کتاب از جنس رویا
معرفی کتاب از جنس رویا
کتاب از جنس رویا نوشتهٔ مونا جدیدی است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «شناختنامه و خاطرات» این نشر است و نویسنده در آن آثار «ناصر یوسفی» را بررسی کرده است.
درباره کتاب از جنس رویا
چاپ اول کتاب از جنس رؤیا در سال ۱۳۹۱ منتشر شد. مونا جدیدی در این کتاب با «توران ميرهادی»، «گيتا گركانی»، «شكوه قاسمنيا»، «نوشآفرين انصاری»، «زهرا فرمانی» و «ثريا قزلاياغ» گفتوگو کرده و آثار «ناصر یوسفی» را مورد بررسی قرار داده است.
ناصر یوسفی یکی از نویسندگان مستقل ادبیات کودکان ایران است. او از نوجوانی در محافل ادبی حضور داشته و مجموعه کتابهایی که از او چاپ شده از مرز دو میلیون نسخه گذشته است. مونا جدیدی در مقدمهٔ این کتاب بیان کرده است که ناصر یوسفی از معدود نویسندگانی است که برای خردسالان قصه نوشته و برخلاف گروهی از نویسندگان، به معیارهای بازارپسند ناشران تن نداده و غم نان باعث نشده است که حرمت کودکان را بشکند. اولین قصههای یوسفی در سال ۱۳۶۵ در مجلهٔ «شاپرک» منتشر شد. بسیاری از خوانندگان مجلهٔ «کیهان بچهها» (شاپرک) و «رشد کودک»، در همان سالها با قصههای او آشنا شده و انس گرفتند. این آثار را بعدها و در دورههای مختلف، ناشران متعددی نیز در اختیار کودکان قرار دادند. نشرهای «مرکز»، «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، «قدیانی»، «افق»، «پیدایش»، «قطره»، «کارگاه کودک» و... از ناشرانی بودهاند که قصههای او را منتشر کردند. بسیاری از قصههای او از چاپ پانزدهم نیز گذشته است. «ماهپیشانی»، «قصههای یاسمن»، «تا بهار»، «پیشی جیلینگجیلینگ» و... در دورههای مختلف، جزو قصههای محبوب کودکان بودهاند؛ علاوهبر این، قصههای او در بسیاری از نشریههای کودکان در کشورهای سوئد، نروژ، دانمارک، آمریکا و کانادا به چاپ رسیده است. ناصر یوسفی در مجموعه کارهای خود نشان داده است که برای کار با کودکان، معیار و بینش خاصی دارد و با فلسفهٔ خاص خود، به زندگی و کودکان نگاه میکند. او در همهٔ آثار خود این نگرش را حفظ کرده است. در بیشتر قصههای او کودک مهم، ارزشمند و مستقل است و دنیای او متنوع و عاری از خشونت است. گفتوگویی با ناصر یوسفی و کتابشناسی این نویسندهٔ ادبیات کودک در انتهای کتاب آورده شده است.
خواندن کتاب از جنس رویا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران پژوهش در حوزهٔ ادبیات کودک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از جنس رویا
«بهطور کلی روبان قرمز به دور کرهٔ زمین یک بیانیه است، بیانیهای بر علیه تبعیض، خشونت، بیعدالتی، انسانگریزی، جنایت، جنگافروزی، تعصب، تنگنظری و در نهایت تبلیغ دوستی، صلح و گسترش آن در جهان. من تردید دارم که مخاطب کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند و بهطور مسلم فقط گروهی از نوجوانها میتوانند مخاطب این اثر باشند. در کل رویکرد کتاب را بیشتر خطاب به بزرگسال میدانم. حس میکنم یوسفی در قالب یک داستان، بالای سر بچهها را نگاه میکند و با آنهایی که پشت سر بچهها هستند صحبت میکند و به آنها هشدار و تذکر میدهد و پیاماش را برای آنها میفرستد. مطمئن هستم که تنها گروهی از نوجوانها میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
اما دربارهٔ ساختار ادبی آن حرف دارم، منظورم این نیست که ساختار ادبی ندارد، چون هر اثری میتواند ساختار جدیدی نیز بیاورد. میخواهم بگویم در این کتاب شخصیتپردازی وجود ندارد و فقط حضور یک سایه را حس میکنید. ما حتی در پستمدرنیسم هم شخصیتپردازی داریم. یک داستان باید جریان سیال ذهن باشد، ممکن است فراز و فرودهای داستان کلاسیک را نداشته باشد، میتواند فلشبک داشته باشد، زمان نداشته باشد، برود، برگردد، بالا برود، پایین بیاید، در مکان جابهجا شود، و البته همهٔ مواردی که در پستمدرنیسم وجود دارد. ولی در کل در ادبیات داستانی کمتر اثری وجود دارد که شخصیتپردازی نداشته باشد؛ هرچند که در آن یک شخصیت محوری بدون نام و وابستگی قومی و نژادی وجود داشته باشد.
در مقایسهاش با شازده کوچولو باید بگویم، شازده کوچولو یک کودک است و درست است که در فرانسه متولد شده، ولی ماهیتاً یک انسان است، انسانی در قالب یک کودک، در حالی که یوسفی در خلق این موجود در قالب یک کودک ناموفق بوده است. شازده کوچولو هم مخاطب کودک ندارد و آن هم یک بیانیه است، ولی بچهها عجیب با شخصیت داستان ارتباط میگیرند، برای اینکه در عین چند لایه بودن، در هویت، یک کودک است، کودکی با همهٔ شیطنتها، دلمشغولیها و بازیگوشیهایش، و با همهٔ سؤالهای کودکانهاش، که میگویند سؤالهای همهٔ فلاسفه، اول همین سؤالهای کودکانه بوده است. ولی شخصیت روبان قرمز، این هویت را ندارد، زمانی با او همزادپنداری میکنید، زمانی از او دور میشوید و او را نمیفهمید، چون ملموس و در دسترس نیست، مثل یک سایه است، مثل یک روح... .
این کتاب مانند بسیاری از شاهکارها، جریان سیال ذهن است، که یک جریانی را میگوید و میگوید و میگوید و البته هیچ نتیجهای هم به دنبال ندارد.»
حجم
۱۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه