
کتاب قتل من
معرفی کتاب قتل من
معرفی کتاب قتل من
کتاب الکترونیکی «قتل من» (My Murder) نوشتهٔ کیتی ویلیامز با ترجمهٔ بهاره صادقی و ویراستاری کتایون امیراحمدی، اثری در ژانر داستانی و معمایی است که توسط نشر اندیشهٔ مولانا منتشر شده است. این رمان با روایتی نوآورانه، زندگی زنی را دنبال میکند که پس از قتل، به کمک فناوری شبیهسازی دوباره به زندگی بازمیگردد و با هویت و گذشتهٔ خود روبهرو میشود. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قتل من
«قتل من» در بستری معاصر و با الهام از دغدغههای هویت، مرگ و فناوری، داستان زنی به نام «لوییس» را روایت میکند که قربانی یک قتل سریالی شده و پس از مرگ، به کمک کمیسیون شبیهسازی، دوباره به زندگی بازمیگردد. این کتاب در فضایی میان واقعیت و علمتخیلی حرکت میکند و با نگاهی به تأثیرات روانی و اجتماعی بازگشت به زندگی، پرسشهایی دربارهٔ معنای وجود، خاطره و تکرار تجربههای انسانی مطرح میکند. روایت کتاب در دورهای شکل میگیرد که فناوری شبیهسازی انسان به مرحلهای رسیده که امکان بازگرداندن قربانیان قتل را فراهم کرده است. نویسنده با تمرکز بر روابط خانوادگی، بحران هویت و مواجهه با گذشته، تصویری از جامعهای ارائه میدهد که با پیامدهای اخلاقی و روانی پیشرفتهای علمی دستوپنجه نرم میکند. فضای داستان، همزمان با بازجوییهای پلیسی، جلسات گروهی بازماندگان و زندگی روزمرهٔ شخصیتها، لایههای مختلفی از اضطراب، امید و جستوجوی معنا را به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب قتل من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با روایت «لوییس» آغاز میشود؛ زنی که پس از قتلش، به کمک فناوری شبیهسازی دوباره زنده شده است. او در تلاش است تا زندگی عادی خود را با همسر و فرزندش از سر بگیرد، اما خاطرات مبهم و احساسات متناقض، او را درگیر بحران هویت میکند. لوییس با گروهی از زنانی که مانند خودش قربانی قتل بودهاند و حالا شبیهسازی شدهاند، جلسات حمایتی برگزار میکند. در این جلسات، هر یک از زنان با ترسها، خاطرات و آسیبهای خود روبهرو میشوند. لوییس علاوه بر تلاش برای بازسازی رابطه با خانواده، به دنبال کشف حقیقت قتل خود و انگیزههای قاتل است. او با پرسشهایی دربارهٔ اصالت وجود، خاطره و معنای زندگی پس از مرگ دستوپنجه نرم میکند. روایت کتاب، همزمان با بازگشت لوییس به زندگی روزمره، به بررسی تأثیرات روانی شبیهسازی، روابط انسانی و مرزهای اخلاقی فناوری میپردازد. داستان تا جایی پیش میرود که لوییس در مواجهه با گذشته و هویت جدیدش، تصمیمات دشواری میگیرد، اما پایان ماجرا افشا نمیشود.
چرا باید کتاب قتل من را خواند؟
این کتاب با روایتی متفاوت و زاویه دیدی خاص، به موضوعاتی چون هویت، مرگ، بازگشت به زندگی و پیامدهای فناوری میپردازد. «قتل من» با ترکیب عناصر معمایی و روانشناختی، خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای وجود، خاطره و نقش فناوری در زندگی انسان دعوت میکند. مواجهه شخصیتها با گذشته و تلاش برای بازسازی خود، لایههای عمیقی از احساسات انسانی را به تصویر میکشد و فرصتی برای تجربهٔ یک داستان غیرمنتظره و تفکربرانگیز فراهم میکند.
خواندن کتاب قتل من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معمایی، روانشناختی و علمی-تخیلی مناسب است. کسانی که دغدغههایی دربارهٔ هویت، مرگ، فناوری و پیامدهای اخلاقی آن دارند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد. همچنین مخاطبانی که به روایتهای نوآورانه و شخصیتپردازیهای پیچیده علاقهمندند، این اثر را جذاب خواهند یافت.
فهرست کتاب قتل من
- غریبهها: روایت مواجهه شخصیت اصلی با نگاههای اطرافیان و حس غربت پس از بازگشت به زندگی.- جشن تولد: بازگشت به خاطرات کودکی و تأثیر رویدادهای گذشته بر هویت کنونی.- صحنههای جرم: توصیف قتلهای سریالی و تأثیر آن بر بازماندگان و جامعه.- ارلی: معرفی قاتل و بررسی انگیزهها و پیامدهای اعمال او.- گروه حمایتی: جلسات بازماندگان قتل و تلاش برای کنار آمدن با آسیبهای روانی.- زندگی روزمره: تلاش شخصیت اصلی برای بازسازی رابطه با خانواده و مواجهه با چالشهای جدید.هر فصل با تمرکز بر بخشی از زندگی و ذهنیت شخصیتها، سیر تحول آنها را در مواجهه با گذشته و آینده دنبال میکند.
بخشی از کتاب قتل من
«میخواستم برای اولینبار بعد از قتلم، لباس بپوشم و حاضر شوم اما داشتم سرم را با آب دوش گرم میکردم که بهتدریج جریان داشت و لایهای از صابون ماسیده و مالامال از کثیفی توی وان به جای میگذاشت. پس هنوز نه لباس پوشیده بودم، نه کفش، نه گوشواره و نه لباس زیر. درواقع، توی وان قوز کرده بودم. میلهای را توی چاهک فرومیکردم و یکدسته مو را که متعلق به زنی دیگر بود، از توی آن بیرون میآوردم.میله بارها و بارها روی دیوارهٔ چاهک را خراش انداخت و بعد (گرفتمت!) در چیزی نرم فرورفت.سیلاس از پشت در با صدای بلند گفت: «شلوارم رو پوشیدم!»با شنیدن صدای او میله از میان انگشتانم سر خورد و با صدایی آهسته روی لایهای از آتوآشغال که سطح چاهک را پوشانده بود، افتاد. زیر لب دشنام دادم.سیلاس گفت: «حالا جوراب!»دوباره میله را توی چاهک فروکردم. آیا احمقانه بود برای وان حمامی که آنهمه آب را توی خودش نگه داشته بود و باز هم اجازه میداد که آب بیشتری در آن جریان یابد، احساس تأسف کنم؟ حتماً این وان بیچاره امیدوار بود بعد از آنهمه آب و صابونی که در خود جای میداد، تمیز باقی بماند.»
حجم
۹۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه
حجم
۹۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه