کتاب هزار و یک خشم (کتاب اول)
معرفی کتاب هزار و یک خشم (کتاب اول)
کتاب هزار و یک خشم (کتاب اول)، نوشته رنی عهدیه و ترجمهٔ فریده اشرفی است که با نگاهی تازه به داستانهای کهن، ماجراجوییهای شهرزاد را از انتقام تا عشق و زندگی به تصویر میکشد. این کتاب توسط انتشارات ایرانبان به چاپ رسیده و در ژانری نزدیک به فانتزی تاریخی و افسانههای بازآفرینیشده قرار میگیرد.
درباره کتاب هزار و یک خشم
هزار و یک خشم روایتی نو از داستان شهرزاد و شهریار را به تصویر میکشد، اما این بار نه با تکیه بر افسانههای شنیدهشده، بلکه از دل انتقامی تلخ و تقدیری که به زندگی و سرنوشت انسانها گره خورده است. داستان در فضایی مرموز و پرهیجان آغاز میشود، جایی که باران نمادین و تاریکی در انتظار روشنایی روز جدید است. پسر جوانی که در آستانه یک آزمون دشوار قرار دارد و باید در برابر چالشی که سرنوشت برای او رقم زده، ایستادگی کند.
کتاب با زبانی شاعرانه و در عین حال پرکشش، مفاهیمی عمیق از مسئولیت، سرنوشت، قدرت، و انتخابهای دشوار را بررسی میکند. روایت چندلایه و پیچیده، خواننده را به سفری درونی و بیرونی میبرد که در آن شخصیتها با چالشهای اخلاقی و عاطفی خود مواجه میشوند.
کتاب هزار و یک خشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر برای علاقهمندان به داستانهای اسطورهای با روایتی مدرن، طرفداران افسانههای کهن ایرانی، و خوانندگانی که به داستانهای پرهیجان و احساسی علاقه دارند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب هزار و یک خشم
«شهرزاد آه کشید. «به گمانم، حالا زمان صحبت دربارهٔ این موضوع نیست.»
«بله، بانوی من.»
«اسم من شهرزاد است.»
«میدانم، بانوی من.» دختر پیشازآنکه برای کمک بهپوشیدن بالاپوش طلادوزی شدهٔ شهرزاد جلو برود، باناراحتی نگاهش را بهسوی خدمتکارِ دیگر برگرداند. زمانیکه دو زن جوان آن جامهٔ سنگین را روی شانههای صاف و برجستهٔ او گذاشتند، شهرزاد درآیینهٔ مقابلش، محصول نهایی را ورانداز کرد.
گیسوان آراسته برای نیمهشبش، همچون شیشهٔ آتشفشانی میدرخشید و چشمان عسلیاش بهطورمتناوب رگهای مشکی و سرمهکشیده یا طلای مایع را نشان میداد. بین ابروانش نگین یاقوتی بهشکل اشک و بهاندازهٔ برجستگیِ کف انگشت شستش آویزان بود؛ لنگهٔ همان نگین اززنجیر ظریفِ دورِ کمر برهنهاش آویزان بود و باهر حرکتِ او بهشلوار ابریشمیاش میخورد. خود بالاپوش، ازتافتهٔ گلدار روشن بود و بانخهای طلا و نقره و طرحی ظریف و پیچیده دوخته شده بود و تاروی قوزک پایش بسیار گشاد میشد و آشفته و بینظم بهنظر میرسید.»
حجم
۳۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۳۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه