کتاب روان پررمز و راز

کتاب الکترونیکی «روانِ پررمز و راز (نظری به مسائل و مباحثی که در تمام طول تاریخ و در مقابل تمام آئین‌ها و مکتب‌ها ناگشوده باقی مانده است)» نوشتهٔ «رضا جمالیان» و منتشرشده توسط انتشارات لیوسا مجموعه‌ای است دربارهٔ پدیده‌های روانی و ذهنی که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده‌اند. این کتاب به بررسی موضوعاتی مانند تجربهٔ خروج روح از بدن، رؤیت همزاد، تسخیر روح، اسکیزوفرنی و اختلالات چندشخصیتی می‌پردازد و تلاش می‌کند با رویکردی علمی و بی‌طرفانه مرز میان واقعیت و باورهای عامیانه را روشن کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روان پررمز و راز اثر رضا جمالیان

کتاب «روانِ پررمز و راز» به قلم «رضا جمالیان» به‌سراغ مسائلی رفته که در طول تاریخ، همواره در مرز میان علم، اسطوره و باورهای عامیانه قرار داشته‌اند. کتاب در دوره‌ای نوشته شده که دسترسی به منابع علمی و داده‌های گسترده اینترنتی، امکان بررسی دقیق‌تر این پدیده‌ها را فراهم آورده است. «رضا جمالیان» با گردآوری مقالات، پژوهش‌ها و گزارش‌های تاریخی و معاصر تلاش می‌کند تصویری جامع از موضوعاتی مانند تجربه‌های نزدیک به مرگ، رؤیت همزاد، تسخیر روح و اختلالات روانی ارائه دهد. در این مسیر، هم به منابع کهن ایرانی مانند «ارداویراف‌نامه» و هم به پژوهش‌های نوین روان‌پزشکی و عصب‌شناسی استناد می‌شود.

این کتاب با نگاهی انتقادی و بی‌طرفانه، باورهای رایج و خرافات را کنار می‌زند و سعی می‌کند با تکیه بر شواهد علمی، به فهم بهتر این پدیده‌ها کمک کند. در کنار روایت‌های تاریخی و فرهنگی، به یافته‌های آزمایشگاهی و پزشکی نیز پرداخته شده تا خواننده با ابعاد مختلف این مسائل آشنا شود.

خلاصه کتاب روان پررمز و راز

این کتاب مجموعه‌ای از مقالات و بررسی‌ها دربارهٔ پدیده‌هایی است که همواره در مرز میان علم و اسطوره قرار داشته‌اند. «رضا جمالیان» ابتدا به تجربهٔ خروج روح از بدن می‌پردازد؛ احساسی که برخی افراد در شرایط بیداری یا خواب تجربه می‌کنند و گاه آن را با سفر به نقاط دور و مشاهدهٔ جسم خود از بیرون توصیف می‌کنند. در ادامه، موضوع رؤیت همزاد مطرح می‌شود؛ حالتی که فرد نسخه‌ای شبیه به خود را می‌بیند و این تجربه در آثار تاریخی و حتی گزارش‌های معاصر ثبت شده است. بخش دیگری از کتاب به تسخیر روح اختصاص دارد؛ پدیده‌ای که در فرهنگ‌های مختلف با نام‌هایی چون «زار» یا «جن‌زدگی» شناخته می‌شود و هم در متون اسطوره‌ای و هم در پژوهش‌های روان‌پزشکی مورد بحث قرار گرفته است.

نویسنده با نقل مقالات تخصصی و گزارش‌های میدانی تلاش می‌کند مرز میان باورهای فرهنگی و تبیین‌های علمی را روشن کند. سپس به اختلالات چندشخصیتی و اسکیزوفرنی پرداخته می‌شود؛ بیماری‌هایی که با تغییرات شدید در هویت، ادراک و رفتار همراه‌اند و هنوز بسیاری از جنبه‌های آن‌ها ناشناخته باقی مانده است. در سراسر کتاب، نویسنده با استناد به منابع معتبر و پژوهش‌های روز سعی می‌کند این پدیده‌ها را از منظر علمی و بدون تکیه بر خرافات یا انرژی‌های ناشناخته بررسی کند و نشان دهد که بسیاری از این حالات ریشه در ساختار پیچیدهٔ مغز و روان انسان دارند.

چرا باید کتاب روان پررمز و راز را خواند؟

این کتاب برای کسانی جذاب است که به مرزهای ناشناختهٔ ذهن و روان علاقه دارند و می‌خواهند بدانند پدیده‌هایی مانند تجربهٔ خروج از بدن، رؤیت همزاد یا تسخیر روح چگونه در فرهنگ‌ها و علم بررسی شده‌اند. نویسنده با جمع‌آوری داده‌ها و روایت‌های تاریخی و علمی، امکان مقایسهٔ دیدگاه‌های سنتی و مدرن را فراهم می‌کند و به خواننده کمک می‌کند تا میان باورهای عامیانه و یافته‌های علمی تمایز قائل شود. مطالعهٔ این اثر فرصتی است برای آشنایی با پیچیدگی‌های روان انسان و پرسش‌هایی که هنوز پاسخ قطعی برای آن‌ها وجود ندارد.

خواندن کتاب روان پررمز و راز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به روان‌شناسی، عصب‌شناسی، اسطوره‌شناسی و کسانی که به پدیده‌های مرزی ذهن و روان علاقه دارند مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزه‌های علوم انسانی و پزشکی که به‌دنبال نگاهی انتقادی و علمی به باورهای رایج دربارهٔ پدیده‌های روانی هستند، مفید خواهد بود.

بخشی از کتاب روان پررمز و راز

«اولين مطالعه‌ی بالينی در مورد پيدايش احساس خروج از بدن را در بيمارانی كه مدتی دچار ايست قلبی شده ولی مرگ را پشت سر گذاشته بودند، پروفسور ون لومل و همكارانش در دسامبر ۲۰۰۱ در مجله‌ی بسيار معتبر لانست با عنوان احساس خروج از بدن در بازماندگان از ايست قلبی چاپ و منتشر كردند. در اين مقاله ذكر شده بود كه ۱۸% از ۳۴۴ بيماری كه دچار ايست يا توقف ضربان قلب شده و با اقدامات نجات‌بخش دوباره به زندگی برگشته‌اند، گزارش داده‌اند كه تجربه‌ی مرگ تقريبی داشته‌اند، كه يكی از قسمت‌های آن احساس خروج از بدن بوده است. اين بيماران به‌دقت به شرح ماجراهايی پرداخته بودند كه در زمان توقف ضربان قلب و از بين رفتن فعاليت الكتريكی مغزشان ـ به معنای مرگ بالينی ـ در آنان پديد آمده بود. پروفسور ون لومل براساس اين مشاهدات نتيجه‌گيری كرده بود كه آگاهی انسان حتی در شرايط توقف فعاليت نرون‌ها يا سلول‌های عصبی در مغز همچنان ادامه و استمرار دارد.

به باور اين استاد كارديولوژی، ادامه و استمرار آگاهی مغزی پس از مرگ ممكن يا محتمل است و در اين شرايط مغز به‌عنوان گيرنده، اطلاعاتی را كه به‌وسيله‌ی خاطره و آگاهی به صورت مجزا در قسمت‌های ديگری از مغز وجود دارند، دريافت می‌كند و نسبت به آنها عكس‌العمل نشان می‌دهد. او اين مسئله را با راديو، تلويزيون و اينترنت مقايسه كرد كه اطلاعات و آگاهی‌هايی در آنها ذخيره و ارائه می‌شود بی‌آنكه اين دستگاه‌ها قدرت درك و تميز آنها را از يكديگر داشته باشند.»