کتاب دوران طلایی
معرفی کتاب دوران طلایی
کتاب دوران طلایی نوشتهٔ حسین شیخ رضایی است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است. این اثر جلد چهارم از مجموعهٔ «داستان فکر ایرانی» به دبیری علی اصغر سیدآبادی است و از آغاز سلسلهٔ صفاریان تا تشکیل امپراتوری سلجوقی را برای نوجوانان شرح داده است.
درباره کتاب دوران طلایی
کتاب دوران طلایی که با تصویرسازیهای «فرزانه تاجیک» منتشر شده، برای نوجوانان نگاشته شده است. این کتاب یکی از جلدهای مجموعهٔ «داستان فکر ایرانی» است که به زندگی و اندیشههای دانشمندان ایران بین سالهای ۲۵۰ تا ۴۵۰ هجری قمری اختصاص دارد. هدف اصلی این کتاب، بازگو کردن تاریخ ایران یا ذکر جنگها و حوادث تاریخی نیست، بلکه هدف آن معرفی دانشمندان ایرانی این دوره و شرح ارتباط میان اندیشههای آنان است. سالهای ۲۵۰ تا ۴۵۰ هجری قمری را میتوان عصر زرین تمدن اسلامی نامید. در این دوره، به کوشش امیران و دانشمندان و شاعران، سرزمینهای اسلامی و بهویژه ایران رونق فراوان یافت. مجالس درس و مدرسههای زیادی برپا شد و دانشمندان بسیار بزرگی همچون ابنسینا و فارابی و رازی و بیرونی و... در ایران ظاهر شدند. دانشمندانی که شهرتی جهانی یافتند و تا قرنها بعد، جریان علم و دانش را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار دادند.
خواندن کتاب دوران طلایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان دوستدار مطالعه در باب تاریخ ایران و اسلام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دوران طلایی
«در زمان واصل، یکی از مسائل مطرح بین مسلمانان، این بود که تکلیف مسلمانی که مرتکب گناه کبیره شود، چیست؟ آیا باید او را جزو مسلمانان به حساب آورد و به رستگاری او امید داشت یا آن که از دین خارج شده است و در گروه کافران جای دارد؟ در آن زمان، دو عقیدهٔ کاملاً مخالف در این باره وجود داشت. یکی عقیدهٔ کسانی که چنین کسی را کاملاً خارج از اسلام میدانستند و دیگری اعتقاد گروهی که ایمان را امری قلبی میپنداشتند و میگفتند ایمان به اعمال فرد مربوط نیست. این گروه معتقد بودند همین که مسلمانی اعتقاد قلبی به اسلام داشته باشد، جزو مسلماناناست و گناه باعث خروج او از اسلام نمیشود. روزی در یکی از جلسات درسی که واصل نیز در آن شرکت داشت، یکی از شاگردان از میان جمعیت برخاست و نظر استاد را دربارهٔ این مسئله پرسید. امّا پیش از آن که استاد لب به سخن بگشاید، واصل از میان شاگردان برخاست و با گردنی افراشته فریاد زد: «گناهکار نه کافر است و نه مؤمن؛ بلکه او جایگاهی میان کفر و ایمان دارد.» آنگاه به گوشهای از مسجد رفت و به توضیح عقیدهٔ جدید خود پرداخت. ماجرا که به اینجا رسید، استاد نگاه تندی به واصل انداخت و به عربی به او گفت: «اِعْتَزلَ عَنّا» که یعنی «او از ما کناره گرفت.» از همین زمان بود که مکتب فکری واصل به «معتزله» یا «کنارهگیران» و «جداشدگان» مشهور شد.
امّا ببینیم عقاید اصلی واصل و دیگر معتزلیها چه بود. شاید اصلیترین ویژگی معتزلیان، تکیهٔ آنان بر عقل انسان باشد. به نظر آنان عقل انسان تنها منبع و ملاک قابل اطمینان برای شناخت حقیقت است و تمام باورهای دینی را باید بر اساس ملاکهای عقلی بررسی کرد. یعنی باورهای دینی تا آنجا درستاند که موافق عقل انسان باشند و در واقع نباید در دین هیچ چیز خلاف عقلی وجود داشته باشد.
یکی از معروفترین عقاید معتزله، نظر آنان در مورد عدل خداوند است. آنان معتقدند خدا عادل است. یعنی بر او واجب است نیکوکاران را به پاداش کارهای نیکشان برساند و گناهکاران را هم جزا دهد. اگر بپذیریمکه خدا عادل است، باید انسانها نیز دارای آزادی و اختیار باشند. زیرا اگر انسانها آزاد نباشند و کارها و رفتارشان زادهٔ اجبار باشد، پاداش یا کیفر دادن آنان در قیامت، خلاف عدالت خداوند خواهد بود. چون مجازات کسی که هیچ نقشی در کارهایش نداشته، خلاف عدالت است. عقیده به آزادی و اختیار انسان، از معروفترین عقاید معتزله است.
از دیگر عقاید معروف معتزله آن است که خوبی و بدی هر عملی، کاملا مربوط به خود آن است و ارتباطی با دستورهای خداوند ندارد. مثلاً «دروغ گفتن» به خودی خود عملی ناپسند است. چون این عمل زشت است، خداوند هم انسان را از آن منع کرده است؛ امّا قضیه برعکس نیست. یعنی زشتی عمل دروغ گفتن، به خاطر فرمان خدا در ترک دروغگویی نیست، بلکه در ابتدا دروغگویی زشت بوده، آنگاه خدا نیز به ترک آن دستور داده است.
همان گونه که میبینیم، برای معتزلیان عقل انسان اصل است. یعنی انسان به کمک عقل خود و به تنهایی قادر است اعمال خوب را از بد جدا کند و دستورهای دین هم داوری عقل را تأیید میکند.
رونق اصلی عقاید معتزله در روزگار نخستین خلفای عبّاسی و به ویژه مأمون بود. مأمون که خود بسیار به عقاید معتزله علاقه داشت، افراد بسیاری را برای تبلیغ این عقاید به سراسر کشورهای اسلامی فرستاد. او حتّی عقاید معتزله را به عنوان عقاید رسمی حکومت عبّاسی اعلام کرد ودستور داد از همهٔ مردم دربارهٔ اعتقاداتشان پرسش کنند. هر کس که عقایدی خلاف معتزله داشت، به حکم قاضیان محکوم میشد و گاه به مجازات مرگ نیز میرسید. اما از آنجا که هیچگاه اجبار و زور نقشی در گسترش بحثهای عقلی نداشته است، دستگاه تفتیش عقاید مأمون هم که شاید نخستین نمونه در تاریخ اسلام باشد، نتیجهٔ معکوس داد و بیشترین ضربه را به عقاید معتزله زد و بر اثر آن، بسیاری از مسلمانان از عقاید معتزله بیزار شدند.»
حجم
۱۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه