
کتاب مادربزرگ منتظر است
معرفی کتاب مادربزرگ منتظر است
کتاب مادربزرگ منتظر است نوشتهٔ «یوسف یزدیان وشاره» با تصویرگری «حمیده خسرویان» توسط بهنشر منتشر شده است. این کتاب، داستانی نوجوانانه با پسزمینهای تاریخی است که ماجرای پسری نوجوان را در دوران مشروطه روایت میکند. این اثر با محوریت خانواده، امید و تلاش برای رهایی از مشکلات، به دغدغههای اجتماعی و فردی نوجوانان میپردازد و در بستری از وقایع تاریخی، سفری پرماجرا را به تصویر میکشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مادربزرگ منتظر است اثر یوسف یزدیان وشاره
کتاب «مادربزرگ منتظر است» داستانی است که در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در دوران مشروطه شکل میگیرد. نویسنده با انتخاب یک نوجوان به نام «مهراور» بهعنوان راوی، مخاطب را به دل ماجراهای پر فرازونشیب زندگی شخصیت میبرد؛ از زندان و فرار گرفته تا سفر پرخطر به روستای اجدادی برای دیدار مادربزرگ. این کتاب با نگاهی به زندگی مردم عادی، دغدغههای روزمره و تأثیر وقایع بزرگ تاریخی بر سرنوشت خانوادهها، تصویری ملموس از آن دوران ارائه میدهد. روایت، همزمان با پرداختن به موضوعاتی همچون وفاداری خانوادگی، امید و تلاش برای بقا، به ارزشهای سنتی و معنوی نیز توجه دارد. در کنار اینها طنز و شوخطبعی شخصیتهایی مانند «بابا امان» و «بهلول یزدی» فضای داستان را از تلخی صرف دور میکند. اثر حاضر ضمن وفاداری به جزئیات تاریخی و فرهنگی، به دغدغههای نوجوانان و چالشهای رشد و بلوغ در شرایط دشوار پرداخته است.
خلاصه داستان مادربزرگ منتظر است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان حاضر با روایت «مهراور»، نوجوانی که بهجای پدر مشروطهخواهش زندانی شده آغاز میشود. او پس از ماهها حبس انفرادی با ورود همبندی جدیدی به نام «بابا امان» کمی از تنهایی درمیآید و از او دربارهٔ پدرش خبرهایی میشنود. با کمک یکی از دوستان پدر، موفق به فرار از زندان میشود و سفری پرخطر را برای دیدار مادربزرگش آغاز میکند. در این مسیر با مشکلاتی همچون راهزنان، گمشدن اسب، بیپولی و بیخانمانی روبهرو میشود و با آدمهای مختلفی از جمله پیرمرد واقف، پیردرویش و چوپانان مهربان برخورد میکند. «مهراور» پس از رسیدن به روستای پایاب متوجه میشود مادربزرگش از دنیا رفته و باغ اجدادی بهدلیل خشکشدن قنات رو به ویرانی است. او با کمک دوستان و اهالی روستا تلاش میکند قنات را احیا کند و در این راه با خطرات و دشواریهای زیادی روبهرو میشود. در نهایت، با پشتکار و یاری دیگران موفق به جاریکردن دوبارهٔ آب در قنات میشود و بخشی از درآمد آن را وقف میکند. داستان با بازگشت پدر و جشن آب در روستا به پایان میرسد؛ درحالیکه مهراور معنای واقعی امید، ایثار و پیوند خانوادگی را تجربه کرده است.
چرا باید کتاب مادربزرگ منتظر است را خواند؟
این کتاب با روایت ماجرای نوجوانی در دل حوادث تاریخی، تصویری زنده از زندگی، امید و تلاش در شرایط دشوار ارائه میدهد. مخاطب با خواندن این داستان هم با فضای اجتماعی و فرهنگی ایران در دوران مشروطه آشنا میشود و هم با چالشهای بلوغ، مسئولیتپذیری و اهمیت خانواده. طنز و شوخطبعی شخصیتها روایت را از تلخی دور و امید و پایداری را بهعنوان پیام اصلی برجسته میکند.
خواندن کتاب مادربزرگ منتظر است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای تاریخی، ماجراجویی و روایتهای خانوادگی علاقه دارند مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، ریشههای خانوادگی و ارزشهای سنتی را دارند یا دوست دارند با فضای اجتماعی ایران در دوران مشروطه آشنا شوند، خواندنی خواهد بود.
بخشی از کتاب مادربزرگ منتظر است
«خورشید هنوز طلوع نکرده بود که خودم را به دهانهٔ قنات رسانده بودم. توبرهٔ دیگری که در خانهٔ مادربزرگ پیدا کرده بودم، بزرگتر از قبلی بود و آنچه لازم داشتم، از جاجیم و طناب گرفته تا بیلچه و کجبیل و یک بسته شمع دستساز مادربزرگ، در آن ریخته و آورده بودم. سیخ تنور و کلنگ و پیسوز روشنم را هم که دیروز در کورهٔ قنات جا گذاشته بودم. میتوانستم بردارمشان و برای مقصودی که داشتم، بهطرف مادرچاه بروم. خیالم راحت بود این بار با تجهیزات کامل وارد قنات میشوم. با اینهمه، نگران یک چیز بودم. نگران حرفی که دیشب از هیبت شنیده بودم. هیبت گفته بود امروز بعدازظهری دم دهانهٔ قنات آبادی، دو سوار چابک دیده که دربارهٔ قنات کُبار از او سؤال کردهاند و اینکه آبی دارد یا نه.
- دیگر چه پرسیدند هیبت؟!
- هیچ.
- نپرسیدند صاحبش کیست یا...؟!
- نه... نپرسیدند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه