کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران
معرفی کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران
کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران نوشتهٔ کریم طاهرزاده بهزاد است. نشر ارس این کتاب در حوزهٔ تاریخ مشروطیت را منتشر کرده است.
درباره کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران
کریم طاهرزاده بهزاد در کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران بیان کرده است که حقایق تاریخی با گذر زمان و با تحریف از بین میرود؛ بنابراین نگارش یادداشتها و ذکر حوادث و زوایای جریان روز کمک ارزشمندی به تاریخنویسی میکند. نویسنده در این اثر همواره درصدد بوده که یادداشتهای زمان انقلاب مشروطیت ایران و بهخصوص آذربایجان را به رشتهٔ تحریر درآورد. نویسنده همچنین، در مقدمهٔ اثر اشاره کرده است که برای داشتن یک تاریخ صحیح از مشروطیت، وظیفهٔ کلیهٔ آزادیخواهان و رجال صدر مشروطیت است که یادداشتهای خود را انتشار دهند تا تاریخ صحیحی از مجموعهٔ آنها و آنچه که تاکنون انتشار پیدا کرده است به دست آید.
کریم طاهرزاده بهزاد در زمرهٔ یاران ستارخان، سردار ملی و از سردستههای احرار در جنگهای انقلاب در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ در تبریز بود. او وقایع و صحنهها را همانطوری که خود در دوران مشروطیت تجربه کرده، نگاشته است. او معتقد است که انقلاب مشروطیت ایران آتشی بود که از خصایل آزادگی و تمدن نژادی ملت ایران سرچشمه گرفته و با مغلوبکردن اصول خودکامگی بار دیگر اصالت نژادی و عظمت روحی خود را آشکار ساخته است.
خواندن کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران
«در همین ایام روزنامهٔ شمس هم با قلم مرحوم سیدحسن شمس انتشار مییافت. مرحوم احتشامالسلطنه در این ایام سفیر کبیر بود؛ چنانکه جناب آقای سیدحسن تقیزاده همواره با نور ایمان و بینش راه را برای خدمتگزاران روشن کردهاند. در این ایام هم برای مرکز افکار ایرانیان مهاجر جمعیتی به نام نشر معارف که در واقع همان حزب دموکرات بود تشکیل دادند.
اعضای سرشناس جمعیت مذکور که هر هفته جلسه تشکیل میدادند بدین نام بودند: سیدحسن تقیزاده، میرزامحمدعلیخان تربیت، رسولزاده، میرزاحسینخان طاهرزاده، حاجی حسینقلی، شبستری، آصفالوزاره، میرزاحسنخان ارفع، سیدزاده حاجی حسین قره، علیآقا، ماهوتچی. ولی طولی نکشید مجاهدینی که فراراً از تبریز به اسلامبول وارد میشدند وارد جمعیت میشدند.
در سخنرانیهای جمعیت، عدهای از تجار و ایرانیهای مقیم اسلامبول با طیب خاطر حاضر میشدند و همه از اوضاع تبریز نگران بودند و نگارنده درصدد تهیهٔ وسایل برگشت به تبریز بودم. وسط سفارت ایران خبر تأثرآور سرِداررفتن مرحوم ثقةالاسلام و شیخ سلیم و ابراهیم قفقازچی و حسن و قدیر پسران علیمسیو و غیره به ما رسید. این خبر ناگوارترین و دردناکترین خبری بود که تا آنوقت رسیده بود. از شنیدن این خبر نهتنها آزادیخواهان متأثر و متألم شدند، بلکه هر شنوندهٔ بصیر و آزادیخواهان ترک از این خبر و از رفتار روسها اظهار انزجار و نفرت میکردند. از طرف آزادیخواهان ساکن اسلامبول تلگرافات مفصلی مخابره کرده و به این عمل غیرقانونی مأمورین مستبد دولت روسیه اعتراض کردند.
در این روزها همه نگران اقدامات بیرحمانه و غیرقابلتحمل سربازان بیگانه بودند و صمدخان را آلت دست آنها میدانستند. آقای تقیزاده و مرحوم تربیت از طرف کلیهٔ مشروطهخواهان بهخصوص میرزارضاخان تربیت و رضازاده شفق و میرزاحسین واعظ و میرزاعلی ویجویهای و امثال آنها سخت نگران بودند و طولی نکشید نامههایی رسید که تفصیلات جنگ چهارروزهٔ سربازان روس را با مجاهدین در آن شرح داده بودند. بهطور کلی خوردوخواب و آرام روح از ایرانیان مقیم اسلامبول گرفته شده بود. همه با چشمان اشکبار منتظر خبرهای بعدی بودند. خبرهایی که میرسید اغلب ضد و نقیض بود؛ ولی مطلبی که مسلم بود این بود که روسها با دست شجاعالدوله دست به کشتار زده، جمعی مردان میهنپرست و رشید و عدهای از روحانیون وعاظ پاکسرشت را به گناه آزادیخواهی و استقلالطلبی بهطور وحشیانه اعدام کرده بودند. پس از مدتی سر قافلهٔ فراریان به اسلامبول رسید که بهطور جداگانه خواهیم نوشت.»
حجم
۵۲۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۵۲۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه