کتاب فیدل کاسترو
معرفی کتاب فیدل کاسترو
کتاب فیدل کاسترو نوشتهٔ فران ریس و ترجمهٔ شهربانو صارمی است. گروه انتشاراتی ققنوس این ناداستان را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «شخصیتهای تأثیرگذار» و زندگینامهٔ فیدل کاسترو، رهبر کمونیست کوبا است.
درباره کتاب فیدل کاسترو
کتاب فیدل کاسترو ناداستان و زندگینامهٔ فیدل کاسترو است. فیدل کاسترو (۱۹۲۶ -۲۰۱۶) سیاستمدار و انقلابی کوبایی بود. او علاوهبر رهبری انقلاب کوبا، از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ میلادی بهعنوان نخستوزیر و سپس بهعنوان رئیسجمهور این کشور از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ مشغول فعالیت بود. حزب کمونیست کوبا که تنها حزب سیاسی در نظام تکحزبی کوبا است؛ از سال ۱۹۶۵ تا سال ۲۰۱۱ تحت رهبری او اداره میشد. فران ریس در کتاب فیدل کاسترو به روایت زوایای زندگی این سیاستمدار پرداخته است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب فیدل کاسترو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستانهای تاریخی و علاقهمندان به قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فیدل کاسترو
«بحران موشکی کوبا به پایان رسید و کاسترو بار دیگر کوشید تا کوبا را به تولید کالاهای مورد نیازش وادارد. اما نقشۀ او عملی نشد. تولیدات کوبا نمیتوانست جوابگوی نیازهای روزمرۀ میلیونها کوبایی باشد. اقتصاد کوبا بیمار بود. لازم بود کاسترو به سراغ دوستان خارجی و کمونیست خود برود.
در آوریل سال ۱۹۶۳ کاسترو به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد. بیش از صد هزار شهروند شوروی در میدان سرخ مسکو از او استقبال کردند. هیچ رهبر خارجی دیگری نمیتوانست مانند کاسترو مردم شوروی را افسون کند. او حمایتهای زیادی از شوروی ابرقدرت به دست آورد. در واقع، اتحاد جماهیر شوروی اقتصاد کوبا را سرپا نگه داشت. روسها برای شکر کوبا دو برابر کشورهای دیگر پرداختند. نفت را نیز با قیمتی ارزان به کوبا فروختند و به جزیره که برای ادامۀ زندگی دچار مشکل شده بود کمکهای دیگری فرستادند.
کاسترو همچنان کوشید تا کوبا از طریق آزمایشهای کشاورزی، اقتصاد خود را قویتر کند. او کوشید در نزدیکی هاوانا گیاه قهوه بکارد، اما زمین برای این کار مناسب نبود و گیاهان از بین رفتند. همچنین کوشید گاوهایی تولید کند که بیشتر از هر نوع گاو دیگری در دنیا شیر بدهند، اما این طرح هم شکست خورد.
در سال ۱۹۶۹ از طرحی با هدف افزایش زیاد محصول شکر برای نجات اقتصاد پشتیبانی کرد. او از همۀ کوباییها خواست سختتر از همیشه کار کنند و آن سال محصول شکر را به نُه میلیون تن برسانند. کاسترو دوشادوش کارگران و دانشجویان و حتی کودکان برای بریدن نیشکر در مزارع به کار پرداخت. او میخواست با پول اضافی قروض کوبا به دیگر کشورها را بپردازد. با این کار عاقبت کشور خود را به استقلال میرساند.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه