کتاب بازگشت انیشتین
معرفی کتاب بازگشت انیشتین
کتاب بازگشت انیشتین؛ داستان انیشتین (جلد دوم) نوشتهٔ مجید ادیب زاده است. انتشارات الفبای فرهنگ این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب بازگشت انیشتین؛ داستان انیشتین (جلد دوم)
کتاب بازگشت انیشتین؛ داستان انیشتین (جلد اول) ادامهٔ سگی به نام انیشتین جلد دوم از داستانهای انیشتین بهشمار میرود و از یازده فصل تشکیل شده است. عنوان فصلهای کتاب عبارت است از: «دختری که من نبودم!»، «کلنجارهای درونی من و خورشید»، «سفر در زمان»، «تو، آدم دستآموزی؟!»، «فرمانروایی ماشین جنگی هوشمند»، «دنیایی که شبیه فیلمها شده!»، «فرمانروا انیشتین». این داستان جزو نخستین آثار ادبی فارسی دربارهٔ هوش مصنوعی است.
انیشتین که در جلد اول کتاب، خودش را درون بدن سگی بزرگ یافته بود، اینبار چشم باز میکند و متوجه میشود که در بیمارستان است. او در همان بیمارستان میفهمد که وقتی سگ محبوب جراح جوان در حال مردن بوده، جراح، مغز انیشتین را از سر سگش خارج کرده و به سر خواهرزادهاش پیوند زده که در اثر تصادف، دچار مرگ مغزی شده است. آلبرت انیشتین که خودش را درون بدن دختری نوجوان مییابد، به ناگاه متوجه میشود که مغز خواهرزاده جراح جوان هنوز هوشیار است و دختری به نام خورشید شروع میکند به حرف زدن با او...
خواندن کتاب بازگشت انیشتین؛ داستان انیشتین (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازگشت انیشتین؛ داستان انیشتین (جلد دوم)
«جراح جوان، میخواست از من قول بگیره که این راز رو پیش خودم نگه دارم و هویت واقعی خودم رو برای کسی فاش نکنم. اون دلش نمیخواست که خواهرش، با فهمیدن اینکه دخترش واقعاً دچار مرگ مغزی شده، از دوباره غمگین بشه و غصه بخوره. از من انتظار داشت که تظاهر کنم خواهرزادش هستم و جای اون رو برای خواهرش پر کنم! نمیدونم داشت راست میگفت یا دروغ، اما یکبند ازین میگفت که دولتهای زیادی هستند که اگه بفهمند مغز من روی سر یک انسانه دیگه زنده و فعال شده، به هر شکلی شده میان من رو میدزدند و به آزمایشگاههای مخفی خودشون میبرند و دیگه اجازه نمیدن که من حتی چشمم به نور خورشید بیوفته! میگفت بعد از این همه سال، هنوز دولتها دنبال بافتهای مغزی من هستن تا از خاصیت ویژهای که مغز من داره، برای اهداف خودشون سواستفاده کنن! حقیقتش از تجربههایی که توی بدن سگ به دست آورده بودم، برام اصلاً مهم نبود که حرفهای جراح جوان راسته یا دروغ، چون با چشم خودم دیدم که آدمها برای منافع خودشون، حاضرند به هر کاری دست بزنند و دزدین و زندانی کردن و سواستفاده از نبوغ منه آلبرت انیشتین که جای خودش داره! داشتم به جراح جوان قول میدادم که خیالت راحت باشه و منم هیچ علاقهای ندارم که با شکل و شمایل یه دختر نوجوون، این طرف و اون طرف برم و ادعا کنم که من آلبرت انیشتین هستم که یکدفعه یه صدای دخترونه با لحنی عصبانی منو وادار به سکوت کرد.»
حجم
۵۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۵۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه