دانلود و خرید کتاب خانه ابر و هنر مارسیا ویلیامز ترجمه فرح بهبهانی
تصویر جلد کتاب خانه ابر و هنر

کتاب خانه ابر و هنر

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خانه ابر و هنر

کتاب خانه ابر و هنر نوشتهٔ مارسیا ویلیامز و ترجمهٔ فرح بهبهانی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب خانه ابر و هنر

کتاب خانه ابر و هنر که رمانی در قالب خاطره‌نویسی و برای کودکان است، «آنجی» و «هری»، دو دوست صمیمی و همسایهٔ دیواربه‌دیوار را به شما معرفی می‌کند. آن‌ها از روزی که به دنیا آمده‌‌اند، مثل دوقلو‌ها با هم بودند. دخترک عاشق هنر و هری عاشق ابرها است؛ برای همین وقتی پدرانشان یک خانهٔ درختی قشنگ برای آن‌ دو درست کردند، بچه‌ها اسمش را گذاشتند «خانه‌ی ابر و هنر». همه‌چیز خوب است تا اینکه سردردهای هری بیشتر و بیشتر می‌شود. او را به بیمارستان می‌برند. حالا هری بیش از همیشه به آنجی نیاز دارد. وقتی همه‌چیز از هم می‌پاشد، فقط یک دوست خوب می‌تواند اوضاع را روبه‌راه کند.

خواندن کتاب خانه ابر و هنر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خانه ابر و هنر

«ابرها: نیمبواستراتوس

اخیراً به خاطر هری زیاد ننوشته‌ام. خیلی سرحال نبوده، تمام مدت کنارش نشسته‌ام و مواظب سیروس هستم. در حال حاضر، زیاد حرف نمی‌زند. فقط روی مبل شنی‌اش دراز می‌کشد و به جوک‌های من گوش می‌کند. حتی وقتی سرش بدجوری درد می‌کند، وقتی این‌طور است، می‌توانم او را بخندانم. خوشبختانه بابای من مثل دلقک‌ها می‌ماند، والا این‌قدر جوک مزخرف بلد نبودم!

قرار است برادر یا خواهر هری دو و نیم هفتهٔ دیگر به دنیا بیاید... چه خواهد بود؟ هری یک خواهر کوچولو می‌خواهد. فکر می‌کنم خیلی خوب می‌شود اگر یک پسر کوچولو به دنیا بیاید تا بتواند با سولو بازی کند... ولی من هم، اگر توجه کرده باشید، کلاً پسرها را دوست دارم.

بعد... اورژانس

باور می‌کنید، همین‌که نوشتهٔ بالا را تمام کردم لیلی با عجله رفت بیمارستان تا بچه‌اش را به دنیا بیاورد. ۱۰ روز زودتر!

دختر است و اسمش را فلور گذاشته‌اند، که به فرانسوی یعنی گل. هری بعد از دیدن گل‌های روی روتختی چانگای این اسم را انتخاب کرد! مادربزرگ خوشش نیامد و می‌گوید حالا باید همان گل‌ها را روی روتختی هری بدوزیم. راستی، روتختی هنوز دارد بزرگ می‌شود.

لیلی باید مدت کمی توی بیمارستان بماند، چون فلور زود به دنیا آمده، پس من کنار هری، سیروس و جو می‌مانم. پرستار بامزهٔ شوخ و شنگ اینجاست تا مطمئن بشود که هری داروهایش را به موقع می‌خورد، چون جو در این‌جور چیزها کمی مزخرف است. ولی هنرمندی فوق‌العاده است. یک عکس از فلور برای ما کشید، چون تا بیاید خانه ما او را نمی‌بینیم، که ممکن است چند روزی بشود. من و جو،‌ نقاشی‌های زیادی از سگ‌ها و ابرهای شکل فرشته کشیدیم و به در و دیوار چسباندیم تا هری به آن‌ها نگاه کند.

واقعیت: با هری و جو خیلی خوش می‌گذرد. حتی برایم مهم نیست که هری از دستم عصبانی شود، چون فقط زمانی که سرش درد می‌کند بداخلاق می‌شود. جو اجازه می‌دهد که چیپس بخوریم و تا هروقت که دلمان می‌خواهد تلویزیون تماشا کنیم. این عالی است که الان کسی به هری نه نمی‌گوید، پس هرچه دلمان می‌خواهد غذا و نوشابه می‌خوریم. اگر دلم نوشابهٔ جوشان و یک پیاله آب‌نبات بخواهد، فقط می‌گویم که هری می‌خواهد و سریع... مثل افسونی ظاهر می‌شود!

واقعیت سگی: سیروس همیشه کنار هری است، به‌غیر از موقع غذا خوردن و یا وقتی که می‌خواهد توی حیاط با من بدود. حتی آن‌موقع هم با عجله برمی‌گردد پیش هری. فکر می‌کنم سیروس سعی می‌کند با دادن عشق فراوان و لیس زدن‌های سحرآمیزش حال هری را بهتر کند.

راز: به زودی، هر دو زیر روتختی هری جا خوش می‌کنند، چون می‌خواهیم کریسمس آن را بهش بدهیم. و برخلاف دخترهای راهنمای چانگای، ما روتختی خودمان را به موقع تمام خواهیم کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان