کتاب سفر دریایی
معرفی کتاب سفر دریایی
کتاب سفر دریایی نوشتهٔ آنا زگرس و ترجمهٔ مهشید میرمعزی است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «ادبیات امروز» حاوی یک داستان عاشقانه.
درباره کتاب سفر دریایی
آنا زگرس در کتاب سفر دریایی از لحنی استفاده کرده که متن را شعرگونه کرده است. داستان این رمان خارجی در میانۀ دهۀ ۱۹۵۰ میلادی و در یک کشتی باری میگذرد. کشتی که از برزیل بهسوی جمهوری دموکراتیک آلمان (یا همان آلمان شرقی) در حرکت است و آدمهایی با گذشتههایی متفاوت را با خود میبرد. سرنوشت دو مرد با نامهای «ارنست تریبل» و «فرانتس هامر» در سالهای سردرگمی و سازندگی پس از جنگ، در این کشتی باری همصحبت میشوند. فرانتس هامر علاقای به سفر دریایی و گفتوگو نشان نمیدهد، اما تریبل به هر اصراری که شده، هامر را به دنبال خود در بحث میکشاند. وقایع این رمان بین ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۵ اتفاق میافتد، طی سه هفتهای که سفری دریایی در این مسافت طول میکشد. چند شخصیت دیگر هم در این سفر حضور دارند. البته آنها، همچنین فرانتس هامر، بهنوعی در حاشیه باقی میمانند و دلیل حضورشان بهاختصار و کلی توضیح داده میشود، درست برعکس تریبل که روایت او همراه با جزئیات بسیار است. زگرس چند موضوع اجتماعی و سیاسی را هم مطرح کرده است، ولی وارد جزئیات و عمق آنها نمیشود. داستان شرحی لطیف و جذاب از دوران نوجوانیِ دو نفر است. تریبل در این سفر دریایی به زمان نیاز دارد تا خود را از رؤیاهایش برهاند و به آینده بنگرد.
بسیاری از منتقدان ادبی و فیلسوفانی مانند «گئورگ لوکاچ»، جایگاهی والا برای آنا زگرس در ادبیات مدرن قرن بیستم قائل هستند. بسیاری آثار آنا زگرس را مانیفست ادبیات مدرن در جهان میدانند؛ آثاری که با وجود گذر سالیان، همچنان مرتبط و خوانا باقی ماندهاند. نگاه تکوینی و جایگاه سیاسی - فرهنگی آثار زگرس در مقایسی کلیتر و در راستای نظریات «تئودور آدورنو» دربارۀ جهانِ پس از جنگ جهانی دوم، بهویژه در داستانهای کارائیبی زگرس بسان اندیشههایی در باب میراث جهانی روشنگری و انقلاب است که از اروپا و اروپاییان برای جهان باقی مانده است.
خواندن کتاب سفر دریایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آنا زگرس
آنا زگرس رماننویس آلمانی است که سال ۱۹۰۰ میلادی در ماینتس و در خانوادهای یهودی متولد شد. روی کار آمدن آدولف هیتلر و آغاز دوران تاریک آلمان، آنا زگرس را وادار کرد به فرانسه کوچ کند، اما چندی بعد، فرانسه نیز به اشغال نازیها درآمد و این نویسنده با دشواریهای فراوان به مکزیک رفت. پس از چند سال به وطن بازگشت و سرانجام، در سال ۱۹۸۳ در برلین درگذشت. آنا زگرس در عمر ۸۲سالهاش، بیش از ۳۰ عنوان کتاب نوشت که از میانشان «صلیب هفتم»، «ترانزیت»، «گشتوگذار دختران مُرده»، «مردهها جوان میمانند»، «قیام ماهیگیران سنت باربارا»، «آبی واقعی: داستانی از مکزیک»، «پایان»، «سفر دریایی» و «هت جوداسلون» شهرت بیشتری دارند. آثار این نویسنده باعث شدند تا نام او در میان نامزدهای نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۷ قرار بگیرد؛ سالی که «میگل آنخل آستوریاس» نویسندهٔ گواتمالایی جایزه را به خانه برد.
بخشی از کتاب سفر دریایی
««‘اسمش چه بود؟’
«‘ماریا لوئیزا.’
«‘فکر کنم هرگز او را فراموش نخواهید کرد.’
«‘فراموش کنم؟ نه، هرگز. او زندگیام بود، اما زمان درازی از آن گذشته است!’
«‘در چه روزی از دنیا رفت؟’
«‘آه! ببینید هرتا، حتی این را هم نمیدانم. فراموش کردم بپرسم. ما دیگر جلوی بیمارستان هستیم. خواهش میکنم امشب برای شام پیش ما بیایید.’
«‘پدرم منتظرم است. بعدش حتماً میآیم.’
«بارها با آن دختر پیادهرویهای طولانی کردم. با جنگل و کوهستان آشنا بود. تازه متوجه شدم مناظر وطنمان تا چه اندازه میتوانند لطیف و آرام باشند. هر بار چنین چیزی میگفتم، هرتا خوشحال میشد. بله، من درست کلمهٔ ‘آرام’ را به مکانهایی ربط میدادم که باهم میرفتیم، به جنگل و تپهها. همچنین به شهرهایی هم رفتیم که بهدلیل اقامت گوته در آنها به شهرت رسیده بودند. حالا به هر دلیلی که بود، یعنی از سر علاقه یا برنامهٔ شکار دوک، گوته هم در این شهرها زندگی کرده بود. علاقهٔ زیادی به گوته نداشتم. به نظرم متفرعن و در همه کاری از قصد اصیل و بزرگمنش میآمد. فکر میکنم مدام به آیندگان فکر میکرده درحالیکه همعصرانش بهقدر کافی به توصیههای او نیاز داشتهاند؛ افرادی که نادیدهگرفتهشده هنگام انجام کارهای ملالتآور در درهها زندگی میکردند. ولی میترسیدم تمام چیزهای مربوط به این موضوع را با مسائلی که گوته تمایل به تشریحشان داشت و واقعاً هم بر آیندگان تأثیر گذاشته بود با هرتا درمیان بگذارم. این افکار را اصلاً با هرتا درمیان نمیگذاشتم تا او را نرنجانم، چون او در خانه و در مدرسه طوری تربیت شده بود که بهنوعی گوته را دارای سرشتی والاتر میدانست. فقط با احتیاط میتوانستم این فکر را از ذهنش بیرون کنم. بالای کوهی رفتیم که آن را گیکلهان۱۰۶ میخوانند و او شعر معروف گوته، بر تمام قلهها آرامش است۱۰۷، را با دستخط خود شاعر به من نشان داد. متوجه شدم که با احتیاط به من نگاه کرد تا ببیند آیا این شعر واقعاً احساساتی را در من بیدار کرده است یا نه. گفتم: ‘یکی از زیباترین شعرها دربارهٔ طبیعت است که من در زبان آلمانی میشناسم!’ بعد از من پرسید که چه برداشتی از آن دارم و میتوانم چیزی زیباتر را تصور کنم یا نه. جواب دادم: ‘خب، هرتا، شعر دربارهٔ طبیعت شعری است که با کلمات فاخر از طبیعت و پرندگان و درختان حرف نمیزند، بلکه از زندگی انسانها با تمام شادیها و رنجهایشان میگوید.’»
حجم
۱۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه