تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌
معرفی کتاب یک فکر باحال
معرفی کتاب یک فکر باحال
کتاب الکترونیکی «یک فکر باحال» نوشتهٔ کلر ژوبرت و تصویرگری طیبه توسلی، توسط انتشارات بهنشر (کتابهای پروانه) منتشر شده است. این کتاب بخشی از مجموعه «ماجراهای جنگل بلوط» است و داستانی کودکانه دربارهٔ سنجابها و مهربانی در رفتار با دیگران را روایت میکند. گروه سنی الف و ب مخاطب اصلی این اثر هستند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یک فکر باحال
«یک فکر باحال» در قالب داستانی کوتاه و کودکانه، به موضوعاتی مانند مهربانی، همدلی و رفتار درست با دیگران میپردازد. این کتاب بخشی از مجموعهای است که ماجراهای حیوانات جنگل بلوط را دنبال میکند و هر جلد آن، مفهومی اخلاقی و تربیتی را در قالب داستانی ساده و قابل لمس برای کودکان مطرح میکند. فضای داستان، شاد و صمیمی است و شخصیتهای اصلی آن سنجابهایی هستند که با چالشهای کوچک و روزمره روبهرو میشوند. داستان در بستری از روابط خانوادگی و دوستی میان حیوانات جنگل شکل میگیرد و تلاش میکند پیامهایی دربارهٔ صداقت، مسئولیتپذیری و همکاری را به مخاطب منتقل کند. تصویرگریهای کتاب نیز با رنگهای گرم و زنده، فضای جنگل و شخصیتها را برای کودکان جذابتر میکند. این اثر در مجموعهای قرار دارد که هر جلد آن به یکی از ارزشهای انسانی و اجتماعی میپردازد و به همین دلیل میتواند برای والدین و مربیان ابزاری برای گفتگو با کودکان دربارهٔ رفتارهای درست باشد.
خلاصه کتاب یک فکر باحال
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با جمعشدن سنجاب کوچکی به نام «مخملی» و خواهر و برادرهایش در لانه آغاز میشود. آنها تصمیم میگیرند برای تولد مادرشان هدیهای تهیه کنند و به همین خاطر به جمعآوری بلوط میپردازند. مخملی متوجه میشود یکی از بلوطهایش کرم دارد و برای حل این مشکل، شبانه بلوط کرمخورده را با بلوط سالم یکی از بچههای بزرگتر عوض میکند. صبح روز بعد، مخملی با تعجب میبیند که همهٔ بلوطهایش کرم دارند و از یکی از کرمها میپرسد چرا در کولهپشتی او هستند. کرمها توضیح میدهند که شبانه جابهجا شدهاند. مخملی متوجه میشود که خواهر و برادرهایش نیز همان کار او را تکرار کردهاند و بلوطهای کرمخوردهشان را با بلوطهای سالم او عوض کردهاند. در نهایت، مخملی به جای ناراحتی، پیشنهاد میدهد همهٔ بلوطها را با هم جمع کنند و پیش «ننهتیغی» ببرند تا یک کیک بلوط بزرگ برای مادرشان درست کند. داستان با همکاری و شادی بچهها به پایان میرسد و پیام اصلی آن دربارهٔ صداقت، پذیرش اشتباه و همکاری است.
چرا باید کتاب یک فکر باحال را خواند؟
این کتاب با داستانی ساده و شخصیتهایی دوستداشتنی، مفاهیمی مانند صداقت، مسئولیتپذیری و همکاری را به زبان کودکانه بیان میکند. روایت ماجرای مخملی و خواهر و برادرهایش، فرصتی برای گفتگو دربارهٔ رفتار درست و پیامدهای انتخابهای فردی فراهم میکند. تصویرگریهای جذاب و فضای شاد داستان، کودکان را به دنیای حیوانات جنگل بلوط میبرد و آنها را با ارزشهای انسانی آشنا میسازد.
خواندن کتاب یک فکر باحال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان گروه سنی الف و ب مناسب است، بهویژه برای آنهایی که در سنین پیشدبستانی و دبستان قرار دارند و نیاز به یادگیری مفاهیم اخلاقی مانند مهربانی، صداقت و همکاری دارند. همچنین والدین و مربیانی که به دنبال داستانهایی برای آموزش رفتارهای درست به کودکان هستند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
فهرست کتاب یک فکر باحال
- شروع داستان با جمعشدن سنجابها و تصمیم برای تهیهٔ هدیه روایت جمعآوری بلوطها و برنامهریزی برای تولد مادر- ماجرای بلوط کرمخورده و تعویض شبانه مخملی و خواهر و برادرهایش با چالش بلوطهای کرمخورده روبهرو میشوند- کشف حقیقت و پذیرش اشتباه سنجابها متوجه میشوند همهشان اشتباه مشابهی مرتکب شدهاند- همکاری برای تهیهٔ کیک بلوط تصمیم میگیرند با همکاری، بلوطها را به «ننهتیغی» بدهند تا کیک بلوط درست کند- پایان داستان با شادی و همکاری داستان با دوستی و همکاری سنجابها و یادگیری ارزشهای اخلاقی به پایان میرسد.
بخشی از کتاب یک فکر باحال
«مخملی خواهر و برادرهایش را گوشهٔ لانه جمع کرد و یواش گفت: «فردا تولد مامان است. برایش جمع کنیم؟»بچهها با خوشحالی دنبال مخملی راه افتادند. کولهپشتیشان را پر از بلوط کردند و به لانه برگشتند. آنوقت مخملی متوجه شد که یکی از بلوطهایش کرم دارد. کمی غصهدار شد. امّا زود فکری کرد.شب که همه خوابیدند، مخملی بیصدا پا شد. کولهپشتیاش را برداشت و تک بلوط کرمدار را با بلوط سالم یکی از بچههای بزرگتر عوض کرد. خوشحالی توی دلش گفت: «بعضی وقتها فکرهای باحالی دارم!»صبح روز بعد، مخملی با شادی از خواب پا شد. اما وقتی کولهپشتیاش را باز کرد، دید همهٔ بلوطهایش کرم دارند. با ناراحتی از یکی از کرمها پرسید: «توی کولهپشتی من چی کار میکنی؟»کرم خمیازه کشید و گفت: «آخ! شماها! نصفشب یکی من را با لانهٔ بلوطیام آورد اینجا.» کرمهای دیگر هم غر زدند و همین را گفتند.»
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه