تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب آخرین دختر
معرفی کتاب آخرین دختر
معرفی کتاب آخرین دختر
کتاب الکترونیکی «آخرین دختر (داستان من از اسارت و مبارزه علیه دولت اسلامی داعش)» نوشتهٔ نادیا مراد با همکاری جنا کراجسکی و مقدمهای از امل کلونی و ترجمهٔ محبوبه حسینزاده توسط نشر کتاب کوچه منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ سرگذشتنامه و خاطرات قرار میگیرد و روایتگر تجربههای شخصی نویسنده از اسارت، رنج و مقاومت در برابر داعش است. «آخرین دختر» به موضوعاتی چون نسلکشی ایزدیها، حقوق بشر و وضعیت زنان در جنگ میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آخرین دختر
«آخرین دختر» سرگذشت واقعی «نادیا مراد»، زن ایزدی اهل روستای کوجو در شمال عراق است که در سالهای سلطهٔ داعش بر بخشهایی از عراق، قربانی اسارت، شکنجه و تجاوز شد. این کتاب در سال ۲۰۱۷ منتشر شده و بازتابدهندهٔ یکی از تلخترین فجایع انسانی معاصر است؛ یعنی نسلکشی ایزدیها به دست داعش. روایت کتاب از زبان خود نادیاست و با جزئیات زندگی خانوادگی، فرهنگی و مذهبی او آغاز میشود و سپس به وقایع هولناک حملهٔ داعش و پیامدهای آن میپردازد. مقدمهٔ کتاب را «امل کلونی»، وکیل حقوق بشر، نوشته است که خود در پیگیری پروندهٔ جنایتهای داعش نقش داشته. کتاب علاوه بر روایت شخصی، تصویری از جامعهٔ ایزدی، سنتها و باورهای آنها و همچنین وضعیت اقلیتها در عراق ارائه میدهد. «آخرین دختر» نه فقط یک خاطرهنویسی، بلکه سندی از مقاومت، تلاش برای عدالت و صدای قربانیان خاموش است.
خلاصه کتاب آخرین دختر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!روایت «آخرین دختر» با زندگی روزمرهٔ «نادیا مراد» در روستای ایزدینشین کوجو آغاز میشود؛ جایی که خانوادهای پرجمعیت و صمیمی دارد و در دل سنتها و باورهای ایزدی بزرگ میشود. کتاب به تدریج فضای ناامن عراق پس از سقوط صدام و ظهور داعش را ترسیم میکند. با حملهٔ داعش به کوجو، زندگی نادیا و خانوادهاش دگرگون میشود؛ مردان روستا قتلعام میشوند و زنان و کودکان به اسارت برده میشوند. نادیا در میان هزاران زن و دختر ایزدی، قربانی بردگی جنسی و شکنجه میشود و بارها تلاش میکند از اسارت بگریزد. او شاهد مرگ و رنج عزیزانش است و با وجود آسیبهای روحی و جسمی، سرانجام موفق به فرار میشود. بخشهایی از کتاب به شرح زندگی پیش از حمله، باورهای مذهبی ایزدیها و روابط خانوادگی میپردازد و سپس با جزئیات، تجربههای تلخ اسارت، تلاش برای بقا و امید به آزادی را روایت میکند. نادیا پس از آزادی، صدای قربانیان میشود و برای دادخواهی و عدالت تلاش میکند، اما کتاب هرگز پایان داستان را به طور کامل افشا نمیکند.
چرا باید کتاب آخرین دختر را خواند؟
این کتاب با روایت شخصی و بیواسطهٔ «نادیا مراد»، تصویری ملموس از فجایع انسانی، نسلکشی و وضعیت زنان در جنگ ارائه میدهد. خواننده با تجربههای واقعی یک بازماندهٔ ایزدی از اسارت داعش روبهرو میشود و با فرهنگ، باورها و رنجهای جامعهای کمترشناختهشده آشنا میشود. «آخرین دختر» فرصتی است برای درک عمیقتر از پیامدهای جنگ، اهمیت مقاومت و ضرورت دادخواهی برای قربانیان خشونت و نقض حقوق بشر.
خواندن کتاب آخرین دختر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به سرگذشتنامه، مطالعات زنان، حقوق بشر و تاریخ معاصر خاورمیانه مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ عدالت، دادخواهی و شناخت فجایع انسانی دارند، مطالعهٔ آن مفید خواهد بود.
فهرست کتاب آخرین دختر
- مقدمه (امل کلونی): شرحی از آشنایی با نادیا مراد، زمینهٔ حقوقی و بینالمللی پروندهٔ ایزدیها و اهمیت دادخواهی.- بخش اول: کودکی و نوجوانی نادیا در روستای کوجو، معرفی خانواده، سنتها و باورهای ایزدی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی روستا.- بخش دوم: تشدید ناامنی در عراق، ظهور داعش، تاثیر جنگها و تحریمها بر زندگی ایزدیها، روابط میان اقوام و مذاهب مختلف.- بخش سوم: حملهٔ داعش به کوجو، قتلعام مردان، اسارت زنان و کودکان، روایت جزئیات وقایع و واکنش جامعهٔ ایزدی.- بخش چهارم: تجربههای نادیا در اسارت، شکنجهها، بردگی جنسی، تلاش برای بقا و امید به آزادی.- بخش پنجم: فرار نادیا، مسیر دشوار تا رسیدن به آزادی، مواجهه با آسیبهای روحی و جسمی، آغاز فعالیتهای حقوق بشری و دادخواهی.هر فصل با تمرکز بر بخشی از زندگی نادیا و جامعهٔ ایزدی، سیر وقایع را از زندگی عادی تا بحران و سپس تلاش برای بازسازی روایت میکند.
بخشی از کتاب آخرین دختر
«دراوایل تابستان ۲۰۱۴ وقتی که خودم را برای آخرین سال دبیرستان آماده میکردم، دو کشاورز در مزرعههایشان، درست خارج از کوجو ناپدید شدند. کوجو روستای کوچک ایزدیها در شمال عراق است که من هم در آنجا به دنیا آمدهام و تا همین اواخر فکر میکردم که بقیهٔ عمرم را هم در همین روستا زندگی خواهم کرد. مردها که آن لحظه با آرامش زیر چادرهای زمخت دستساز لم داده بودند، در اتاق کوچکی در روستای مجاور که بیشتر ساکنانش اعراب سنی هستند، زندانی شدند. ربایندگان، به همراه آن دو مرد، یک مرغ و جوجههایش را هم برده بودند. ما از این کارشان گیج شده بودیم و با خود میگفتیم «شاید آنها فقط گرسنه بودند». هرچند این حرف نمیتوانست آراممان کند.کوجو از زمانی که من زنده هستم، یک روستای ایزدی بوده است و ساکنانش کشاورزان کوچرو و چوپانهایی بودند که روزگاران گذشته به میانهٔ این ناکجا رسیدند و تصمیم گرفتند آنجا خانه بسازند تا همسرانشان را از گرمای بیابان محافظت کنند و خودشان هم گوسفندهایشان را به سمت مراتع بهتر بردند. آنها سرزمینی را انتخاب کردند که میتوانست برای کشاورزی مناسب باشد ولی جای پرخطری بود. در گوشهٔ جنوبی منطقهٔ سنجار که بسیار نزدیک به مناطق غیرایزدی عراق بود. وقتی اولین خانوادههای ایزدی در اواسط دههٔ ۱۹۵۰ به آنجا رسیدند، کوجو سکونتگاه کشاورزان عرب سنی بود که در موصل برای مزرعهداران و مالکان زمین کار میکردند. خانوادههای ایزدی وکیلی را استخدام کردند تا برایشان زمین بخرد. وکیل مسلمان بود و هنوز هم ایزدیها او را قهرمان میدانند.»
حجم
۹٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه
حجم
۹٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۰۶ صفحه