
کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت
معرفی کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت
کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت نوشتهٔ مری ستگاست و ترجمهٔ شهربانو صارمی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر از اصلاح فرهنگ و دین در دوران نوسنگی سخن گفته است.
درباره کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت
مری ستگاست در کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت در باب اصلاح فرهنگ و دین در دوران نوسنگی بحث کرده است. این اثر در ۱۱ فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «تصویرهای دوره نوسنگی»، «خاور نزدیک پیش از ۶۵۰۰ ق.م»، «دوره نوسنگی آغازین در یونان،۶۴۰۰ ـ ۶۰۰۰ ق.م»، «فرهنگهای سفال منقوش خاورمیانه،۶۵۰۰ ـ ۶۰۰۰ ق.م»، «زندگی و آموزههای زرتشت»، «همگراییهای اول: باستانشناسی اواخر دوره نوسنگی و سنن زرتشتی»، «همگراییهای دوم: دوره نوسنگی پیشاسفال B و سنتهای ودایی»، «چهارچوب هندواروپایی: توضیحی کوتاه»، «زادگاه زرتشت و ملجأ او»، «ورود به تاریخ: مغان مادی، امپراتوری هخامنشی، و حمله مسلمانان» و «مؤخره: میراث زرتشت».
خواندن کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ زرتشت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آن گاه که زرتشت سخن گفت
«دیگر ایراد متعلق دانستن هندواروپاییان اولیه به هزاره هفتم بر مبنای چند اصطلاح شکل گرفته که بر «چرخ» دلالت دارد و ظاهرا در تمامی زبانهای هندواروپایی مشترک است و این امر حاکی از آن است که تمامی هندواروپاییان قبل یا کمی بعد از انشعاب آن را میشناختهاند. تاریخ اولین شواهد باستانشناختی در مورد وسایط نقلیه چرخدار به هزاره چهارم ق.م باز میگردد، و باعث شده برخی از مورخان دوره پیش از تاریخ بپذیرند چرخ تا آن زمان ابداع نشده بوده و بر این مبنا نتیجه بگیرند زبانهای هندواروپایی بایست پس از هزاره چهارم ق.م پدید آمده باشند. از این گذشته، وجود اصطلاح رَتِستا در اوستا (از ریشه واژه ایرانی رتا، «چرخ») را که آن را «شخصایستاده در ارابه» ترجمه کردهاند، به این معنی دانستهاند که ممکن نیست خود زرتشت پیش از ابداع ارابه چرخدار در اوایل هزاره دوم ق.م زندگی کرده باشد.
ولی میدانیم که احتمال دارد معنی یک واژه با گذشت زمان تغییر کند، و بررسی واژههای «چرخ» در دیگر زبانهای هندواروپایی معانیای را آشکار میکند که بیشتر نمادین هستند تا حقیقی. مثلاً، در حالی که واژه «چرخ» در زبان اوستایی و سانسکریت رتا است، واژه لاتینی rota در واقع هم به معنی «دایره» است و هم به معنی «چرخ»، و در موارد دیگر ترجمه واژه ژرمنی rotho(چرخ) به «خورشید» یا «آسمان»، به این واژه ریشهای معنایی کاملاً استعاری داده است.
پیشتر به خود جرئت بیان تفسیری از نقشهای «صلیب چرخی» روی ص ۱۱۱ سفال اواخر هزاره هفتم را دادیم و گفتیم این تصویر شاید نماد جهان کاملی بوده که اهورهمزدا، هنگامی که خورشید بیحرکت و مانند خورشید نیمروز درست وسط آسمان ایستاده بوده، خلق کرده است. سپس این سمبلِ کمال ایستا را با نقشهای به اصطلاح چرخشی همان دوران مقایسه کردیم، نقشهایی که «در حال چرخش» به نظر میرسد و از این رو ممکن است نماد شروع حرکت خورشید باشد که نشانه آغاز زمان در سنت زرتشتی است. همانطور که در نقشه شکل ۲۹ دیدیم هر دو نوع این «چرخهای» سمبلیک روی سفال منقوش سرزمینهایی پدید آمده که در دوران تاریخی مردم آنجا به زبانهای هندواروپایی سخن میگفتهاند: از یونان تا فلات ایران. به این ترتیب طرح این پرسش که آیا احتمال دارد اصطلاحات مشترک هندواروپایی برای «چرخ» از نمادهای مشترک سفال هزاره هفتم و ششم ق.م منشأ گرفته باشد، رواست؟»
حجم
۹۷۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۹۷۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه