاتم نوشته‌است و سیاست‌ورزی‌های رسمی حاکمیت در عرصهٔ اخلاق عمومی را با تمرکز بر مقوله پوشش بررسی می‌کند. نویسنده در این مقاله، ضمن مرور روندهای معاصر مهندسی اخلاق عمومی، به تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر بر طراحی و اجرای سیاست مبارزه با منکرها می‌پردازد و استدلال می‌کند که این سیاست، تداوم پارادایمی است که به لباس و پوشش، عاملیتی تعیین‌کننده در مهندسی فرهنگ و اخلاق عمومی می‌دهد. درعین‌حال، این مقاله با توجه به عاملیت جوانان در خلق مبانی عرفی تازه برای قواعد فرهنگ عمومی، نقش جوانان را در تحول سیاست‌های فرهنگی دوران پساسازندگی تحلیل می‌کند. مقالهٔ اعظم خاتم مملو از ارجاع و اشاره به اسناد و مدارکی است که نشان می‌دهد سیاست‌های منکراتی برای کنترل فضای عمومی، چه‌طور در چند دههٔ گذشته طراحی و پیاده‌سازی شده‌اند و مقاومت‌ها چه‌طور و در چه سطح‌هایی عمل کرده‌اند.

در مقالهٔ «مداخله در فضا؛ کنش‌هایی از جنس دیگر» دکتر محمد بحیرائی با نقد تخصص‌محوری در عرصهٔ شهر که به کوتاه‌شدن دست مردم از ادارهٔ آن منجر شده‌است، به مطالعهٔ دو محله از تهران می‌پردازد که مشارکت مردمی نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاست‌گذاری و ادارهٔ آن محله‌ها دارد. نویسنده با تحلیل و توصیف مصداق‌هایی از مشارکت مردمی و سیاست‌گذاری‌های از پایین در محله‌های اراج و مرادآباد نشان می‌دهد که چه‌طور مردم در همبستگی با یکدیگر توانسته‌اند نظم سلسله‌مراتبی را دور بزنند و از تضاد منافع بین حاکمان به نفع خود بهره‌برداری کنند. بحیرائی بر آن است که این دو محله به‌رغم تفاوت‌های ساختاری و اجتماعی با یکدیگر و با وجود تمایز در شیوه‌های مشارکت مردمی می‌توانند به‌عنوان آلترناتیوهایی برای وضع موجود موضوع توجه و مطالعه باشند.

عنوان مقالهٔ هفتم «سیاست فرهنگی فضای عمومی در نمایشگاه کتاب تهران» نوشتهٔ دکتر کاوه احسانی است. این مقاله در کنار مقاله‌های امیر طهرانی و اعظم خاتم جنبه‌های دیگری از سیاست کنترل فضا و مهندسی اخلاق عمومی را آشکار می‌کند. در این مقاله، تمرکز نویسنده بر نمایشگاه سالانهٔ کتاب تهران از منظر شکل‌هایی از سیاست کنترلی است که از خلال آن برخی تناقض‌های روابط قدرت در زندگی روزمره شهری در ایران آشکار می‌شود. کاوه احسانی با مداقه در نمایشگاه کتاب و بررسی سیر تحول‌های آن در چند دههٔ گذشته، از هدف‌های ایدئولوژیکِ پسِ برنامه‌ریزی و طراحی شهری پرده برمی‌دارد و بر مبنای مستندات، تلاش دولت‌ها را برای تصاحب فضای عمومی و استفاده از آن در جهت تحمیل تفسیرهای ایدئولوژیک از چیستی رفتار مناسب در فضای عمومی عیان می‌کند.

«در ضرورت معماری سیاست‌ورز» نوشتهٔ مجید ابراهیم‌پور مقالهٔ دیگری از این کتاب است. نویسنده در این مقاله تلاش کرده‌است که با گذر از تلقی‌های رایج مفاهیم معمار و معماری و نقد گفتمان حاکم بر این عرصه، رشته‌های پیونددهندهٔ بین معماری و امر سیاسی و ضرورت حرکت به سوی نوعی معماری سیاست‌ورز و رهایی‌بخش را تشریح کند. ابراهیم‌پور برای حصول این امر، صورت‌بندی دقیقی از اصطلاحات «امر سیاسی»، «توسعه» و «معماری» ارائه داده‌است و ضمن تشریح رابطهٔ بین معمار، فضا و سیاست‌ورزی، جریان‌های رسمی معماری درون نظم موجود را از منظر چارچوب تشریح‌شده بازخوانی کرده‌است.

«از هنر تلپی تا شبه برابری؛ عمومیت هنر و انکارها» نوشتهٔ بهزاد خسروی به رابطهٔ هنر، فضای عمومی، عمومیت و عمومیت‌ورزی از دریچهٔ شکل‌های مختلف ارتباط اجتماعی و رابطهٔ قدرت و مردم می‌پردازد. نویسنده برای تشریح دیدگاه‌های گوناگون آشکارکنندهٔ ماهیت این رابطه از نظریهٔ فضای عمومیِ هابرماس آغاز می‌کند و از خلال نظریه‌های سیاسی متأخر، از شرایط سیاسی_اجتماعی امروز ایران تبیینی ارائه می‌دهد. از اینجا به بعد تلاش نویسنده به بررسی انتقادی تاریخ معاصرِ هنر عمومی و شهری و طرح پرسش‌هایی در برابر عمومیت هنر معاصر و کارکردهای سیاسی_اجتماعی آن با توجه به نظریه‌های سیاسی بیان‌شده معطوف است.

دهمین مقالهٔ کتاب، مقالهٔ «هنر غیررسمی و غیررسمی‌سازی هنر؛ اندیشه‌هایی در باب سیاست‌ورزی‌های خلاقانه در فضای عمومی» است. من در بخش اول مقاله به دلیل‌های ناکامی هنر معاصر در تحقق وعده‌های سیاسی_اجتماعی‌اش می‌پردازم و در بخش دوم تلاش خود را به ارائهٔ مبانی معطوف کرده‌ام که به باورم می‌تواند تا حدودی راهکار خروج را از بن‌بست فعلی نشان دهد. این بخش از مقاله به‌شدت وامدار برخی نظریه‌های «زیست غیررسمی» و «مطالعات شهریِ انتقادی» است و از این رو، از راهکار مدنظرم با عنوان «غیررسمی سازی هنر» و از هنر برآمده از دل آن به‌عنوان «هنر غیررسمی» یا «هنر مردمان عادی» یاد می‌کنم. به اعتقاد من، «هنر غیررسمی» گونه‌ای سیاست‌ورزی خلاقانه است که برخلاف روندهای جاری هنری‌های شهری و به‌رغم فرازوفرودها، ضامن تداوم اثرگذاری نیروهای غیر بوروکراتیکِ مردمی در عرصهٔ حکمرانی بر شهر است.

این نوشته را می‌توان در کنار مقالهٔ بهزاد خسروی در حکم تلاش‌های تازه‌ای دانست که ساختارهای کنترلی و رمزگذاری‌شدهٔ فضاهای عمومی را هدف گرفته‌اند و به آن پرداخته‌اند؛ امری که هنر در آن نقشی مؤثر ایفا می‌کند. این دو مقاله، تأکید بر هنر را به‌عنوان نیروی مؤثر سیاست‌زدایی و رمزگذاری فضا را در کنار برجسته‌سازی خلاقیت‌ورزی‌های مردم عادی در مقالهٔ محمد بحیرائی می‌گذارد و این سه مقاله را در ربط و پیوند با یکدیگر قرار می‌دهد.

عنوان آخرین مقالهٔ کتاب «فقدان شهر در سینمای معاصر ایران» نوشتهٔ حسین میربابا است. این مقاله می‌کوشد تا از خلال بررسی جایگاه شهر در فیلم‌های شاخص دو دههٔ پیشین سینمای ایران و سازوکارهای سیاسی در پس تولید و عرضهٔ آن‌ها، تأثیر این فیلم‌ها را در شکل‌دهی به نوعی خاص از تخیل دربارهٔ شهر ارزیابی کند. به‌زعم نویسنده یکی از وجوه بارز سینمای ایران در این دوران حذف تدریجی شهر به‌عنوان حوزهٔ عمومی و بردن روایت به حوزه‌های تنگ خصوصی در قالب فیلم‌های آپارتمانی بوده‌است؛ امری که به تصور نویسنده، ادامهٔ پروژهٔ سیاست‌زدایی از حوزهٔ عمومی است. این مقاله در کنار نشان‌دادن کُلیت این فضا، عوامل دخیل در نبودن شهر در روایت‌های سینمایی این دوران را واکاوی می‌کند. به باور میربابا، راهکار برون‌رفت از این وضعیتِ هنرِ سیاسی رجوع به سیاستِ هنر در قبال احیای شهر و حوزهٔ عمومی در روایت‌های سینمایی است. نویسنده در بخش آخر مقاله با توجه به آنچه پیش‌تر تشریح کرده‌بود، به تحلیل سوژه و تخیلی می‌پردازد که این فیلم‌ها قصد ساخت و احیا آن را دارند؛ سوژه‌ای که کنش‌های فضایی‌اش را مبتنی بر ساختی ذهنی بنا می‌کند که این فیلم‌ها برایش تدارک دیده‌اند.

خواندن کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، معماری، عمران، مدیریت شهری، جغرافیای شهری، فلسفه و برنامه‌ریزی شهری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازخوانی شهر؛ حکمرانی شهری

«اجازه دهید بپرسیم تهران چه‌طور و از خلال چه تاریخی و با کدام سازوکارها به موضوعی برای مدیریت بدل شد؟ به تعبیر دیگر، از حیث تاریخی چه بایسته‌ها و مسائلی، ضرورت مدیریت‌کردنِ تهران را پیش کشید و حول این مسائل چه نهادهای اداری و کدام رویه‌های اجرایی شکل گرفت؟ روشن است که برای پاسخ به این پرسش‌ها باید از تاریخ پایتخت‌شدن تهران آغاز کرد و در ضرورت‌هایی دقیق شد که این واقعیت پیش آورد.

تهران در مقام پایتخت، از یک طرف، به قلمرو اصلی پیشبرد پروژهٔ دولت‌سازی و زایش نهادهای حکومتی جدید بدل شد و از طرف دیگر، به موازات دولتی‌ترشدن فزاینده و شهریت‌یابیِ درحال‌گسترش خود پیدایی نهادهای نوظهور شهری را به خود دید. تهران به شهری بدل شد که فرآیندهای دولت‌سازی با تأسیس دم‌ودستگاه‌های سیاسی_دیوانی بیش از هر کجای دیگر در مرزها و محدوده‌های آن پیش می‌رفت و این از تهران یک «شهر ملی» ساخت. دقیقاً به دلیل همین تبدیل تهران به «دارالخلافه» و به موازات پروژهٔ دولتی‌شدن شهر بود که خودِ تهران به مسئله بدل شد؛ مسئله‌ای ناظر بر این پرسش که این شهر ملی را چه‌طور باید در سطح محلی اداره کرد. اگر تهران «در مقام پایتخت» و به‌مثابهٔ یک شهر ملی با مسئلهٔ نهادسازی‌های حکومتی طرف بود، «در مقام یک شهر» مسائلِ محلی برآمده از ضروریت‌های یک فضای دستخوش توسعه را داشت که همین امر خیلی زود ضرورت تأسیس نهادهای شهری و شکل‌گیری نظام مدیریت شهری را پیش کشید. گفتن ندارد که مدیریت شهری در بنیان از نهاد حکومت جدا نیست و به تعبیری، خود، بارزترین جلوهٔ حکومت بر شهر است. دقیقهٔ تأسیس رسمی و بوروکراتیک نظام مدیریت شهری تهران به تصویب قانون بلدیه در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی برمی‌گردد و این موضوعی بود برآمده از مسئله‌شدنِ ادارهٔ خودِ تهران. به بیان دیگر، نظام مدیریت شهری از زمانی شکل گرفت که مردان سیاسی و دیوانی خود را ناگزیر دیدند به تهران به‌مثابهٔ شهری فکر کنند که باید ساماندهی شود و انتظام بیاید. با وجود این، تا قبل از تأسیس بلدیه و تجمیع کارهای مرتبط با مدیریت شهر در یک نهاد مشخص، تهران در حوزه‌های مختلف به شکل‌های گوناگونی اداره می‌شد. درواقع، تأسیس بلدیهٔ تهران در حُکم نهادینه‌شدن و نظام‌مندسازی همهٔ آن اقدام‌هایی بود که تا پیش از این، جسته‌گریخته، اینجا و آنجا، برای ادارهٔ شهر انجام می‌گرفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
تومان