
کتاب ساعت طلسم شده
معرفی کتاب ساعت طلسم شده
معرفی کتاب ساعت طلسم شده
کتاب الکترونیکی «ساعت طلسمشده» (مجموعه داستانهای کوتاه فارسی قرن ۱۴) با گردآوری و سرپرستی «صغری دلدادهبارانی» و همکاری نویسندگانی چون آنیسا سعادتمند، بنیتا سلیمانی، محمد پارسا دیناروند، نرگس رادخو و آرمین میکائیلی توسط انتشارات حسن رسولی منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهایی کوتاه با مضامین متنوع و مناسب نوجوانان و جوانان است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ساعت طلسم شده
این مجموعه داستان کوتاه، اثری گروهی است که هر نویسنده با قلم خود به روایت ماجراهایی از دوستی، خانواده، جادو، بخشش و خیالپردازی پرداخته است. داستانها در فضایی معاصر و گاه فانتزی شکل میگیرند و شخصیتهای نوجوان و کودک در مرکز روایت قرار دارند. کتاب در دورهای نوشته شده که توجه به ادبیات کودک و نوجوان و خلق داستانهایی با پیامهای اخلاقی و انسانی اهمیت یافته است. هر داستان، دنیایی مستقل دارد و به دغدغهها و رویاهای نسل جوان میپردازد؛ از جدایی دوستان و دلتنگی تا مواجهه با جادو و تجربههای عجیب. این مجموعه، تصویری از زندگی و تخیل نوجوانان امروز را ارائه میدهد و تلاش میکند با زبان و فضای نزدیک به مخاطب، تجربههای زیسته و خیالانگیز را به تصویر بکشد.
خلاصه کتاب ساعت طلسم شده
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در «ساعت طلسمشده»، هر داستان با محوریت یک اتفاق یا احساس مهم در زندگی نوجوانان روایت میشود. داستان «تنهایی دو دوست» از جدایی و دلتنگی دو دوست صمیمی میگوید و بازگشت غیرمنتظره یکی از آنها را به تصویر میکشد. «دختری در چشمه» قصهای فانتزی درباره دختری است که با کمک برادرش و مرغابی پیر، طلسمی خانوادگی را میشکند و خانوادهاش را بازمییابد. در «ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است»، مفهوم بخشش و جبران اشتباهات در روابط دوستانه مطرح میشود. داستان «ساعت طلسمشده» با فضایی رازآلود، ماجرای ساعتی جادویی را روایت میکند که باعث دگرگونی زندگی شخصیت اصلی میشود و او را به دنیایی عجیب و پرماجرا میبرد. «پا به دنیای جدید» به تجربه فقدان و مواجهه با مرگ میپردازد و از دیدار دوباره با عزیزان از دسترفته سخن میگوید. در «مداد و پاککن جادویی»، خیالپردازی و آرزوهای کودکانه با عناصر جادویی در هم میآمیزد و شخصیت اصلی با مداد و پاککنی جادویی، به ماجراجویی در دنیای نقاشیها و آرزوها میرود. هر داستان، پیامی اخلاقی یا انسانی را در دل خود دارد و تلاش میکند مخاطب را به تأمل درباره دوستی، خانواده، بخشش و قدرت تخیل دعوت کند.
چرا باید کتاب ساعت طلسم شده را خواند؟
این مجموعه داستان کوتاه، با روایتهایی متنوع و شخصیتهایی نزدیک به دنیای نوجوانان، فرصت همذاتپنداری و تجربه احساسات گوناگون را فراهم میکند. داستانها با مضامین دوستی، بخشش، خیالپردازی و مواجهه با چالشهای زندگی، مخاطب را به دنیایی پر از ماجرا و پیامهای انسانی میبرد. خواندن این کتاب میتواند به تقویت تخیل، درک بهتر روابط انسانی و الهامگرفتن از راهحلهای ساده و صمیمی برای مشکلات روزمره کمک کند.
خواندن کتاب ساعت طلسم شده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای کوتاه با مضامین دوستی، خانواده، جادو و ماجرا علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانهایی با پیامهای اخلاقی و انسانی هستند یا دوست دارند با دنیای خیالانگیز نوجوانان همراه شوند، گزینهای قابل توجه است.
فهرست کتاب ساعت طلسم شده
- تنهایی دو دوست: روایت جدایی و دلتنگی دو دوست صمیمی و بازگشت دوباره یکی از آنها.- دختری در چشمه: داستانی فانتزی درباره دختری که با کمک برادرش و مرغابی پیر، طلسمی خانوادگی را میشکند.- ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است: ماجرای بخشش و جبران اشتباهات در دوستی.- ساعت طلسمشده: داستانی رازآلود درباره ساعتی جادویی که زندگی شخصیت اصلی را دگرگون میکند.- پا به دنیای جدید: تجربه فقدان و مواجهه با مرگ و دیدار دوباره با عزیزان از دسترفته.- مداد و پاککن جادویی: ماجراجویی کودکانه با مداد و پاککنی جادویی که آرزوها را به واقعیت تبدیل میکند.
بخشی از کتاب ساعت طلسم شده
«دنگ دنگ دنگ. ساعت دیواری نیمه شب را نشان میداد. کلافه از خواب بیدار شدم. باز دنگ دنگ. اتاق تاریک بود. چشمهایم را مالیدم. عقربهها را نمیدیدم. شروع کردم به شمارش. یک. دو سه... شمردم خوشحال شدم و بلند گفتم: به دوازده برسه تمام میشه. چشمهایم به تاریکی عادت کرده بود. خواهرم هانیه در تخت خود کمی جابجا شد و خوابآلود گفت: چی تموم میشه؟ گفتم: بیدارت کردم؛ بخواب چیزی نیست. سرم را روی بالش پر گذاشتم. تعجبم بیشتر شد. با هر دنگ دنگ پرندهٔ داخل اتاقک ساعت آواز میخواند. و بالشت زیر سرم داشت ورجه ورجه میکرد. تکان شدید باعث شد تا سرم بشدت روی تخت پرت شود. دستم را بردم تا کلید برق بالای سرم را روشن کنم و ببینم ساعت طلسم شده | صغری دلداده بارانی با هر دنگ دنگ پرنده میگفت: تو مرا زندانی کردی! من انتقام خواهم گرفت. ترسیدم. هانیه را نگاه کردم خوابش برده بود. موهای بلندش روی صورتش پخش بود. یک هفته پیش هانیه به پدرم اصرار کرد یک ساعت برای اتاقمان بخرد. تا هنگام نوشتن مشقهایش زمان را با ساعت تنظیم کند. درس ساعت را تازه خوانده بودند و خوشحال بود که میتواند بگوید ساعت چند است. دو روز پیش پدر این ساعت را از یک دستفروش خریده بود. یک ساعت قهوهای مستطیلی با اتاقک نقرهای که پرندهٔ سبز و زرد رنگ داخلش بود و سر ساعت موقع زنگ دوازده سه بار بیرون میآمد. هانیه وقتی ساعت را دید خوشحال شد؛ بالا و پایین پرید.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۱ صفحه