دانلود و خرید کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان اسماعیل ابراهیمی
تصویر جلد کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان

کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان

کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان نوشته اسماعیل ابراهیمی است. این کتاب را انتشارات آرنا منتشر کرده است.

درباره کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان

 این کتاب درباره دغدغه‌های همیشگی انسان بودن و انسان ماندن است. درباره جستجوی معنا در زندگی انسان است. درباره حل نشدن در روزمرگی‌ها، مسخ نشدن در عادت‌ها، تازه ماندن و جاری بودن در دوره‌گذار و پرتلاطم عصر ما.

 این آرمان‌ها از همیشه دشوارتر، دست نایافتنی‌تر و گران‌بهاتر شده‌اند و انسان‌ها چنان درگیر چالش‌های نفس کشیدن و بودن‌اند که هستی و مستی را فراموش کرده‌اند و بر سر هر چه آفرینندگی و زایندگی پا گذاشته و از اکنون بریده به گذشته و فردا چسبیده‌اند با این حال در این کتاب جانی رویان، پرسان، پویان و همیشه نگرانی را در برابر خود پیدا می‌کنیم که پیوسته از خود درباره معنای زندگی می‌پرسد و می‌جوید.

 این کتاب را در واقع می‌توان نخستین جلد از یک مجموعه پنج جلدی دانست که همگی به صورت یک پیوستار، نگرش و آغاز و رشد و تکوین و پیوستگی جهان بینی نویسنده را آشکار می‌کند جلدهای دیگر با عناوینی چون یادمان‌های مه‌آلود، باد همه‌جا به یک صدا سخن می‌گوید، درآمدی برای فلسفه نوزاد، واپسین اوستا، در آینده نزدیک به دنبال هم منتشر خواهند شد.

خواندن کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تغییر زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب حکایت و شکایت... از ژرفنای جان

اما، کم کم تغییراتی پدید آمد. شش ساله بودم که با همیاری مردم، مسجد ساخته شد. در هفت سالگی، با گروه کوچکی از هم سالان خود، در روستای مجاور، به مدرسه رفتم. در همان سال، به‌طور جهشی از کلاس اول، به دوم رفتم. سال بعد، نخستین آموزگار از سپاه دانش، به ده ما نیز آمد. در پستوی خانه‌ای، به درس خواندن مشغول شدیم و من کلاس سوم بودم. در همین هنگام، به همت خود مردم، سنگ بنای مدرسه نیز گذاشته شد. ولی با آغاز سال تحصیلی تازه، من دیگر، در آنجا نبودم. من از خردسالی، حافظه قوی و ذهن حساس و جوینده، داشتم. گفته‌ها و شنیده‌ها را به‌سرعت می‌آموختم. این تیزی و توجه سبب شد که خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، شادی‌ها و غم‌ها و به‌طور کلی، رویدادهای زندگی را، همواره با توجه بیشتر و حساسیت بالایی، ارزیابی کرده و به آن‌ها واکنش نشان بدهم.

اگردر میان کودکان بودم، اگر در جمع بزرگترها بودم، اگر پای صحبت پدر و مادر بودم، یا در مدرسه، یا پای منبر، یا بعدها که نونهال و نوجوان شدم و دسترسی به برنامه‌های رادیو پیدا کردم و یا کتاب و روزنامه و... همگی را آگاه و ناخودآگاه می‌بلعیدم و درباره آن‌ها می‌اندیشیدم و به داوری می‌نشستم: در یک کلمه بی‌خیال و آسوده نبودم!

رفته‌رفته، همین‌طور که بزرگ می‌شدم و رشد می‌کردم، کتاب‌های بسیاری می‌خواندم؛ به‌ویژه از چهارم دبستان که همراه خانواده، به تهران آمدیم و به کتابخانه، دسترسی پیدا کردم؛ جلسه‌های مذهبی، سخنرانی‌ها، اخبار، آموزگاران، برنامه‌های رادیویی، به‌ویژه برنامه‌های نمایشی آن، داستان‌سرایی، نقالی و شاهنامه‌خوانی و قصه‌گویی و... دنیای کودکی مرا، لبریز و پر بار می‌ساختند.

با آغاز سال تحصیلی، در سال هزار و سیصد و پنجاه و شش، کودکی دوازده ساله بودم که کم کم زمزمه‌های انقلاب فراگیر شد و آموزگاران بسیاری، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، چپ و راست، در کنار آموزش‌های رسمی، به‌طور گسترده به ترویج و تبلیغ مرام‌های خود نیز، پرداختند و از آن زمان ذهن جستجوگر و حساس من، انگیزه و نیروی تازه‌ای یافت و با شور و علاقه بسیار، به مطالعه و بررسی دیدگاه‌ها و رویدادهای گوناگون پرداخت. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان