کتاب سفر به نیمه دیگر خود

کتاب سفر به نیمه دیگر خود نوشتهٔ علی نورآبادی در نشر صاد به چاپ رسیده است. این کتاب دربردارندهٔ ۲ تک‌نگاری دربارهٔ افغانستان است.

درباره کتاب سفر به نیمه دیگر خود

این کتاب شامل ۲ تک‌نگاری از ۲ سفر به افغانستان است. سفر نخست، کاملاً شخصی و زمینی بود. اما سفر دوم، سفر رسمی و دولتی بود و به همراه هیئتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به دعوت مسئولان فرهنگی افغانستان صورت گرفت. افغانستان کشور قومیت‌ها و مذاهب است. آمار دقیقی وجود ندارد اما اهل سنت و شیعیان ۲ مذهب اصلی افغانستان هستند. طالبان از قوم پشتون و اهل سنت هستند. کتاب سفر به نیمه دیگر خود شامل ۳ فصل است. ۲ فصل ابتدای کتاب به صورت نوشتاری و فصل سوم به صورت تصویری است. نویسنده در ابتدای کتاب مقدمه‌ٔ کوتاهی درباره‌ٔ اشغال افغانستان به دست استعمارگران سخن گفته است.

کتاب سفر به نیمه دیگر خود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران مطالعهٔ خاطرات و سفرنامه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب سفر به نیمه دیگر خود

«"مرز" چیست؟

"مرز" واقعا چیست؟ تا حالا که به صورت عینی برای خودم پیش نیامده بود بهش فکر نکرده بودم. "مرز" هم از آن چیزهایی که تعریف و فهمش هم خیلی ساده است و خیلی سخت. "مرز" به ظاهر خطی اعتباری و نامرئی است که در جایی کشیده می‌شود و جاهایی و چیزهایی را از هم جدا می‌کند. فهمیدن این جمله ظاهراً نباید زیاد سخت باشد اما همه چیز تازه از این به بعد آغاز می‌شود. این خط نامرئی چرا کشیده می‌شود؟ کی کشیده می‌شود؟ چه کسی آن‌را می‌کشد؟ چرا می‌کشد؟ چرا اصلاً اعتباری و به عبارتی نامرئی است؟ این خط‌ها بر چه اساسی کشیده می‌شود؟ بعد از این خط‌کشی‌ها چه رخ می‌دهد؟ و ده‌ها سوال دیگر. این‌هاست که فهم آن مسئلهٔ به ظاهر ساده را خیلی سخت می‌کند. پاسخ این سوال‌ها باشد برای بعد و برای اهلش. هرچه که هست فعلاً این خط اعتباری یعنی "مرز" وجود دارد و ما باید از آن رد می‌شدیم که شدیم. تازه رد شدن از مرز هم مثل خودش هم می‌تواند خیلی راحت باشد و هم خیلی سخت. خوشبختانه فعلاً برای ما رد شدن از این خط اعتباری خیلی راحت بود؛ یک پای‌مان این طرف مرز بود و پای دیگر آن طرف. قدم بعدی را که برداشتیم از مرز رد شده بودیم؛ به همین راحتی. اما رد شدن از خطوط مرزی اعتباری که کم هم نیستند همیشه و برای همه به این راحتی نیست. ما و افغانستان سال‌ها و قرنها "هم" تاریخ، "هم" دین، "هم" زبان، "هم" فرهنگ، "هم" ریشه، "هم" آیین، "هم"پیوند، "هم" زیست، "هم" سرشت، "هم" سرنوشت، "هم"سایه، "هم" اقلیم، "هم" چند و "هم" چون بودیم اما روزی نه چندان دور، غریبه‌ای با شمشیرش خطی کشید و ما را از همدیگر جدا کرد. با همین خط، همهٔ آن "هم" ها از بین رفت. و ما خوب می‌دانیم که خطی که با شمشیر یا خنجر کشیده شود درد دارد و خون می‌کند و البته ردش بر روی بدن می‌ماند. پیکری با همین خط شمشیر بیگانه به دو نیمه تقسیم شده بود؛ ایران و افغانستان. پرحرفی از پر دردی است... بگذریم.»