کتاب سفر قهرمان کمدی
معرفی کتاب سفر قهرمان کمدی
کتاب سفر قهرمان کمدی نوشتهٔ استیو کاپلان و ترجمهٔ مهدی کیا است. نشر گیلگمش این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ «کانون» است و نویسنده در آن از ساختار جدی داستانی برای فیلمهای خیلی خندهدار سخن گفته است.
درباره کتاب سفر قهرمان کمدی
استیو کاپلان در کتاب سفر قهرمان کمدی (The comic hero's journey: serious story structure for fabulously funny films) به تشریح ساختار فیلم کمدی پرداخته است. استیو کاپلان در ابزارهای کمدینویسی تعریفی تازه از کمدی ارائه کرده و ابزارهایی کاربردی برای نگارش کمدی از آن تعریف استخراج کرده است. در واقع او نوشتن کمدی را که تصور میشد هنری ناآموختنی و مرموز است، قاعدهمند کرده است. او مدرس شناختهشدهٔ کمدی است؛ شاگردانش از او دربارهٔ ساختار کمدی میپرسیدهاند و از آنجا که جای کتابی دربارهٔ ساختار فیلم کمدی را خالی یافته، خود کتاب حاضر را منتشر کرده است. به این منظور، او به سراغ ساختار کتاب «سفر قهرمان» نوشتهٔ «جوزف کمبل» رفته و آن را متناسب با ویژگیهای ناقهرمان کمدی، براساس نظریات خودش که در کتاب ابزارهای کمدینویسی آورده، بازطراحی کرده است.
خواندن کتاب سفر قهرمان کمدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به فیلمنامهنویسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سفر قهرمان کمدی
«بعد از مرحلهٔ چرا همچین شد، اغلب دورهای از انکار وجود دارد که شخصیتهای شما آنچه را اتفاق میافتد بهسادگی باور نمیکنند. در پایان کار اینجاست، هیچکس باور نمیکند آخرالزمان فرارسیده، حتی بعد از آنکه نورهای آبی پایین میآیند و مردم را به آسمان میکشند، هواپیماها از آسمان سقوط میکنند و فروشندههای پلید سوپرمارکت در اثر سقوط دستگاههای عظیم تهویهٔ مطبوع له میشوند. همهجور عذاب الاهی نازل و رسماً جهنم بر پا میشود. جِی و سِث شتابان برمیگردند خانهٔ جیمز فرانکو و میبینند… آنجا هیچکس به آسمان برده نشده. هیچکدام لایق نبودهاند. بههرحال هالیوود است دیگر. انتظار نداشتید که خدا به چنین آدمهایی نظر مساعد داشته باشد؟ اما وقتی جِی تلاش میکند به افراد حاضر بگوید چه اتفاقی افتاده، سِث کاملاً انکار میکند. میگوید: "نه، اصلاً نور آبیرنگی در کار نبود. " بااینحال، وقتی دروازهٔ جهنم در چمنِ مقابل خانهٔ جیمز فرانکو دهان باز میکند، مهمانها کمکم آخرالزمان را باور میکنند و بازیگرهای نیمچهمشهور یکدیگر را هل میدهند داخل گودال تا خود را نجات دهند. (عرض نکردم اینجا هالیوود است؟)
در تندر استوایی، بن استیلر نمیتواند بپذیرد کارگردانش، استیو کوگان، پا روی مین گذاشته و خودش را منفجر کرده. استیلر همچنان باور دارد کلهٔ از تن جداشدهٔ کوگان صرفاً یکی از اسبابهای شدیداً واقعگرایانهٔ صحنه است و ساخت فیلم، هر چند به شیوهٔ سینماوِریته۱۰۶، ادامه پیدا خواهد کرد. در داستان اسباببازی۱۰۷، وودی درست پیش از آنکه همهٔ لوازم جانبی و متعلقاتش را با لوازم "باز لایتیِر " جایگزین کنند، با اطمینان پیشبینی میکند: "یکی دو روز دیگه همهچی درست مثل سابق میشه. حالا میبینید. "
گامهایی که برای بازگشت به دنیای عادی برداشته میشود
در ساختار کلاسیک سفر قهرمان، قهرمانها از آستانه میگذرند و شجاعانه دنیای عادی را پشتسر میگذارند. نمیگویند: "ببینید، یه دقیقه صبر کنید… میدونم سوار میلینیوم فالکون هستیم و داریم وارد حالت هایپردرایو میشیم که بریم آلدران و شورشیها رو نجات بدیم، ولی من گمونم گاز خونهمون رو تو تاتویین باز گذاشتهم. " در سفر قهرمان کمدی، همین که کاراکترهای شما بالاخره "چنین چیزی امکان نداره " را پشتسر گذاشتند، فکر بعدیشان این است که "میخوام برگردم خونه! " کاراکترهای شما تمایلی ندارند که یکشبه به مردی سیساله تبدیل شوند یا یک روز را بارهاوبارها زندگی کنند یا از شهر "آز " سر درآورند. فایدهای در اینها نمیبینند. دوروتی نمیگوید: "آهای، بیاید تو شهر آز زندگی کنیم، جای خوبیه. اینجا همهچی رنگارنگه! " نه! تقریباً همیشه اولین فکر قهرمان شما این است که "چهطور برگردم به همون شرایطی که قبلاً بود؟ چهطور برم خونه؟ "»
حجم
۲۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
حجم
۲۲۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه