
کتاب کمدی بازندگان
معرفی کتاب کمدی بازندگان
کتاب کمدی بازندگان نوشته تونینو بناکیستا با ترجمه محمدعلی صادقی، روایتی از زندگی مهاجران ایتالیایی در فرانسه است که نشر ثالث آن را منتشر کرده است. این اثر با عنوان اصلی Commedia des ratés نگاهی موشکافانه به فرازونشیبهای زندگی شخصیتهایی دارد که میان دو فرهنگ و دو سرزمین معلق ماندهاند. داستان با طنزی تلخ حول محور آنتونیو، مردی با ریشههای ایتالیایی که در پاریس زندگی میکند، و دوست دوران کودکیاش، داریو، شکل میگیرد؛ دو شخصیتی که هر یک به شیوهای متفاوت با گذشته، خانواده و هویت خود دستوپنجه نرم میکنند. بناکیستا با قلمی دقیق و جزئینگر، روابط خانوادگی، خاطرات کودکی، دغدغههای مهاجرت و حس تعلق را در بستری از طنز و تلخی روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کمدی بازندگان
کتاب کمدی بازندگان اثری از تونینو بناکیستا است که با محوریت مهاجرت و هویت، زندگی مهاجران ایتالیایی را در حومهی پاریس به تصویر کشیده است. بناکیستا در این کتاب، داستان آنتونیو را روایت میکند؛ مردی که میان گذشتهی خانوادگی و زندگی جدیدش در فرانسه گرفتار شده است. روایت با بازگشت آنتونیو به محلهی کودکیاش و دیدار با دوست قدیمیاش، داریو، آغاز میشود و بهتدریج لایههای پیچیدهای از روابط خانوادگی، خاطرات جمعی و بحرانهای هویتی را آشکار میکند. ساختار کتاب بر پایهی گفتوگوهای صمیمی، بازگشت به خاطرات و روایتهای درونی استوار است و با طنزی تلخ، تضادهای فرهنگی و اجتماعی مهاجران را به نمایش میگذارد. بناکیستا با استفاده از زبان و لهجههای مختلف، فضای خاص مهاجران ایتالیایی را بازآفرینی کرده و دغدغههای نسلهای مختلف را در مواجهه با ریشهها و آیندهشان بررسی کرده است.
خلاصه داستان کمدی بازندگان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با گفتوگوی کوتاه آنتونیو با خانوادهاش آغاز میشود؛ او مردی است که از یکسو با ریشههای ایتالیایی خود و از سوی دیگر با زندگی در پاریس دستوپنجه نرم میکند. بازگشت به محلهی کودکی و دیدار با داریو، دوست قدیمی، آنتونیو را به گذشته و خاطرات مشترک میبرد. داریو، برخلاف آنتونیو، هرگز نتوانسته با جامعهی جدید کنار بیاید و همچنان در حاشیهی اجتماع و با رؤیاهای ناکامش زندگی میکند. ماجرای نامهای عاشقانه که داریو از آنتونیو میخواهد برایش بنویسد، بهانهای میشود تا لایههای پنهان زندگی این دو دوست و دیگر مهاجران آشکار شود. مرگ ناگهانی داریو، آنتونیو را وارد دنیایی از پرسشها، بازجوییها و جستوجوی حقیقت میکند. او در مسیر کشف رازهای زندگی داریو، با خانواده، پلیس و زنی به نام رافائل روبهرو میشود و کمکم درمییابد که گذشته، هویت و رؤیاهای مهاجران، چگونه در هم تنیدهاند. درنهایت، آنتونیو با میراثی غیرمنتظره مواجه میشود که او را ناچار به بازنگری در گذشته و آیندهاش میکند.
چرا باید کتاب کمدی بازندگان را بخوانیم؟
کمدی بازندگان با روایتی صمیمی و طنزی تلخ، تصویری متفاوت از زندگی مهاجران و بحران هویت ارائه میدهد. این کتاب نهتنها به روابط خانوادگی و دوستیهای دیرینه میپردازد بلکه تضادهای فرهنگی، حس تعلق و تلاش برای یافتن جایگاه در جامعهای جدید را بهخوبی به تصویر کشیده است. بناکیستا با جزئینگری و پرداختن به زبان و لهجههای مختلف، فضای خاص مهاجران ایتالیایی را بازآفرینی کرده است و خواننده را با دغدغهها و امیدهای نسلهای مختلف آشنا میکند. روایت پرکشش و شخصیتپردازی دقیق، این اثر را به انتخابی مناسب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و مهاجرت تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به موضوعات مهاجرت، بحران هویت، روابط خانوادگی و روایتهای اجتماعی علاقه دارند یا تجربهی زندگی میان دو فرهنگ را داشتهاند.
بخشی از کتاب کمدی بازندگان
«اصلاً دوست ندارم عصبانی ببینمش، پیرمرد را میگویم. اما خب نمیخواهم یکشنبهها بیایم. یکشنبهها کل محله وانمود میکنند مثلاً زندهاند. فوجفوج از کلیسا بیرون میریزند و به طرف محل شرطبندی یورش میبرند. از آنها فراریام، حتی شده کلی راهم را دور کردهام تا نبینمشان، برای اینکه نمیخواهم شرمنده و به اجبار به آدمهایی دست بدهم که از بچگی مرا میشناسند و هر بار که مرا میبینند از کاروبارم میپرسند. هر چه باشد، ریتالها نگران سرنوشت همند. «سعی میکنم بیام.» پدر سرش را طوری تکان میدهد که انگار برایش اهمیتی ندارد. چند روز دیگر، مثل هر تابستان باید یک ماهی برای معالجۀ پایش برود مسافرت. خیلی دوست دارد قبل از رفتنش به او سر بزنم، مثل هر پدر دیگری! مادر طبق معمول ساکت است، اما میدانم نمیتواند جلوی خودش را بگیرد. هنوز پایم را از در بیرون نگذاشتهام که بلند شروع میکند: «اگه خونه سرده، شوفاژ رو راه بنداز.» «باشه مامان.» «توی پاریس زیاد رستوران نرو. اگه لباس کثیف داری، دفعۀ بعد بیار.» «باشه مامان.» «شب توی مترو حواست باشه.» «باشه...» «بعد...» به بعدش دیگر گوش نمیدهم. دیگر صدایش نمیرسد.»
حجم
۱۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه