دانلود و خرید کتاب سقوط یک فرشته هنری وود ترجمه میترا شیرانلی
تصویر جلد کتاب سقوط یک فرشته

کتاب سقوط یک فرشته

نویسنده:هنری وود
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سقوط یک فرشته

کتاب سقوط یک فرشته نوشتهٔ هنری وود و ترجمهٔ میترا شیرانلی و مهرداد فرشیدپژوه است. انتشارات آئی سا این رمان معاصر انگلیسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب سقوط یک فرشته

کتاب سقوط یک فرشته (East Lynne) برابر با یک رمان معاصر و انگلیسی است که در ۵۱ فصل به رشتهٔ تحریر درآمده است. این رمان را شاهکار هنری وود دانسته‌اند. این اثر با محوریت زندگی زن جوانی به نام «لیدی ایزابل مانت سورن» و «آرچیبالد کارلایل» آغاز می‌شود، اما این شروع چیزی بیشتر از یک داستان عاشقانهٔ ساده است. ایزابل گرفتار ناآرامی‌های درونی و فشارهای اجتماعی است. او سرانجام تسلیم تصمیمات اشتباهی می‌شود که او را به سقوط نزدیک می‌کند. هنری وود تضادهای اخلاقی و اجتماعی دوران خود را به تصویر کشیده است. او شخصیت‌های داستان را به‌گونه‌ای خلق کرده که هر یک نمایندهٔ گروهی از جامعه هستند؛ از زنان محتاط و بی‌گناه تا مردانی که با دست‌های خودشانْ سرنوشت خود را رقم می‌زنند؛ بدون آنکه به عمق تصمیماتشان فکر کنند. در این رمان، ایزابل به‌خاطر عشق و اشتباهاتی که در پی آن می‌آید، از زندگی اشرافی و جایگاه اجتماعی‌اش به تباهی و سرگردانی کشیده می‌شود.

خواندن کتاب سقوط یک فرشته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سقوط یک فرشته

«چشمه‌های آب گرم آلمان در فصل پاییز و اواخر فصل تابستان محل تجمع عدهٔ زیادی از مردمِ اطراف اروپا می‌باشد. در میان این چشمه‌های آب‌گرم، آب‌گرم استالکن‌برک از همه معروف‌تر بود. وسایل آسایش و رفاه مسافرین بیش از نقاط دیگر، در آن‌جا فراهم شده و از یک طرف وسعت فضا و چشم‌اندازهای زیبا و از طرفی عنوان و مقام بارون‌استالکن‌برک بر اهمیت آن می‌افزود. این بارون مردی بود سالخورده با ظرافت طبع، دارای موهایی سفید و انبوه و بسیار قوی هیکل. بارون چهار پسر داشت که همه به نام استالکن‌برک، عنوان خانوادگی آن‌ها، معروف بودند و فقط پسر بزرگ را مردم، بارون جوان می‌خواندند. از این چهار پسر دو نفر آن‌ها در خدمت ارتش بودند و دو نفر دیگر که یکی همان بارون جوان، بزرگ‌ترین فرزند او و دیگری جوان‌ترین آن‌ها بود، با او زندگی می‌کردند. از این چهار فرزند، فقط پسر بزرگ در انتخاب همسر کاملا آزاد بود. اما به دیگران چنین اجازه‌ای داده نشده و هیچ کدام حق نداشتند جز با دختری که از ثروت کافی بهره‌مند باشد، ازدواج کنند. بارون جوان که تقریبا چهلمین دههٔ زندگی را می‌گذراند مردی ظریف و زیبا بود که به شکار علاقهٔ زیادی داشت. در نزدیکی این محل، مهمان‌خانهٔ معروفی بود به نام مهمان‌خانهٔ لودویک‌باد که در آن، خانواده‌ای به نام کراسپی زندگی می‌کردند متشکل از یک مرد، یک زن، یک دختر زیبا و یک خانم معلم. کراسپی از اهالی انگلستان بود ولی به دلیلی نامعلوم، از نزدیک شدن به آن کشور هراس داشت. سال‌ها بود که وطنش را ترک کرده و هر چند وقت یک‌بار محل زندگیش به نقاط مختلفی در اروپا تغییر می‌یافت. این شخص دارای رفتاری موقر و ظاهری دلنشین بود. همسر او با این‌که تقریبا مرحلهٔ جوانی را پشت سر گذشته یا در اواخر این دوره بود، ولی زیبایی خود را حفظ کرده و فقط به خوش‌گذرانی فکر می‌کرد. دختر جوان آن‌ها هلناکراسپی، هفده سال داشت و در آغاز دوران پرشور جوانی بود. ولی از یک طرف ظاهر و از طرفی دیگر رفتار و حرکات جاافتاده‌اش او را دختری بیست و چند ساله نشان می‌داد. یکی از نزدیکان او هنگام مرگ بیست هزار پوند ارث برای او گذاشته و از طرف مادرش نیز ده هزار پوند دیگر به او ارث رسیده بود. کنت اوتووان‌استالکن‌برک پسر کوچک بارون که داستان سی‌هزار پوند را شنیده بود عاشق دل‌خستهٔ این دختر شده و روز و شبش با یاد او می‌گذشت. بارها دوستانش از زبان او شنیده بودند که می‌گفت:

- سی هزار پوند و یه دختر زیبا چیزیه که سال‌ها دنبالش بودم و حالا دست بر قضا جلوی راهم قرار گرفته. کنت‌اوتواستالکن‌برک ابتدا تحقیقات مفصلی در مورد صحت و سقم این مطلب نمود و همین که از وجود سی‌هزارپوند اطمینان کامل پیدا کرد عشقش از حد گذشت و خانوادهٔ کراسپی که می‌دیدند یکی از وراث خاندان معروف و پُرآوازهٔ استالکن‌برک، خواهان بستن عهد با آن‌ها می‌باشد با کمال میل از این اقدام فرخنده، استقبال کرده و این وصلت را مایهٔ افتخار خود می‌دانستند. خانم کراسپی و مادمازل هلنا به قدری از این اتفاق خرسند و مغرور بودند که در هر محفل از او سخن به میان آورده و می‌خواستند نشان بدهند که جزء دوستان صمیمی او می‌باشند و همین هم کافی بود که دیگران با نظر حسرت و احترام به این دو نفر نگاه کنند. روزی بارون‌استالکن‌برک بزرگ برای دیدار پسر خود با کالسکهٔ سربسته به آن حوالی آمد. این کالسکه گویی یادگار دوران باباآدم بود. ولی کنت‌استالکن بزرگ در مجلل‌ترین مهمانی‌ها و در حضور اشخاص عالی رتبه با این کالسکه حاضر می‌شد زیرا اجداد وی از آغاز تشکیل خاندان استالکن‌برک، یکی بعد از دیگری با همراهی این کالسکه در موقعیت‌های مهم، مقام آن را در این نسل، ارتقا داده و آن‌قدر دست به دست شد تا به این کنت رسید. این کالسکه یک‌سره به سوی مهمان‌خانهٔ لودویک‌باد رفته و در آن‌جا توقف نمود. ساکنین مهمان‌خانه سر از پنجره‌ها بیرون آوردند تا افتخار دیدن کنت را پیدا کنند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۶۳ صفحه

حجم

۴۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۶۳ صفحه

قیمت:
۳۰۰,۰۰۰
تومان