
کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی
معرفی کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی
کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی نوشته فریدون کیانیان و با ویراستاری شهلا ایمانی فرد توسط انتشارات حسن رسولی منتشر شده است. این اثر مجموعهای از دلنوشتهها و شعرهای کوتاه است که به دغدغهها و احساسات انسانی، تنهایی، عشق و رنجهای روزمره میپردازد. فضای کتاب احساسی و گاه تلخ است و نویسنده تلاش کرده با زبان شاعرانه، تجربههای شخصی خود را به تصویر بکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی
کتاب دلنوشتههای دیوار تنهایی مجموعهای از دلنوشتهها و شعرهای کوتاه است که در بازهای از سالهای اخیر توسط فریدون کیانیان نوشته شدهاند. این کتاب در فضایی میان شعر و نثر حرکت میکند و نویسنده با بهرهگیری از زبان تصویری و استعاری، به بیان احساسات عمیق انسانی میپردازد. موضوعات اصلی کتاب حول محورهایی چون تنهایی، عشق، جدایی، امید و ناامیدی و دغدغههای اجتماعی و فردی میچرخد. هر قطعه، بازتابی از تجربههای زیسته و نگاه شاعرانهی نویسنده به جهان است. تاریخهای درجشده در کنار برخی نوشتهها، نشاندهندهی پیوستگی زمانی و روند شکلگیری این دلنوشتههاست. کتاب فضایی صمیمی و گاه اندوهگین دارد و مخاطب را به تامل در احساسات و خاطرات شخصی خود دعوت میکند.
چرا باید کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی را خواند؟
این کتاب با دلنوشتهها و شعرهای کوتاه خود، فرصتی برای همدلی با احساسات انسانی فراهم میکند. نویسنده با زبانی احساسی و گاه سوزناک، تجربههایی چون تنهایی، عشق، جدایی و امید را به تصویر میکشد و مخاطب را به تامل در لحظات شخصی و جمعی زندگی دعوت میکند. برای کسانی که بهدنبال لمس صادقانهی احساسات و بازتاب دغدغههای روزمره در قالبی شاعرانه هستند، این اثر میتواند تجربهای متفاوت باشد.
خواندن کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب به علاقهمندان شعر معاصر، دلنوشتهها و کسانی که دغدغههای احساسی، تنهایی یا تجربههای عاطفی دارند پیشنهاد میشود؛ همچنین برای افرادی مناسب است که بهدنبال همدلی با احساسات انسانی و تامل در رنجها و امیدهای روزمره هستند.
بخشی از کتاب دلنوشته های دیوار تنهایی
«پدرم یخ میفروخت در حسرت نان قطرهقطره آب شد و رفت وقتی به دنیا آمدم خداوند سر کیسه را برایم باز کرد وقتی چشم بازکردم به ته کیسه نگاه کردم که نامردان برایم دست تکان میدادند هر سخنی از زبان شاعر آمد درد است با دو سه خط شعر و غزل آمد درد است غزلی که از درد مینویسد شاعر معنایش را کسی که نمیفهمد سرد است گر صد آه و غزل از درونت آید بی صدا بهجز فلک کس نمیفهمد از حال دلت درد است شب تنهایی را دوست دارم چون دگر هیچ صدایی و حرفی برای گفتنم نیست و شب مرا به کردار روز خود فرا میخواند و این است سکوتیست در شب که پایانش خاموشیست ز تنهایی خاطرات کودکیم راکه خود کرده را دردیست گذر زمان را مرا دریاب به هر ثانیه بغضیست از بیکسیها به هر سو مینگرم نیست ای خدا بوی وفا را»
حجم
۳۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۳۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه