کتاب میمون ها و آدم ها
معرفی کتاب میمون ها و آدم ها
کتاب میمون ها و آدم ها نوشتهٔ فرانسیسکو آیالا و ترجمهٔ مجتبی پردل است. انتشارات هوما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی پاسخ به شش پرسش بزرگ دربارهٔ تکامل.
درباره کتاب میمون ها و آدم ها
فرانسیسکو آیالا در کتاب میمون ها و آدم ها بیان کرده است که چارلز داروین، ایدهٔ تبیین عالم با قوانین طبیعی را به جهان جانداران گسترش بخشید و بدینسان انقلاب علمی را کامل کرد. او برای تکامل انداموارهها شواهدی مجابکننده فراهم آورد. مهمتر از آن اینکه داروین انتخاب طبیعی را کشف کرد؛ فرایندی که علت «طراحی» انداموارهها را روشن میسازد. اکنون میتوان سازگاریها و تنوع موجود در جانداران، یعنی همان منشأ پیدایش گونههای جدید و پیچیده و حتی خاستگاه نوع انسان را با فرایندی منظم از تغییر توضیح داد که زیر فرمان قوانین طبیعی است. انقلابی علمی که در سدههای شانزدهم و هفدهم روی داد، برداشتی را با خود به همراه آورد که عالم را چونان مادهٔ در حرکتی قلمداد میکرد که زیر فرمان قوانین طبیعی قرار دارد. کشفهای «کوپرنیک»، «گالیله»، «نیوتن» و دانشمندان دیگر انقلابی بنیادین را پدید آورد؛ یعنی تعهد به این فرض اساسی که عالم از قوانین درونماندگاری پیروی میکند که میتواند پدیدههای طبیعی را توضیح دهد، اما تنوع و سازگاریهای جانداران از قلمرو علم بیرون مانده بود.
نظریهٔ تکامل زیستشناسانه مفهوم سازمانبخشِ محوری در زیستشناسی امروز است. تکامل بهگونهای علمی توضیح میدهد که چرا چنین انواع گوناگونی از انداموارهها وجود دارند و شباهتها و تفاوتهای آنها را نیز تبیین میکند. پیدایش انسان روی زمین را توضیح میدهد و پیوندهای زیستشناسانهٔ او را با دیگر جانداران آشکار میسازد. فهمی از باکتریها، ویروسها و پاتوژنهای پیوسته در حال تکامل در اختیارمان میگذارد و امکان میدهد تا به پرورش شیوههایی کارآمد برای محافظت از خودمان در برابر بیماریهایی بپردازیم که این موجودات ایجاد میکنند. دانش دربارهٔ تکامل باعث پیشرفت در کشاورزی، پزشکی و فناوری زیستی شده است.
فرانسیسکو آیالا در کتاب میمون ها و آدم ها کوشیده با پاسخ به پرسشهای مطرحشده در ذهن کسانی که با مفهوم تکامل جز شناختی گنگ و مبهم آشنایی دیگری ندارند، برخی از اصول محوری نظریهٔ تکامل را توضیح دهد. او در این کتاب بیان کرده است که علم و دین ضرورتاً با یکدیگر منافات ندارند. واقعیت آنکه حتی اگر بهدرستی فهمیده شوند، نمیتوانند با هم در تضاد باشند؛ چراکه هر یک به موضوع متفاوتی میپردازند. دیدگاه علمی به جهان، هر اندازه موفق و موضوعش جامع و فراگیر باشد، هنوز ناکامل است. موضوعهایی مثل ارزش و معنا بیرون از حوزهٔ علم قرار میگیرند. برای درک هدف و معنای زندگی و موضوعهای مربوط به ارزشهای اخلاقی و دینی باید در جاهای دیگری جز علم به جستوجو بپردازیم.
خواندن کتاب میمون ها و آدم ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ دین و فلسفهٔ علم و علاقهمندان به نظریههای تکامل پیشنهاد میکنیم.
درباره فرانسیسکو آیالا
فرانسیسکو آیالا زادهٔ ۱۹۳۴، زیستشناس تکاملی، فیلسوف و کشیش کاتولیک اسپانیایی - آمریکایی از استادان قدیمی دانشگاه کالیفرنیا، ایروین و دیویس بود. آیالا بهخاطر پژوهشهایش دربارهٔ جمعیت و ژنتیک تکاملی شناخته میشد و «مرد رُنسانسیِ زیستشناسی تکاملی» نام گرفته بود. کشفهای او رویکردهای نوینی را دربارهٔ پیشگیری و درمان بیماریهایی پدید آوردهاند که صدها میلیون تن را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهند. آیالا ۵ مارس ۲۰۲۳ در ۸۸سالگی در کالیفرنیا درگذشت.
بخشی از کتاب میمون ها و آدم ها
«مراجع یهودی و رهبران دیگر مذاهب اصلی بیانیههای مشابهی دادهاند. در سال ۱۹۸۴، نودوپنجمین همایش سالانهٔ کنفرانس مرکزی خاخامهای آمریکایی قطعنامهای را به تصویب رساند که بیان میکرد: «نظر به اینکه اصول و مفاهیم تکامل زیستشناسانه برای فهم علم پایهایاند... ما از آموزگاران علوم و مقامهای محلی مدرسهها در همهٔ ایالتها دعوت میکنیم تا خواستار کتابهای درسی باکیفیتی بشوند که بر پایهٔ دانش علمی مدرن استوارند و آفرینشباوری ’علمی‘ را رد میکنند.»
«پروژهٔ نامهٔ روحانیان» که ازسوی بیش از دوازده هزار تن از اعضای روحانیون مسیحی امضا شده است، مطلب مشابهی را بیان میکند: «ما امضاکنندگان این نامه، روحانیان مسیحی از سنتهای مختلفِ پُرشمار مسیحیت، بر این باوریم که حقایق بیزمان و جاودان کتاب مقدس و کشفهای علوم مدرن میتوانند بهراحتی با یکدیگر همزیستی داشته باشند. ما بر این باوریم که نظریهٔ تکامل یک حقیقت علمی بنیادین است، حقیقتی که از موشکافیهای دقیق سربلند بیرون آمده و بخش بزرگی از دانش و دستاوردهای انسانی بر پایهٔ آن استوار است. رد این حقیقت یا تلقی آن چونان ’نظریهای در میان دیگر نظریهها‘ به معنای استقبال از جهالت علمی و انتقال چنین جهالتی به فرزندانمان است. ما خواهان آن هستیم که علم علم بماند و دین نیز دین، دو شکل از حقیقت که بسیار متفاوت از یکدیگر اما مکمل هماند.»
یک دشواری دررابطهبا بازبستن طراحی انداموارهها به آفریدگار این است که نقصها و کاستیها در جهان فراگیرند. چشم انسان را در نظر بگیرید. رشتههای عصبی بینایی در چشم در یک نقطه به یکدیگر میرسند تا عصب نوری را شکل بدهند، عصبی که (برای رسیدن به مغز) از وسط شبکیه میگذرد و درنتیجه نقطهای کور پدید میآورد، که نقصی جزئی است اما درهرحال گونهای کاستی در طراحی محسوب میشود؛ مرکبماهیها و هشتپاها این نقص را ندارند. آیا عشق آفریدگار به مرکبماهیها بیشتر از انسانها است و درنتیجه دقت بیشتری در طراحی چشم آنها به خرج میدهد؟ حالا آروارهٔ انسان را در نظر بگیرید. ما نسبت به اندازهٔ آروارهٔ خود دندانهای زیادی داریم، بهگونهای که لازم است دندانهای عقلمان را بکشیم، و امرارمعاش متخصصان ارتودنسی نیز از راه اصلاح بقیهٔ دندانها است. آیا برای این اشتباه باید خدا را مقصر بدانیم؟ اگر مهندسی انسانی بود بهتر از این عمل میکرد. تکامل تبیین خوبی از نقصها به دست میدهد.
نمونههای کاستی و نقص کارکردی را میتوان در تمامی انواع انداموارهها تا بینهایت ادامه داد. جهان انداموارهها همچنین مملو از خصوصیتهایی است که میتوان آنها را «قساوتآمیز» قلمداد کرد، نظیر رفتار درّندگانی که شکار خود را میکشند و میبلعند، و این عنوانِ بهجایی بود اگر رفتارهای سنگدلانهٔ مزبور حاصل طراحی موجودی بودند که به معیارهای انسانی یا والاتر اخلاقی پایبند است، اما این قساوتها وقتی درمورد انتخاب طبیعی یا در رابطه با جانوران به کار میروند فقط حالتی استعاری دارند، چراکه اینها فاقد شأن اخلاقیاند.»
حجم
۲۶۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۲۶۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه