
کتاب تعقیب گر
معرفی کتاب تعقیب گر
معرفی کتاب تعقیب گر
کتاب الکترونیکی «تعقیبگر (داستانهایی از نویسندگان شهیر جهان)» با گردآوری و ترجمهٔ مریم حسیننژاد و انتشار از سوی انتشارات اندیشهٔ رستا، مجموعهای از داستانهای کوتاه نویسندگان برجستهٔ جهان را در خود جای داده است. این اثر با گردآوری داستانهایی از نویسندگانی چون هاروکی موراکامی، ویرجینیا وولف، آنتوان چخوف، جان کولیر و دیگران، فرصتی برای آشنایی با سبکها و روایتهای متنوع ادبیات جهان فراهم میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تعقیب گر
این مجموعه داستان کوتاه، منتخبی از آثار نویسندگان مطرح جهان را در کنار هم قرار داده است. کتاب در سال ۱۴۰۱ منتشر شده و در آن داستانهایی از نویسندگان معاصر و کلاسیک گردآوری شدهاند. هر داستان با معرفی کوتاهی از نویسنده آغاز میشود و سپس متن داستان ارائه میشود. انتخاب داستانها به گونهای است که خواننده با فضاها، دغدغهها و سبکهای گوناگون ادبیات داستانی جهان روبهرو میشود؛ از روایتهای مدرن و مینیمال تا داستانهایی با لحن کلاسیک و طنزآمیز. این کتاب نه تنها به معرفی نویسندگان و آثارشان میپردازد، بلکه پلی میان فرهنگها و زبانهای مختلف ایجاد میکند و مخاطب را به سفری در جهان داستانهای کوتاه میبرد. در کنار هر داستان، اطلاعاتی دربارهٔ زندگی و آثار نویسنده نیز آمده است که به درک بهتر فضای داستان کمک میکند.
خلاصه کتاب تعقیب گر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در «تعقیبگر»، خواننده با مجموعهای از داستانهای کوتاه مواجه میشود که هر یک دنیایی مستقل و منحصر به فرد دارند. داستان «سال اسپاگتی» از «هاروکی موراکامی» تصویری از تنهایی و تکرار روزمره را در قالب پختن اسپاگتی به نمایش میگذارد و با لحنی شاعرانه، حس بیقراری و انتظار را منتقل میکند. «خانهٔ متروکه» از «ویرجینیا وولف» با فضایی وهمآلود و روایت ارواح، به جستجوی معنای حضور و خاطره در یک خانهٔ خالی میپردازد. داستان «خارجی» از «فرانسیس استیگ مولر» موقعیتی طنزآمیز و در عین حال تلخ را از مواجههٔ یک خارجی با رانندهٔ تاکسی و پلیس به تصویر میکشد. «تعقیبگر» از «جان کولیر» با محوریت معجون عشق و پیامدهای آن، به طنز سیاه و بازی با خواستههای انسانی میپردازد. داستانهای دیگر، مانند «چاق و لاغر» و «مرگ کارمند دولت» از «آنتوان چخوف»، با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی مینگرند. هر داستان، با زبانی متفاوت، به دغدغههایی چون تنهایی، عشق، هویت، خاطره و مواجهه با جامعه میپردازد و خواننده را به تأمل دربارهٔ تجربههای مشترک انسانی دعوت میکند.
چرا باید کتاب تعقیب گر را خواند؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با طیف متنوعی از داستانهای کوتاه جهان که هر یک از زاویهای تازه به زندگی، روابط انسانی و دغدغههای فردی مینگرند. خواننده میتواند با سبکهای روایی گوناگون، از طنز تلخ تا روایتهای شاعرانه و مینیمال، روبهرو شود و با جهانبینی نویسندگان مختلف آشنا گردد. مطالعهٔ این مجموعه، امکان مقایسهٔ فرهنگها و شیوههای داستانگویی را فراهم میکند و به درک عمیقتری از ادبیات معاصر و کلاسیک جهان میانجامد.
خواندن کتاب تعقیب گر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه، دانشجویان ادبیات، دوستداران ادبیات جهان و کسانی که به دنبال تجربهٔ روایتهای متنوع و آشنایی با نویسندگان برجسته هستند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغههایی چون تنهایی، هویت، روابط انسانی و طنز اجتماعی دارند، خواندن این مجموعه میتواند الهامبخش باشد.
فهرست کتاب تعقیب گر
- سال اسپاگتی (هاروکی موراکامی): روایت تنهایی و تکرار روزمره در زندگی یک جوان ژاپنی که اسپاگتی پختن برایش به نمادی از گذران زندگی بدل شده است.- خانهٔ متروکه (ویرجینیا وولف): داستانی وهمآلود دربارهٔ حضور ارواح و جستجوی معنای خاطره و عشق در خانهای خالی.- خارجی (فرانسیس استیگ مولر): ماجرای طنزآمیز یک خارجی که در شهر غریبه با رانندهٔ تاکسی و پلیس دچار سوءتفاهم میشود.- تعقیبگر (جان کولیر): داستانی با محوریت معجون عشق و پیامدهای غیرمنتظرهٔ آن بر زندگی شخصیت اصلی.- به وقت بهار (نانسی کریستی): روایت زنی که با خاطرات مادربزرگ و باغچهٔ کودکیاش، به جستجوی امید و زندگی در شهر میپردازد.- چاق و لاغر (آنتوان چخوف): داستانی دربارهٔ دیدار دو دوست قدیمی و تغییرات جایگاه اجتماعی آنها.- مرگ کارمند دولت (آنتوان چخوف): روایت طنزآمیز از اضطراب و شرمندگی یک کارمند پس از عطسه کردن روی ژنرال.- توی وان و برداشت (امی همپل): دو داستان کوتاه دربارهٔ مواجهه با مرگ، آسیب و بازسازی هویت فردی.- ماهی چگونه زنده میماند (اولین کیل): تأملی شاعرانه دربارهٔ بیداری، تغییر و تلاش برای شروع دوباره در زندگی.
بخشی از کتاب تعقیب گر
«در عصر اسپاگتی، در سال ۱۹۷۱ اتفاق خاصی افتاد. شریک نداشتم. تنهایی خوردنش را دوست داشتم. حس میکردم اسپاگتی باید در تنهایی خورده شود. نمیتوانم توصیفش کنم. همیشه اسپاگتی را با سالاد و چای سیاه میخوردم: سه اسکوپ چای سیاه را توی قوری میریختم و کنارش خیار و کاهوی خردشده سرو میکردم. سپس با فراغ خاطر روزنامه میخواندم و از خوردن اسپاگتی لذت میبردم. از یکشنبه تا شنبه همه روز اسپاگتی میخوردم. با اتمام روز شنبه، چرخهی اسپاگتی از نو شروع میشد. معمولاً اسپاگتی را به تنهایی میخوردم. اما گاهی حس میکردم الان کسی در خانه را میکوبد و وارد آپارتمانم میشود. این حس توی روزهای بارانی به طور خاصی مشهود بود و با دعوت کردن کسی به آپارتمانم خیلی فرق داشت. گاهی حس میکردم آشناست و گاهی غریبه. شاید دختری دبیرستانی بود با پاهای تراشیده که یک بار با او قرار گذاشته بودم. اما بیشتر وقتها نسخهی جوانی خودم بود. درحالی که گاهی ویلیام هولدن میشد که با جنیفر جونز دستبهدست داده بودند. ویلیام هولدن؟ البته هیچ وقت کسی واقعاً به آپارتمانم نیامد. همهشان جلوی در آپارتمانم کمین کرده بودند اما کسی در نزد. بیرون باران میبارد.»
حجم
۲۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۲۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه