
کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو)
معرفی کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو)
معرفی کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو)
کتاب شعر کلاسیکنو (پرندگی روی ذرات مه) نوشته سمیه رمضانی گیگاسری و توسط نشر انتشارات حسن رسولی منتشر شده است. این مجموعه، اشعار عاشقانه و طبیعتگرای شاعر را در قالبی نوآورانه به نام کلاسیکنو گردآوری کرده است. قالب کلاسیکنو، ساختاری چهار سطری با قافیههای خاص و بدون وزن عروضی سنتی دارد و تلاش میکند میان سنت و نوگرایی پلی بزند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو)
کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو) در فضایی میان سنت و نوآوری حرکت میکند و قالبی تازه به نام کلاسیکنو را معرفی میکند. سمیه رمضانی گیگاسری در مقدمه، از علاقهی کودکی خود به شعر و طبیعت میگوید و توضیح میدهد که چگونه تجربههای زیسته و خاطرات شخصی او را به سمت خلق این قالب سوق داده است. شعر کلاسیکنو با چهار سطر و قافیههای خاص، اما بدون وزن عروضی، تلاش دارد موسیقی درونی زبان را حفظ کند و همزمان از محدودیتهای سنتی فاصله بگیرد. اشعار این کتاب، اغلب حول محور عشق، دلتنگی، طبیعت و خاطرات میچرخند و با تصاویر و تشبیههای تازه، فضای شاعرانهای میسازند. انتشار این مجموعه در سال ۱۴۰۲، همزمان با معرفی قالب کلاسیکنو، نقطهی عطفی در تجربههای شاعرانهی نویسنده به شمار میآید.
چرا باید کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو) را خواند؟
این کتاب برای کسانی که به تجربهی فرمهای تازه در شعر علاقه دارند، فرصتی فراهم میکند تا با قالبی نوآورانه به نام کلاسیکنو آشنا شوند. اشعار، سرشار از تصویرسازیهای عاشقانه و طبیعتمحور هستند و دغدغههای انسانی، دلتنگیها و امیدها را با زبانی تصویری بیان میکنند. خواندن این مجموعه، امکان مواجهه با نگاهی متفاوت به شعر معاصر فارسی را فراهم میکند و میتواند الهامبخش علاقهمندان به شعر و نوآوری در فرم باشد.
خواندن کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای دوستداران شعر معاصر فارسی، علاقهمندان به قالبهای نوین شعری و کسانی که بهدنبال تجربهی زبان شاعرانه و تصویرسازیهای تازه هستند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهی عشق، طبیعت و احساسات انسانی دارند، میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب پرندگی روی ذرات مه (شعر کلاسیکنو)
«همیشه شعر را دوست داشتم حتی زمانی که کودک بودم گاهی شبیه ترانه شعرهایی بر لب میآوردم و برای خود آواز میخواندم به کلمات میاندیشیدم و به طراوت باران مینگریستم و گاهگاهی چنان مجذوب گلها و گیاهان وحشی ریز کنار رودخانه می شدم. گویی آنها را لمس میکردم و برای کفشدوزکهای کم پیدای کنار رودخانه دست تکان می دادم و ساعتها در آن مسیر قدم میزدم. دلم میخواست پرنده شوم یا پروانهای عاشق و سنجاقکی توری که در رویاهام دیده بودم. جهان من پر بود از آواهای دوستداشتنی و شاید به همین خاطر بود که مثل بچههای دیگر کیف و کفش و مدادرنگی خوشحالم نمیکرد و نگاه به بادبادکی مرا سرمست می کرد؛ چونانکه از خطخطی کردن روی بخار شیشه همیشه حس خوبی داشتم و همیشه دربطن گلهای قالی فرو میرفتم شاید رویاهای کودکی مرا شاعر کرد.»
حجم
۳۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه
حجم
۳۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه