کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب)
کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب) نوشتهٔ استفان گایز و ترجمهٔ گروه مترجمان شنیدار است. شنیدار نگار نوین این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر راههای رهایی از کمالگرایی و رسیدن به نتایج مثبت را توضیح داده است.
درباره کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب)
خیلی از ما فکر میکنیم کمالگرایی صفت خیلی خوبی است و شخص کمالگرا انسان فرهخیتهای است، اما از آسیبهایی که کمالگرایی میتواند به روح و جسم ما بزند غافلیم. کمالگرایی همان چیزی است که باعث میشود یک کودک هنگام رنگآمیزی خود را برای خارج نشدن از خطوطی که مشخص شده عذاب دهد، یا نوجوانی به دلیل این که نمیتواند در ورزش با درس همیشه بهترین نمره را بیاورد دچار افسردگی شود. کمالگرایی را والدین به کودکان میآموزند؛ والدینی که خود کمالگرا هستند.
کمالگرایی در دنیایی که پر از نقص و ناکاملی است مانند تلهای شما را به کام خود میکشد و نمیگذارد به جلو گام بردارید. فکر برتر بودن و در حد کمال بودن، چنان ذهن را اسیر خود میکند که از ترس آن که نتوانید آنچه را در ذهن دارید در حد اعلی اجرا کنید، حتی قدمی هم در آن مسیر برنخواهید داشت. این طرز فکر، همان سدی است که استفان گایز در چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب) از آن سخن گفته است؛ سدی که سالها باعث شده بود خود نویسنده هم در جهت خواستههایش گامی برندارد. استفان گایز در این خلاصهکتاب به تمامی موانع و دغدغههایی که در زندگی یک کمالگرا وجود دارد پرداخته است و برای آنها چندبن راهحل معرفی کرده است. انتظارات غیرواقعی، نشخوار ذهنی، نیاز به تأیید شدن، نگرانی از ارتکاب اشتباه و...
خواندن کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب) را به چه کسانی یپشنهاد میکنیم
این خلاصهکتاب را به علاقهمندان به آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه کمال گرا نباشیم (خلاصه کتاب)
«موثرترین راهکار برای هر نوع تغییری هدف قرار دادن نخستین بخش روند تغییر است. برای مثال، اگر میخواهید کمتر شیرینی بخورید، به جای این که وقتی بشقابی پر از شیرینی جلویتان هست، به قدرت اراده خود تکیه کنید، بهتر است تغییر را از خریدتان از فروشگاه شروع کنید. به همین ترتیب، اگر میخواهید احساس خود را نسبت به چیزی تغییر دهید، بهتر است انتظاراتتان را نشانه بگیرید چون آنها بر احساسات مقدم هستند.
میزان ناامیدی یا خوشحالی ما به انتظارات اولیهمان بستگی دارد. برای روشن شدن مطلب، به این مثال توجه کنید. پول مردم را خوشحالتر میکند، اما مطالعات نشان میدهد که این تأثیر با گذر زمان کم میشود. این مسئله به این خاطر است که پولِ بیشتر با انتظاراتِ بیشتر همراه است. اگر انتظار دارید در هر روزِ کاری ۱۰ دلار درآمد داشته باشید و ۱۰۰ دلار به دست بیاورید، لذت زیادی خواهید برد. اما کسی که انتظار روزی ۱۰۰۰ دلار را دارد و فقط ۱۰۰ دلار کسب میکند مأیوس خواهد شد. پس میتوانیم دو فرد را داشته باشیم که درآمدی یکسان ولی واکنش احساسی متضادی دارند.
بااینحال این کار به همین سادگی هم نیست چون افراد دو نوع انتظارات دارند: کلی و خاص.
انتظارات کلی چیزهایی هستند که به طور کلی از خودتان توقع دارید. آنها سقف زندگی شما را تعیین میکنند. اگر افسرده هستید، انتظارات کلی شما پایین، و اگر خوشبین و موفق هستید، انتظارات کلیتان هم بالا هستند. داشتن انتظارات کلی پایین اشکال دارد چون سقفی را ایجاد میکند که نمیتوانید از آن فراتر بروید. البته علت اصلی آن این است که هرگز برای گذر از این سقف تلاش نمیکنید.
علاوه بر این، ما از موقعیتهایی که هر روز ایجاد میکنیم یا با آنها روبرو میشویم، مانند روابط، کار، رانندگی، ورزش و مانند آن، انتظارات خاصی داریم. بنابراین، برای مثال، اگر قصد رفتن به یک مهمانی را داریم، انتظارات خاصی در مورد کیفیت تعاملات خود با دیگران داریم. و این همان جایی است که کمالگرایی وارد میشود: کمالگرایی یک مهمانیخرابکن واقعی است!»
حجم
۲۷٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳ صفحه
حجم
۲۷٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳ صفحه