کتاب جادوگرها
معرفی کتاب جادوگرها
کتاب جادوگرها نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ علی هداوند است. کارگاه فیلم و گرافیگ سپاس این داستان کودک و نوجوان را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «داستانهای عجیب آقای دال» است.
درباره کتاب جادوگرها
کتاب جادوگرها در چند بخش، تجربهای که راوی از جادوگرها دارد را روایت میکند. او ابتدا از انواع جادوگرها، عادات و قدرتهای آنها میگوید. رولد دال در داستانهایی که برای کودکان نوشته است نوعی شوخطبعی پنهان و واقعبینانه به کار برده و امید به زندگی و تلاش و نشاط در آثار او موج میزند. او دست خوب و مهربان بچههاست و کودکان بسیاری با داستانهای او زندگی میکنند و به دنیا لبخند میزنند.
خواندن کتاب جادوگرها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانان دوستدار داستانهای فانتزی و تخیلی پیشنهاد میکنیم.
درباره رولد دال
رولد دال در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰ درگذشت. او داستاننویس و فیلمنامهنویس بریتانیایی بود.
اوج شکوفایی رولد دال بهعنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهۀ ۱۹۴۰ میلادی بوده است. از مهمترین آثار او میتوان به «غول بزرگ مهربان»، «چارلی و کارخانۀ شکلاتسازی»، «زرافه و پلیکان و من»، «ماتیلدا» و... اشاره کرد.
رولد دال از مشهورترین نویسندگان کتاب کودک است. کتابهای او سالها در لیست پرفروشترینهای کتاب کودکان بوده است. او نویسندهای ماهر است؛ با دنیای کودکان بهخوبی آشناست و ذهنیات و تخیلات آنها را میشناسد. جذابیت رمز و رازآلود کتابهای دال و کلام طنزآلود او همواره مورد علاقۀ کودکان بوده است. قهرمانهای داستانهای دال، کودکانی جسور و شجاع هستند که در زنجیرۀ اتفاقاتی هیجانانگیز افتاده و سرانجام بر بدیها پیروز میشوند. موضوعات داستانهای او گاهی بسیار ساده و روزمره و گاه کاملاً تخیلی و عجیب و غریب است. از درونمایههای موجود در آثار این نویسندۀ بریتانیایی میتوان به برابری، نوع دوستی، طبیعتدوستی، جسارت، شجاعت و… اشاره کرد.
از بسیاری از داستانهای رولد دال برای تولید فیلمهای سینمایی، برداشت و اقتباس شده است. برای نمونه میتوان به فیلم چارلی و کارخانه شکلات سازی ساختۀ تیم برتون با بازی جانی دپ اشاره کرد.
«گاهی هرگز: قصهای برای سوپرمن» (۱۹۴۸) و «عمو اسوالد من» (۱۹۸۰) از داستانهایی هستند که رولد دال برای بزرگسالان نوشته است. او همچنین به نگارش نمایشنامه، فیلمنامه، شعر و آثار غیرداستانی هم پرداخته است.
رولد دال در جایی میگوید: «اگر میخواهید دنیا را از دریچۀ چشمان کودکان بنگرید، چهاردستوپا روی زمین زانو بزنید و به بزرگسالانی که به شما امر و نهی میکنند، خیره شوید».
بخشی از کتاب جادوگرها
«همین که خواستم راه بیفتم، گلهای زن وارد سالن شد. بطری را محکم بغل کردم و چسبیدم به دیوار. اول کفشها و مچ پاهای زنها را دیدم، اما بعداً که سرم را بالا کردم آنها را شناختم. ساحرهها بودند که برای شام خوردن آمده بودند!
صبر کردم تا همهٔ آنها رد شدند و بعد با سرعت رفتم طرف آشپزخانه. یکی از پیشخدمتها در را باز کرد تا وارد آشپزخانه شود. پشت سر او وارد شدم و پشت سطل زباله قایم شدم. چند دقیقه همانجا ماندم و به حرفها و هیاهوی پیشخدمتها و آشپزها گوش دادم. عجب آشپزخانهای بود! چه سر و صدایی! چه بخاری بلند میشد! از یک طرف سر و صدای آشپزها و از طرف دیگر تلق و تولوق به هم خوردن دیگ و قابلمه گوشم را کر میکرد! پیشخدمتها میآمدند و میرفتند و با صدای بلند غذاهای مختلف را به آشپزها سفارش میدادند: «چهار تا سوپ و دو تا کباب بره و دو تا ماهی برای میز! ۲۸ سه تا کیک سیب و دو تا بستنی توتفرنگی برای میز! ۱۷» غذا بود که روی دست پیشخدمتها از آشپزخانه خارج میشد.
بالای سرم، میلهای از سطل زباله بیرون زده بود. در حالی که بطری را چسبیده بودم، پریدم، پشتکی توی هوا زدم، و دمم را به میله قلاب کردم و شروع کردم به تاب خوردن. عجب کیفی داشت! پیش خودم گفتم که بندبازی که توی سیرک روی طناب تاب میخوره و خودشو توی هوا ول میکنه و میچرخه و پشتک میزنه عجب کیفی میکنه! فرقش این بود که طناب او فقط عقب و جلو میرفت و تاب میخورد اما من میتوانستم با دمم در هر جهتی که دلم میخواست تاب بخورم. امکان داشت بتوانم موش بندبازی از آب درآیم و وارد سیرک شوم.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه