کتاب ابرها
معرفی کتاب ابرها
کتاب ابرها نوشتهٔ آریستو فانیس و ترجمهٔ رضا شیرمرز است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است. این اثر یکی از نمایشنامههای کمدی آریستوفانیس را در بر دارد.
درباره کتاب ابرها
نمایشنامههای آریستوفانیس، طی قرون پنجم و چهارم پیشاز میلاد در جشنوارههای آتن به اجرا درمیآمدند و پیرنگهای خلاقانه و جسورانه این آثار بهواسطهٔ رکاکت و بیپروایی تشخص ویژهای مییافتند. آریستوفانیس بهواسطهٔ همین ویژگیهای منحصربهفرد، رنسانسی در کمدینویسی کهن به پا کرد و حیات سیاسی و اجتماعی ساکنان آتن را پیش رویشان گذارد. آریستوفانیس یکی از آخرین کمدینویسانی بود که در قالب کمدی کهن مینوشت. دوران کمدی کهن از سال ۴۸۶ پیش از میلاد آغاز میشود، یعنی در دورانی که کمدی، بخشی از جشنواره دیونیسیوس بود، و در سال ۳۸۸ پیش از میلاد پایان میگیرد، یعنی زمانی که آریستوفانیس آخرین نمایشنامهاش را نوشت. طی این دوره، بیش از ۶۰۰ کمدی نوشته شد که از میان آنها ما عنوان ۳۰۰ کمدی و نیز نام پنجاه کمدینویس را میدانیم. کتاب ابرها دربردارندهٔ نمایشنامهای کمدی از آریستو فانیس است؛ نمایشنامهای که با مونولوگ «سْتْرِپِسیاذیس» شروع میشود.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب ابرها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی کلاسیک و علاقهمندان به نمایشنامههای کمدی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ابرها
«امید که چون شما، پیروزی و افتخار را حفظ کنم. ای منتقدان زیرک! میخواهم از اثری صحبت کنم که برای نگارشش، زحمات فراوانی کشیدهام، اما رقبای خام به ناحق از من پیشی گرفتهاند. بههمینعلت از شما مردم آگاه، که این کمدی را برایتان نوشتهام، گله دارم. البته هیچوقت از حمایت اشخاصِ آگاه ناامید نمیشوم. آن روزها را فراموش نمیکنم که در آثارم شخصیتهای جوانِ پاک یا لواطگر مرا میدیدید و از شادی در پوست نمیگنجیدید، موز باکره من که هنوز به سن مادری نرسیده بود، فرزند ارشدش را سر راه گذاشت تا کسی او را به فرزندی گیرد. تحت حمایت شما است که او رشد کرد. یادم هست که سوگند خوردید تا به ابد یار و یاور من باشید. امروز کمدی من هم مثل الکترا، خواهر «اورستس» به استقبالتان آمده و امید حمایت تماشاگران روشنفکر را دارد. الکترا به راحتی نمیتواند برادرش، اورستس را سرزنش کند یا او را از موهای مجعدش باز شناسد. با آن حرکات متین، این کمدینویس کی لباسی با تکه ضخیمی از چرم سرخ پوشید و کودکان را خنداند؟ نه به کچلها فحش میدهد و نه کرذاکاس میرقصد. پیرمردی نیست که حرف بزند و با عصا بر سر بازیگرهای دیگر بکوبد و بذلهگویی کند. من نیازی به تعریف و تمجید ندارم. با موضوعهای تکراری فریبتان نمیدهم. کمدیهای من مستقل از یکدیگرند.
همه آنها هوشمندانه طراحی شدهاند. وقتی کلئون در صدر قدرت بود، به او حمله کردم. حال که به خاک مذلت نشسته و من در پی مردهکشی نیستم. اما رقبای من بر خلاف من عمل میکنند و حالا که این ایپروُلُس بینوا دندانهایش ریخته هرگز از حمله به او و برادرش دست نمیکشند. اولین رقیب من، اِوپُلیس بود که ماریکاس را به صحنه آورد. به سادگی میشد فهمید که ماریکاس، همان نمایشنامه سحلشوران من است. این دزد ادبی، زن مستی را که کرذاکاس میرقصد، ناشیانه به کمدی من اضافه کرده و آن را دوباره پرداخت کرده است. ایدهاش را از فرونیخوس گرفته. در نمایشنامه فرونیخوس، هیولای زیرزمینی عجوزه پیری را میبلعد. بعد اِرمیپُس یقه ایپروُلُس را میگیرد. حالا دیگران هم ایپروُلُس را سرزنش میکنند. شاید کسانی که از آثار اینها لذت»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه