کتاب فرنگیس و سووشون
معرفی کتاب فرنگیس و سووشون
کتاب فرنگیس و سووشون نوشتهٔ محسن دامادی است. انتشارات کتاب سرای نیک این کتاب را منتشر کرده است. این اثر جلد ۱۶ از مجموعهٔ «داستانهای شاهنامه» است.
درباره کتاب فرنگیس و سووشون
کتاب فرنگیس و سووشون دربردارندهٔ یکی از داستانهای شاهنامه است. ابیات شاهنامه در کنار متنی که معنای آن ابیات است آورده شده و قدم به قدم داستان پیش میرود. پس از یورشِ لشکرِ توران به مرزهای ایران، سیاوش برای هماوردی با دشمن به سوی مرزِ ایران و توران رفت. افراسیاب در کابوسی شکستِ خود را دید و برای آشتی تلاش کرد، اما سیاوش آشتی را پذیرفت. به درخواستِ رستم، ۱۰۰ نفر از خویشاوندان افراسیاب، گروگانِ پیمانِ آشتی شدند. کیکاوس از این آشتی برآشفته شد. فرمان داد جنگ بیدرنگ آغاز گردد و گروگانهای تورانی بر دار شوند. باقی ماجرا را در این اثر بخوانید.
ابوالقاسم فردوسی را پرچمدار هویت ایرانی دانستهاند. او در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آنطور که باید قدر نمیدید، نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایهٔ عمر، به جنگ با نادیدهانگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسهسرا و سرایندهٔ کتاب ارزشمند شاهنامه، همواره میان مردم ایران و جهان از موقعیتی والا برخوردار بوده است. برخی بر این باورند که فردوسی در سالهای ۳۲۵ یا ۳۲۶ هجری قمری یا در حدود سالهای ۳۲۹ تا ۳۳۰ هجری قمری به دنیا آمده است. شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که در روزگار جوانی فردوسی، فردی به نام «ابومنصور احمد بن محمد دقیقی» که گویا از همشهریان فردوسی بوده، به نظم داستانهای کهن فارسی بر مبنای شاهنامهٔ ابومنصوری همت گماشته، اما قبل از اینکه کار سرایش این داستانها را به سرانجام برساند، توسط غلامش کشته شده و این عاملی شده است تا فردوسی تصمیم بگیرد کار نیمهتمام او را به پایان برساند. دیری نپایید که فردوسی بهواسطهٔ سرودن داستانهای کهن ایرانی در بین مردم آن روزگار شهرت یافت و همه مشتاق بودند تا بخشی از سرودههای او را بشنوند. هر چند فردوسی در طول زندگی خود از اثر ماندگارش قدر ندید، اما با مرگ او روزبهروز بر ارج و قرب این اثر نزد مردم افزوده شد و عدهٔ بسیاری، داستانهای کهن ایرانی را در قالب اشعار شاهنامه برای فرزندان خود نقل کردند و بدینوسیله زبان فارسی نیز در میان مردم جایگاه خود را بازیافت. پس از مرگ فردوسی، مردم جسم بیجانش را به قبرستان مسلمانان بردند تا به خاک بسپارند، اما فرد متعصبی، فردوسی را بیدین و کافر (رافضی) خوانده و اجازهٔ دفن او میان مسلمانان را نداد؛ بنابراین فردوسی را در میانهٔ باغی که به خود او تعلق داشت به خاک سپردند. مزار او در طوس در استان خراسان پایدار است.
خواندن کتاب فرنگیس و سووشون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ داستانهای کهن و علاقهمندان به شاهنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرنگیس و سووشون
«همین زمان میانِ سپاهیانِ توران زمزمه افتاد. زمزمهها بلند و بلندتر و فریاد شد. آنها پرسیدند: شهریارِ توران از سیاوش چه گناهی دیده است که نمیگوید و میخواهد خون او را بریزد؟
چنین گفت با شاه یِکسَر سپاه
کَزو شهریارا چه دیدی گناه؟
چه کردَست با تو نگویی هَمی
که بر خونِ او دست شویی هَمی؟
سپاهیان گفتند: چرا شاه کسی را میکشد که تاج و تختِ عاجِ پادشاهی سوگوار او خواهد شد؟ شاه توران چرا با شادمانی درختی میکارد که در گذرِ زمان میوهٔ زهردار به بار بیاورد.
چرا کُشت خواهی کسی را که تاج
بِگَرید بَرو زار و هم تختِ عاج؟
به هنگامِ شادی درختی مَکار
که زَهر آرد از بارِ او روزگار
چه بسا گرسیوز نگذاشت که سخنِ سپاهیان به گوشِ شاه توران برسد. گرسیوز بدگمان یاور کسانی بود که دوستدار کشتنِ و ریختنِ خون سیاوش بودند. این مردِ کینهتوز برای شکستهای خود از سیاوش بسیار کینه به دل داشت.
همی بود گرسیوزِ بَد گمان
زِ بیهودگی یارِ مَردم کُشان
که خونِ سیاوش بریزد زِ درد
کزو داشت در دل به روزِ نبرد
*
روزِ نبرد، اشاره به شکستهای گرسیوز در میدانِ چوگان، زه کردنِ کمان و کشتی گرفتن است.»
حجم
۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه